او نقاشی را پیش پدرش، حسن اسماعیلزاده یکی از نقاشان قهوهخانهای و از اساتید دانشگاه فرا گرفته و دو سال هم شاگرد استاد فرشچیان بوده است.
در میان آثار چلیپا که به نوعی تلفیق هنر سنتی و مدرن هستند، تعدادی شمایل هم وجود دارد که هم اکنون در موزه امام علی نگهداری میشود. به این بهانه با او درباره تاریخچه شمایلنگاری در ایران و تغییراتی که در این هنر مذهبی طی سالیان صورت گرفته به گفت وگو نشستیم.این مصاحبه را به نقل از میراث خبر میخوانید:
- برای ورود به این بحث ابتدا شمایلنگاری را برای ما تعریف کنید و بعد از سابقه آن در ایران بگویید؟
شمایل نگاری در یک تعریف کلی یعنی کشیدن صورت، ولی بیشتر مختص به شخصیتهای مذهبی است. شمایل سازی در درجه اول یک مسئله اعتقادی و عقیدتی مربوط به تفکر شیعه است و سابقه آن به دوره صفوی بازمیگردد. البته تشیع قبل از دوره صفوی در ایران با روی کار آمدن حکومتهایی مثل آل بویه که گرایش به اهلبیت و شیعه داشتند، پا گرفته بود. ولی حکومت رسمی ایران به عنوان یک حکومت شیعه در زمان صفویه شکل خودش و حاکمیت خودش را پیدا میکند.
قبل از آن حتی در مینیاتورهای دوره تیموری چنین تصاویری متداول نیست. البته کتابهایی مثل خاورنامه اشاراتی به تصاویری از جنگهای حضرت علی(ع) و حضرت محمد(ص) دارد. ولی دلیل اصلی رواج شمایل سازی، ارتباط با کشورهای اروپایی است. در واقع دولت صفوی به دلیل مشکلاتی که با عثمانی داشت، ارتباط خود را با کشورهای اروپایی گسترش میدهد.
مستشرقین و اروپاییها در مسافرتهای خود به ایران کالاهای تجسمی هم میآورند. مانند تصاویری از حضرت عیسی که شامل نقاشیهای دوره بیزانس است. با آمدن ارامنه به منطقه اصفهان و پا گرفتن کلیسای وانک و نمایش شمایلهایی از پیامبران و تصاویری از زندگی حضرت مسیح و مصائب حضرت مسیح و داستانهای عهد عتیق که زندگی پیامبران است، زمینه برای شمایل نگاری در ایران ایجاد میشود.
گرایش دولت صفوی به شیعه با زدن تکایا و حسینیهها در رابطه با مراسم عزاداری حضرت سیدالشهدا به نوعی در جا افتادن این مسئله به عنوان سنت بی تأثیر نیست.
- یعنی ما تا قبل از این دوره تصویری از شمایلنگاری نداریم؟
تصویر معراج حضرت پیغمبر کار سلطان محمد را در خاورنامه داریم. اما صورت حضرت محمد(ص) با برقعی پوشیده شده است و اطرافش را هم فرشتههایی گرفتند، که پیامبر را در این معراج همیاری میکنند.
- از آثار دوره صفوی چیزی هم باقی مانده است؟
نقاشان دوره صفوی افرادی مثل محمد صادق و شاگردهایش این تصاویر را کشیدند. الان تابلویی در آستان قدس رضوی و در ابعاد 2 در 7 متر است که روی پارچه ابریشم کارشده و صحنههایی از واقعه کربلا را تصویر نموده است.
شمایلنگاری در دوره زند و قاجار به اوج خودش میرسد. در دوره قاجار که اوج این نقاشی است، تصاویر زیبایی از حضرت علی(ع) و حسنین و حضرت فاطمه(س) و قنبر غلام حضرت علی یا پنج تن به شکلهای مختلفی تصویر شده است، مانند نقاشی پشت شیشه و رنگ روغن، در آن دوره نقاشی متداول با آبرنگ کار میشد.
در واقع از اواخر صفوی و برپایه همین شمایل نگاری که در کلیسای وانک توسط نقاشهای مسیحی کار میشد، به نوعی رنگ روغن متداول میشود و در دوره قاجاریه این نوع تکنیک به وسیله رنگ روغن به اوج خود رسید. یا نقاشیهای پشت شیشه هم شامل آثاری است که به وقایع عاشورا اختصاص دارد و در حسینیهها و تکایا و یا امامزادهها آویخته میشدند.
تا اواخر قاجار و اوایل پهلوی ما پرترههایی از حضرت علی(ع) و حضرت محمد(ص) را داریم که نقاشانی مثل صنیعالملک و مصورالملک و خاندان غفاری آنها را کشیدهاند.
در دوره پهلوی چاپ متداول میشود و چاپخانهها آثاری را به نقاشها سفارش میدهند. سفارشها معمولاً یا همان شمایل است و یا دوازده امام یا درباره صحنههایی از حضرت علی(ع) و حضرت محمد(ص) که معمولاً اینها به صورت سیاه قلم انجام میشد.
یکی از شمایلهای معروف این دوران، کار نقاش شناخته نشدهای مربوط به پنجاه سال پیش به نام یحیی نصیری است. ایشان از شمایلنگارانی است که تصاویر حضرت علی(ع) که شیر جلوی پایش هست و قنبر کنار دستش نشسته کشیده است. الان هم آثارش در مجموعههای خصوصی نگهداری میشود و دست موزهها نیست.
