دوشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۶:۵۲
۰ نفر

عماد افروغ*: هر نماینده‌ای که می‌خواهد وارد مجلس شورای اسلامی شود باید یک سری ویژگی‌های عام داشته باشد؛ از جمله اینکه انقلاب اسلامی و مبانی آن را بشناسد و به این مبانی و قانون اساسی ملتزم باشد؛ همچنین ضدیتی با ولایت فقیه و مخالفتی با احکام حکومتی رهبر نداشته باشد. ضمن اینکه نماینده باید مستقل باشد چرا که اگر نماینده‌ای مستقل نباشد نمی‌تواند وظایف نمایندگی‌اش را ادا کند.

نماینده نباید وکیل‌الدوله باشد؛ چه خاصه اینکه به وکیل الدوله بودن خویش نیز اعتراف و به آن افتخار کند! نماینده باید در سطح ملی بیندیشد و اگر دغدغه بومی و محلی هم دارد، این دغدغه‌ها نباید رسالت عام و ملی او را تحت‌الشعاع قرار دهد و اینکه نماینده باید از یک بینش سیاسی قابل‌قبول برخوردار باشد و بتواند از ‌شأن نمایندگی و مجلس دفاع کند.

به هر حال این نکته را نباید از خاطر دور داشت که مجلس جایگاه عصاره فضایل ملت است و نمایندگان مجلس باید سرآمد نخبگان کشور باشند. ضمن آنکه مجلس دارای کمیسیون‌های تخصصی متعددی است که هرکدام از این کمیسیون‌ها دارای کارویژه‌های خاصی هستند. بنابراین نماینده‌ای که می‌خواهد وارد مجلس شود باید حداقل به یک تخصص مسلط باشد و سابقه کاری‌اش با یکی از این تخصص‌ها مرتبط باشد.

همچنین از آنجایی که مجلس دو‌ شأن دارد که شامل نظارت و تقنین می‌شود، نماینده باید در‌شأن نظارتی شجاع باشد و اهل لابی نباشد تا به راحتی خود را به لابی‌گران و معامله گران نسپارد تا بتواند در حیطه وظایف نمایندگی خود ناظر قدری باشد. از جمله مهم‌ترین نقش‌های نظارتی یک نماینده معطوف به نظارت بر قوه مجریه است و نماینده باید از شجاعت و استقلال کافی برای این کار برخوردار باشد.اما غیراز ویژگی‌های عامی که همه نمایندگان باید داشته باشند، ویژگی‌های خاصی هم برای کارآمد‌تر بودن نماینده و در نتیجه کارآمدی بیشتر مجلس لازم است که دانش یکی از مهم‌ترین آنهاست اما نباید دانش را محدود به معرفت نظری کرد.

معرفت بر دو قسم است؛ معرفت نظری و معرفت عملی که با هم تفاوت دارند. مطلوب این است که میان معرفت نظری و عملی رابطه وجود داشته باشد اما با این حال ممکن است معرفت نظری یک فرد هیچ ارتباطی با معرفت عملی او نداشته باشد؛ یعنی ممکن است یک نماینده واقعا دانش عملی، عقل و تجربه بسیار بالایی داشته باشد و شرایط قومی، بومی و منطقه‌ای را به خوبی بشناسد و بتواند بسترساز یک معرفت نظری متناسب با این معرفت عملی باشد که اصطلاحا از آن به «معرفت در زمینه » یاد می‌کنند و بسیاری از معرفت‌های ما برخاسته از این معرفت است. حتی معرفت نظری و دانشگاهی در حالت ایده‌آل اگر بیگانه با معرفت عملی باشد به هیچ عنوان قابل‌قبول نیست.

مخصوصا معرفت‌های دانشگاهی ما که هنوز نتوانسته‌اند پاسخگوی شرایط بومی ما باشند و چه به لحاظ طرح سؤال و چه پاسخ به سؤالات، هنوز جوابگوی نیازهای بومی ما نیستند.بنابراین نباید دایره انتخاب‌کنندگان و انتخاب شوندگان را محدود و اینگونه تصور کرد که اگر کسی مدرک دانشگاهی داشته باشد حتما می‌تواند وظایف نمایندگی در دو حیطه تقنین و نظارت را به خوبی ادا کند یا اگر کسی مدرک نداشته باشد این توانایی را ندارد. ضمن اینکه با این محدودیتی که مجلس اعمال کرده حقی از مردم سلب می‌شود.

