آنها در تجمعات خود آرام و مودبانه و به دور از خشونت توانستند به پیروزی دست یابند. چراکه نخست وزیر اسپانیا این هفته اعلام کرد در این کشور انتخابات زودرس برگزار میشود. در تجمعات آنها نه سنگی پرتاب میشود و نه از گاز اشکآور خبری هست. معترضان اسپانیایی که خود را تهیدستان نامیدهاند با تجمع در میادین (اقدام نمادین بهار عربی)، جنبشی جدید شکل دادند و موفق شدند علاوه بر طرح خواستههایشان، در فضای سیاسی و اقتصادی کشور، تغییراتی ایجاد کنند. گرچه جلب حمایت عمومی دستاورد ارزشمند دیگری برای تهیدستان بوده اما هنوز مشخص نیست که آینده این جنبش چگونه رقم خواهد خورد!
پس از آنکه آلفردو پرس روبالکابا بهعنوان نماینده حزب سوسیالیست حاکم برای کسب پست نخستوزیری در انتخاباتی که در ماهمارس آینده برگزار میشود مورد تأیید قرارگرفت، از فرصت به دست آمده استفاده کرد و در سخنانی که بعد از این پذیرش عنوان کرد، اصلاحات در انتخابات را پیشنهاد داد.
شاید این موضوع چندان مهم بهنظر نرسد اما پیشنهاد روبالکابا برای الگوبرداری از شیوه رایگیری آلمان ، یعنی همان انتخابات بهصورت سهمیه جمعیتی مناطق و اینکه مردم اجازه داشته باشند نمایندگان بومیشان را برگزینند، نوعی رشوه دادن آشکار به اعضای جنبشی بود که اواسط ماه می، میدانهای شهر را اشغال کرده بودند و ادعا میکردند سیاستمداران نماینده آنها نیستند. البته این تنها موفقیت تهیدستان los indignados - لوس ایندیگنادوس - نبود؛ 21ژوئن، هنگامی که نیروهای پلیس اطراف مجلس را سنگربندی کرده بودند، نمایندگان به اتفاق آرا خواستار ارائه لایحه آزادی اطلاعات شدند که بسیار به تاخیر افتاده بود. یک هفته بعد، دولت علاوه بر موافقت با این موضوع، برای مبالغی که بانکها میتوانند از بدهکاران بانکی مطالبه کنند، محدودیتهایی جدید اعلام کرد.
این اتفاقها و تصمیمهای تازه، حاصل فشاری بود که معترضان اسپانیایی بهعنوان خوش رفتارترین و آرامترین جنبش اعتراضی در اروپا به سیاستمردان وارد کرده بودند.
تعداد افرادی که به صف معترضان میپیوستند بسیار متغیر بود؛ گاهی سر و کله دهها هزار نفر پیدا میشد و گاهی تعدادشان به صد نفر هم نمیرسید؛ از اینرو زمانی که نمایندگان مجلس در حال تصمیمگیری بودند تعداد آنها از مخالفانی که بیرون ساختمان تجمع کرده بودند، بیشتر بود؛ بنابراین به خاطر پیچیدگی این جنبش اعتراضی و متفاوت بودن آن، نمیتوان سیاستمردان اسپانیایی را به خاطر ناتوانی در فهم این جنبش سرزنش کرد.
تهیدستانی که ادعا میکنند هیچ رهبری ندارند به درستی نمیدانند خواهان چه هستند و جلسات گفتوگو و نشستهایشان بسیار کند پیش میرود. مانوئل چاوس یکی از وزرای اسپانیا جلسات معترضان را به فیلم زندگی برایان تشبیه میکند.
آنچه سیاستمداران ندیده گرفتهاند محبوبیت تهیدستان میان مردم است. بیش از 80درصد اسپانیاییها حمایت خود را از این جوانان پرشور اعلام کردهاند. حتی خشونتهای اتفاقی مانند مسدود کردن مجلس کاتالان که 15ژوئن رخ داد، از محبوبیت تهیدستان نکاسته است. نقطه قوت آنها همین رفتار آرام و خشونت کنترلشده است؛ درست برخلاف معترضان یونانی که صحنههای نادری در اروپا رقم زدهاند.
خوزف لوبرا که یک نظرسنج افکار عمومی است در مورد تهیدستان میگوید: این یک جنبش نیست بلکه علامتی است که احساسات عمومی ناشی از خشم و نگرانی را بیان میکند.
محافظه کاران، تهیدستان را تندرو میدانند. برخی نیز گمان میکنند چپگراها خود را برای مقابله با حزب مردم (pp) که یک حزب راست اصلاح طلب است و توسط ماریانو راخوی هدایت میشود و احتمال دارد برنده انتخابات بعدی باشد، آماده میکنند.
با درنظرگرفتن تجمعی که درباره اقتصاد برگزار شد و تعداد اندکی از معترضان با نشستن روی سنگفرشهای میدان دلکارمن مادرید در آن شرکت کردند، میشود گفت تحلیلها در مورد تهیدستان درست است.
آنها در این تجمع، درباره ماده حقوقی گنگ و مبهم معاهده لیسبون که بانکهای مرکزی را از پرداخت وامهای ارزان به دولتها منع میکند و برگزاری رفراندوم درمورد اصلاحات در امور کارگران و بازنشستگان بحث کردند.
پیمان یورو نیز یکی دیگر از مسائلی بود که در این تجمع مورد بررسی قرارگرفت. برخی نیز بر این عقیده بودند که یک اعتصاب عمومی آغاز شود که همه این موارد ذکر شده، از چپ بودن عقاید آنها نشان دارد.
البته نمیتوان معترضان را افراطی دانست زیرا اگر آنها تندرو بودند چرا در شرایطی که حزب کمونیست چپ متحد تنها 4درصد آرا را از آن خود میکند از تهیدستان حمایت میکنند؟
یکی از پاسخهای چنین سؤالی این است که فقط چپها تهیدست نیستند. فرانسیسکو کانیرو که قبلا تاجر بوده و اکنون به یک فعال اجتماعی تبدیل شده معتقد است که برخی از لیبرالها و میانهروها نیز در شمار تهیدستان اسپانیا هستند.
مشکل جنبش این است که فقط اعتراض کرده و مشکلات را مطرح میکند اما هیچ راهحلی ارائه نمیدهد.
احزاب سیاسی یکی دیگر از نگرانیهای اسپانیا هستند. مردم این کشور سیاستمداران را سومین مشکل بزرگ خود میدانند؛ مشکلی که پس از اقتصاد و بیکاری، آنها را به دردسر انداخته است. نظرسنجیها از حمایت گسترده از برداشتن قانون محدودیتهای فساد مالی که عامل مخرب سیاستهای شهری و منطقهای است، خبر میدهد.
براساس تحلیلها، جنبش جدید، تغییرات گستردهتری بهدنبال داشته است.
بازرسان دادگاه که پرونده مالیاتی امیلیو بوتین، رئیس بانک سانتاندر در مادرید را پیگیری میکنند و احتمال کلاهبرداری در انجمن نویسندگان اسپانیا که علیه سرقت اینترنتی مبارزه میکنند، به جنبش تهیدستان کمک کردهاند.
بنکینتر که یک بانک خردهپاست، برای ساکت کردن هیاهو و عصبانیت مردم بر سر بازپسگیری خانهها بهدلیل ناتوانی در پرداخت وامها، نخستین وام اسپانیایی را ارائه کرده و با تحویل دادن کلید خانهها، از معرکه جان سالم به در برده است.
روبالکابا شروع کرده به انتقاد کردن از بانک ها. او آنها را متهم کرده به اینکه با وجود آگاهی از ناتوانی مردم در بازپرداخت، به آنها وام میدهند و موجب سنگین شدن مالیاتها میشوند.
ظاهرا او با تکان سر، تهیدستان مؤدب را تأیید میکند اما به پوپولیسم اشاره دارد.
اکونومیست