هنری که خانه نداشته باشد آرامآرام رو به زوال میگذارد و تئاتر لالهزاری هم امروز نفسش به شماره افتاده و قدمهایش آنقدر کند است که گویی ایستاده و اصلا پیش نمیرود؛ شاید بازسازی سالنهای نصر و پارس یا ایجاد موزه برای نمایشهای لالهزاری، مرهم کوچکی بر این زخم باشد. در این باره با دکتر محمود عزیزی گفتوگو کردهایم که در کنار همه تجارب تئاتری، مدتی مدیریت تئاتر نصر را هم برعهده داشته است و همین چندی پیش جشنواره آیینی سنتی را دبیری کرد.
- آقای دکتر! بالاخره سرنوشت تئاترهای نصر و پارس چه خواهد شد؟
طبق آخرین تصمیمات قرار بر این شده که این سالنها بازسازی شوند و قرارداد بازسازی آنها با یک پیمانکار به امضا هم رسیده است. اما متأسفانه هنوز هیچ فعالیت مثبتی صورت نگرفته و وضعیت سالن اسفبار است و نمیدانم با شرایط موجود واقعا این سالن قرار است راهاندازی شود یا نه. امیدوارم این اتفاق هر چه زودتر رخ بدهد.
- فرض کنیم این سالنها بازسازی شوند، آیا فعالیت آنها میتواند تأثیری در احیای تئاتر لالهزاری و رونق دوباره آن داشته باشد؟
بهنظر من بازسازی این سالنها تأثیری در رونق تئاتر لالهزاری نخواهد داشت مگر اینکه لالهزار دوباره راسته فرهنگی تهران شود. بازسازی و فعالیت یکی، دو سالن نمیتواند به احیای یک گونه تئاتری منجر شود.
- اما تغییر راسته لالهزار کار سختی است؛ نهتنها شکل کالبدی و بافت این خیابان عوض شده، بلکه هویت این بخش از شهر هم تغییرات زیادی داشته است!
بله، درست است اما اگر بخواهیم تئاتر لالهزاری جان بگیرد باید دوباره این خیابان تغییر کند و به هویت سابق خود برگردد.
- این کار شدنی است؟
باید بشود، در غیراین صورت تئاتر لالهزاری از بین میرود. به اعتقاد من شهرداری باید در اینباره کاری بکند؛ مثلا فروشندگان لوازم برقی که امروز در سرتاسر لالهزار مشغول فعالیت هستند به بخش دیگری از شهر تهران منتقل شوند، این اتفاق به نفع شهر هم هست؛ از بار ترافیکی این منطقه کاسته خواهد شد و آلودگی هوا هم در این منطقه از شهر کاهش پیدا خواهد کرد. ضمن اینکه، با احیای تئاتر لالهزاری در این خیابان، فضایی فرهنگی در آن ایجاد میشود و فضایی که سالهاست گریبانگیر مهمترین محله فرهنگی شهرماست از بین خواهد رفت.
- ظاهرا قرار است تئاتر نصر به موزه بدل شود. اصولا تأسیس یک موزه چقدر میتواند در ماندگار شدن تئاتر لالهزاری نقش داشته باشد؟
همه اینها برمیگردد به اینکه ما چقدر به تئاتر و میراث فرهنگی گذشتگانمان توجه داریم و چقدر برایمان مهم است که این میراث حفظ شود، چون ما باید درباره تاریخمان و آنچه در این برهه از تاریخ انجام میدهیم به جهانیان پاسخگو باشیم. میراث فرهنگی هر ملتی وقتی در جهان مطرح میشود دیگر متعلق به همه آدمهاست و همه در قبالش مسئولیت دارند؛ بنابراین هر اقدامی که امروز ما برای تئاتر لالهزاری انجام بدهیم در تاریخ ثبت میشود. معتقدم نه تنها باید این تئاتر را زنده کرد بلکه باید برای این کار عجول هم بود، چون مسئولیت این میراث بزرگ به دوش ماست و ما در مقابل آن مسئولیم؛ به این معنا که باید پاسخگو باشیم. تئاتر لالهزاری میراث معنوی مردم ماست و اگر از بین برود بازگردانده نخواهد شد.
- با این حساب بازسازی سالنهای نصر و پارس، تغییر فضا و کالبد خیابان لالهزار و فعال شدن تئاترهای لالهزاری باید همزمان و در راستای هم پیش بروند. همین طور است؟
بله. همه این کارها جزو نیازهای اساسی هستند؛ یعنی اولویت هیچ اقدامی از اقدامی دیگر کمتر نیست. حفظ این میراث نیاز به سرمایهگذاری همه جانبه دارد. هنرمندان تئاتر لالهزاری، هنرمندانی هستند که اگر امروز قدرشان را ندانیم فردا دیگر در میان ما نخواهند بود و به دانش و هنرشان دسترسی نخواهیم داشت. این بزرگان گنجینههای ارزشمندی هستند که اگر امروز از دست بروند ما یک ضایعه تاریخی بزرگ خواهیم داشت. اگر موزه تئاتر لالهزاری شکل گرفته و حمایتهای لازم از این هنرمندان صورت بگیرد آنها میتوانند تواناییها و داشتههای خود را به نسلهای بعد انتقال بدهند؛ بیتوجهی به این تواناییها یعنی قطع ارتباط با یک دانش کهن.
- یعنی یک گسست فرهنگی خواهیم داشت؟
قطعا همین طور است. این گسست در آینده شرایطی شبیه به شرایط امروز را ایجاد خواهد کرد؛ امروز بین جوانان و نسل پیش از آنها فاصلهای عمیق وجود دارد. مشکلات امروز ما ناشی از چنین گسستهایی است؛ بنابراین باید جلوی نابودی تئاتر لالهزاری را گرفت تا هنر تئاتر پیوستگی خود را با گذشته حفظ کند. این حتی برای تئاتر مدرن ما هم خوب است. در هیچ کجای دنیا تئاتر مدرنی وجود ندارد که روی دوش میراث گذشتگان سوار نشده باشد.