به هر حال این طرحی است که مجلس تصویب و شورای نگهبان نیز آن را تأیید کرده اما به‌نظر می‌رسد اشکالاتی بر این مصوبه مجلس وارد است. به علاوه خلأ تخصصی ویژه تقنین و قانونگذاری که الزاما ربطی به داشتن مدرک ندارد، از طریق مرکز پژوهش‌های مجلس پر می‌شود چرا که این مرکز قرار است عقبه فکری و نظری طرح‌ها را تأمین کند و در اختیار نمایندگان قرار دهد. البته به‌نظر می‌رسد هم‌اکنون تعامل لازم و دوسویه میان نمایندگان و مرکز پژوهش‌ها برقرار نیست و به‌نظر بنده این اشکال بیش از آنکه متوجه مرکز پژوهش‌ها باشد، متوجه نمایندگان است.

نکته دیگری که در اینجا مطرح است اینکه نمایندگان معمولا در یک فضای روحی و روانی خاصی ادای وظیفه می‌کنند که این جنبه‌های روحی، روانی و نا‌نوشته چندان نسبتی با اصل نمایندگی و چارچوب‌های تعریف شده ندارد؛ به عبارتی اتفاقاتی در عمل روی وظایف نمایندگان تأثیر می‌گذارد که هیچ ربطی به چارچوب تعیین شده ندارد. معمولا نمایندگان بیشتر دغدغه امور روزمره مراجعان و موکلین خودشان را دارند تا طرح‌های کلان و ملی. این دغدغه نانوشته یک واقعیت است که البته چندان شیرین و خوش آهنگ، عطف به وظایف اصلی نمایندگی نیست. به همین دلیل نمایندگان کمتر در طرح‌های ملی و کلان و وظایف نظارتی ورود پیدا می‌کنند و آنجایی هم که وارد می‌شوند، به محض اینکه یک امتیاز کوچک به محله و منطقه آنان داده می‌شود کوتاه می‌آیند. ما در دوران نمایندگی کم ندیدیم از این کوتاه آمدن‌های بسیاری که بهترین نامی که می‌توان روی آن گذاشت، لابی است.با این حال اگر می‌خواهیم سطح سواد نمایندگان را بالا ببریم بهترین راه این است که سطح سواد عمومی جامعه را بالا ببریم تا مردم به سطح بالایی از آگاهی و بینش برسند که بتوانند انتخاب خوبی داشته باشند.

هرچه معرفت مردم بالاتر برود انتخاب‌ها بهتر خواهد بود و در مقابل هرچه فضای جامعه احساسی‌تر و هیجانی‌تر باشد مسلما انتخاب‌ها نیز از این فضا متأثر خواهند بود. زمانی می‌توان دانش مردم را ارتقا داد که عقل مردم را مورد توجه قراربدهیم و باز زمانی می‌توان عقل مردم را هدف قرارداد که به آنان بها و اصالت بدهیم و مردم را صرفا یک ابزار نبینیم. نباید تصور کرد مردم همه جاهل هستند و آنان را به شکل یک توده کم‌سواد یا بی‌سواد دید.به عبارت دیگر نباید با مردم مثل یک گونی سیب‌زمینی برخورد کرد یا اینکه به‌عنوان مثال سعی کنیم با یک گونی سیب‌زمینی دل آنان را به دست آوریم و به قولی مردم‌سالاری را با سیب‌زمینی سالاری اشتباه بگیریم. باید به مردم بها داد تا رشد کنند و هر چه بیشتر به آنان بها دهیم رشد بیشتری خواهند کرد. بنابراین باید به‌دنبال راهکار‌هایی باشیم که چگونه می‌توانیم معرفت و بینش سیاسی جامعه را ارتقا دهیم تا مردم بتوانند انتخاب خوبی براساس نقش‌های تخصصی یک نماینده مجلس داشته باشند. آن زمان می‌توان تضمین کرد نمایندگانی که وارد مجلس خواهند شد از توانایی و دانش عملی بالایی برخوردار هستند.

نباید به خاطر دشوار بودن ورود به این ماجرا مدرک نمایندگان را ملاک ارزشیابی قرار داد و اینگونه صورت مسئله را پاک کرد، آن هم جایی که در برخی مدرک‌ها هزار اما و ابهام وجود دارد.بنابراین باید گفت نه هر که مدرک داشت معرفت دارد و نه هر آنکه مدرک نداشت بی‌معرفت است.

* رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم

کد خبر 143152

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز