باتوجه به شرایط حاکم بر اقتصاد سینما، طبیعی است که چنین کارشناسی از سوی نهادهای رسمی، بدبین و حتی مغرض نامیده شود. با این همه، تحلیلهای خواندنی علمالهدی برای کسانی که دلشان برای سینمای ایران میتپد دستکم این حسن را دارد که شرایط را همانگونه که واقعا هست ترسیم میکند. در شرایطی که برخی از مدیران سینمایی کشور شبتار را جای روز روشن جا میزنند، واقعبینی میتواند حسنی بزرگ تلقی شود. در این گفتوگو امیرحسین علمالهدی از دلایل ناکامی طرح اکران رمضان در سال89 و 90 سخن میگوید.
- چرا این طرح در دومین سال اجرایش با شکست مواجه شد؟
دلایل شکست طرح نمایش فیلمهای سینمایی در ماه مبارک رمضان طی 2 سال گذشته را نباید بهعنوان یک موضوع مجزا از سایر پارامترهای دخیل در عدم رونق سینما در ایران ارزیابی کرد. سینمای ایران در حوزه تولید و متعاقبا حوزه نمایش که دراین حوزه با انحصار تولیدات داخلی روبهرو است بهعنوان یک سینمای متکی بر «آبیاری دیمی» شناخته میشود و بهدلیل عدم وجود ساختارهای استاندارد اقتصادی و صنعتی رابطه مستقیمی با انگیزه شخصی تولیدکنندگان دارد و هر چند سال یکبار تعدادی فیلم با حداقل تماشاگر مناسب در این «مزرعه لم یزرع و متکی به رگبارهای موسمی» تولید میشود (آب و هوا و زمین در سینمای ایران در منطقه به شدت بیابانی قرار دارد و متکی بر بارشهای موسمی است).
سال 1388 که به عنوان سال نسبتا خوبی در سینمای ایران از آن یاد میشود (از منظر نگارنده این سال، آسمان سینمای ایران با بارش بیشتری نسبت به سالیان گذشته از سال 1381 به بعد مواجه بوده است و این به معنای خروج از خشکسالی همیشگی سینما نبوده است) سینما توانست به مدد سینمای ده نمکی «اخراجیها 2» و فرهادی «درباره الی» و سایر فیلمهای مخاطب پسند «خروس جنگی»،«پسر تهرونی»، «دوخواهر»، «کتاب قانون» و «زندگی شیرین» تنها نزدیک به 18 میلیون نفر را به سینماهای کشور سرازیر کند و در این سال اگر اکران ماهمبارک رمضان موفق بوده است، مهمترین دلایل آن اکران و ادامه اکران تعدادی از فیلمهای موفق قبل از این ماه بوده است (تابستان این سال موقعیت مطلوبتری را بهدلیل نزدیکی ماه رمضان به پاییز برای سینمای ایران قرار داده بود و اکرانهای تابستانی با ضریب ریسک کمتری از لحاظ زمان نامناسب مواجه بودند) و هوشیاری سینماداران برای ارائه طرح اذان تا اذان نیز مزید بر موفقیت این سال بوده است؛ البته از اطلاع رسانی مناسب این طرح نیز باید یاد بکنیم.
- فکر میکنید این طرح در سال 90 چگونه پیش خواهد رفت؟
تمام پارامترهای فوق در سال1389 قابل دستیابی نبود (شدت خشکسالی در این سال به بالاترین میزان 31 سال گذشته رسیده بود و تنها 11میلیون نفر در کشور 75میلیون نفری به سینما رفتهاند!) و در سال 1390 نیز تا حدودی این پارامترها قابل دستیابی بیشتری بوده است (پیشبینی نگارنده برای امسال حکایت از بارش مطلوبتری نسبت به پارسال و کاهش آن نسبت به
2 سال قبل دارد و نهایتا امسال 15 میلیون نفر به سینما خواهند رفت!) البته درسال 90 سیاستهای بازدارنده شورای صنفی نمایش و ارشاد نسبت به پردیسهای سینمایی و مجتمعهای چندسالنه نیز در عدم استقبال از ماهمبارک رمضان دخیل بوده و جلوگیری از سیر طبیعی این مراکز در حوزه نمایش و ارتباط با مخاطب نیز ازدیگر دلایل این موضوع بوده است.
- در استقبال نشدن از فیلمها در این طرح اگر بخواهیم دنبال مقصر باشیم نقش کدامیک از موارد را پررنگتر میدانید؟ شورای صنفی نمایش یا غیرجذاب بودن فیلمها؟
سینمای ایران بهدلایل گوناگون امکان حرکت رو به جلو را ندارد و برنامهریزی در این سینما بهدلایل حضور بیش از 80 درصدی دولت در تمام شئونات سینما، تقریبا امکانپذیر نیست و عدم تنوع در تولیدات سالانه سینمای ایران و اتکا به مصرف تولیدات داخلی بهمیزان 100درصد، امکان هرگونه برنامهریزی بر اساس نیاز مصرفکننده را از برنامهریزان سلب میکند و تا زمانیکه حوزه نمایش سینمایی کشور محکوم به استفاده از تولید نامرغوب داخلی است نه آب و هوا در سینمای ایران در اکثر مواقع ابری میشود و نه زمین آن از منطقه خشکسالی خارج خواهد شد!
- مسئله دیگری که به چشم میخورد حضور ناموفق فیلم یوسف پیامبر است که یکی از پربینندهترین سریالهای تلویزیون بود. علت این عدم استقبال را در چه میدانید؟
در سینمایی که مردمانش از احوالات آن هر 6 سال یک بار سراغ میگیرند (مردم در ایران هر 6 سال یک بار سینما میروند!) انتظار استقبال از فیلمی که از دل یک سریال بیرون آمده است انتظار کودکانهای است. سینما رفتن متکی بر یک فرایند رفتار اجتماعی مبتنی بر نیاز به تجربه جدید در برابر پرده عریض است و تولیدات سینمایی که به نام فیلم سینمایی تولید شدهاند در ایران فاقد امکان انتقال این تجربه به تماشاگرانش بر پرده سینماهای کشور است و انتظار استقبال از یک فیلم سریالیتلویزیونی به دلیل عدمرعایت ذات سینما، شبیه یک شوخی است!
- بهنظر شما چه راهکارهایی میتواند اعمال شود تا این طرح مانند سال اول اجرایش به موفقیت برسد و سیر صعودی را پیش گیرد.
سینما در ایران با بحران «تعریف» مواجه است و نیاز به بازتعریفهای متعدد دارد تا بتواند بر اساس ذات خود که همان «نیاز مخاطب به یک تجربه لذتبخش بر پرده عریض است» خود را نزدیک کند و این بازتعریف در سینمای کنونی که مبتنی بر شناخت «فردی» دولتها و سینماگران از «سینما» است به سختی حاصل میشود و تعریفهای صورتگرفته در این 3دهه از سینما همانند حکایت تعریفهای آن اشخاصی است که در یک سالن تاریک از موجودی به نام «فیل» به دلیل عدمآشنایی قبلی، تعریف های متضادی را بیان داشتند که با ذات «فیل بودن» مغایرت فاحش داشته است و حکایت «تعریف سینما» در ایران نیز همان حکایت «تعریف فیل» است!