- میتوانید از هنرمندان دیگری هم که شمایل میکشیدند نام ببرید؟
نقاشان قهوهخانهای که از دوره قاجار به این طرف فعال بودند و معمولاً شاگردهای نقاشان دوره قاجار به شمار میآیند، خصوصاً محمد مدبر، قوللرآغاسی، حسن اسماعیلزاده، بلوکیفر، فراهانی و همدانی اینها نقاشانی هستند که دستی به شمایل نگاری دارند. اغلب مردم برای قهوهخانهها یا حسینیهها و یا نذری که داشتند شمایلی را به نقاش سفارش میدادند.
- در ابتدا از چه تکنیکی استفاده میشد؟
در شمایلهایی که کار میشده، خصوصیات زندگی شخصیتها مد نظر بوده است. به این معنی که مثلاً چهره حضرت علی(ع) روحانی و محکم و با هاله نوری اطراف سر نقاشی میشده است. درباره این هاله هم باید بگویم از شمایلهای بیزانس گرفته شده و رواج یافته است.
چرا که ما قبل از آن در نقاشیهایمان این هاله نور را به صورت یک سطح طلایی شعلهور و در پشت سر شخصیتهای مقدس میبینیم، به ویژه در نقاشی دوره تیموری و صفوی. مثلاً در همان تصویر معراج حضرت رسول، هاله دور سر حضرت رسول دایره وار نیست بلکه به صورت یک سطح شعله و از جنس طلا نشان داده شده است.
احتمالاً بعدها تحت تأثیر هنر غربی این هاله گرد میشود. اوج این قضیه در نقاشیهای قهوهخانهای نمود پیدا میکند که ما این هاله زرد و یا سفید را میبینیم که دیگر طلا نیست. دیگر خصوصیت شمایل نگاری لباس ساده است که رنگ در آن جنبه نمادین دارد. مثلاً رنگ خاکی عبا، نشانه خاکی بودن است.
رنگ سفید لباس نشانه پاکی است از پوستینی هم که نشانه بینیازی است به عنوان زیرانداز استفاده میشده، شمشیر هم که سلاح دفاعی در برابر باطل است.
البته مرور زمان چیزهایی هم به این تصاویر اضافه شده مثلاً، قنبر، تبرزین و کشکول که نمادی از ارادت دراویش به قنبر است. یا شخصیتهایی مثل امام حسن(ع) با لباس سبز و امام حسین(ع) با لباس سرخ، عمامه سبز کشیده میشدند.
- این نقاشی به کدام شیوه هنری نزدیک است؟
شیوههای کار نزدیک به نقاشیهای روی کاشی است، یعنی رنگها تخت است و دورگیریهای خطی وجود دارد و گاهی هم صورت عمق نمایی و طبیعت گرایی است که همه اینها به تکنیک هر نقاشی بستگی دارد. اما در تمام این کارها تا دوره قاجار یک نوع اصالتی وجود داشت.
در حالی که این اواخر شمایلها به نوعی از تصاویر سینمایی و سریالهای تلویزیونی تأثیر گرفتهاند. چهرهها اغلب یادآور شخصیت فیلمهای هندی است، در حال حاضر شمایلنگاری به نوعی ابتذال دچار شده است. البته در این میان یکی دو تصویر هم هستند که نباید در مورد آنها بی انصافی کرد. مثل کاری که آقای تجویدی برروی چهره امام حسین(ع) انجام داده است.
- شمایلهای امروزی چه تکنیکی دارند؟
رنگ روغن و گواش و کلاژ عکس است که با تکنیکهای کامپیوتری کار میشود، بعد هم تبدیل به پلاکاردهایی مثل پلاکاردهای سینمایی میشود که سردر حسینیه و... نصب میشوند. به گمان من باید یک نظارت کارشناسی روی این کارها بشود، چون اگر همین روال ادامه پیدا کند به یک نوع تقدس شکنی منجر میشود.
- فکر میکنید نقاشان قهوهخانهای بتوانند این هنر را از ابتذال دور کنند؟
نقاشان قهوهخانهای کارخودشان را انجام میدهند. اما باید یک جایی سفارش بدهد تا این کارها کشیده شود.
در حال حاضر چاپ مدرن نیاز به این مکانها را برطرف کرده است و در حسینیهها و تکایا از همین تصاویر استفاده میکنند. یکی دیگر از مشکلات سلیقه عوامانهای است که مبتنی بر یک نوع تنوع طلبی است، این پوسترهای جدید پاسخ و نیاز آنها را برطرف میکند.
- تحولات تا چه دورهای ادامه دارد؟
تا دوره قاجار، یعنی از دوره قاجار که لباسهای ما غربی میشود، نوع لباسهای شمایلها در این مقطع تاریخی باقی میماند. یعنی تا قبل از دوره قاجار هنرمندها لباسهای دوره خودشان را تن این شمایلها میکردند.
نقاشان امروزی اما متأثر از سریالهای تلویزیونی هستند. مثلاً از لباس مالک اشتر در سریال امام علی(ع) تأثیر گرفتهاند. اینها تأثیراتی است که این سریالها روی هنرمند میگذارند، در واقع الگوی لباسی ندارد.
- به جز اینها چه تحولات دیگری روی نقاشی صورت گرفته است؟
مسلماً تکنیک هم دچار تحول شده است. مثلاً در دوره نقاشان قاجاری نقاشیها بیشتر با آبرنگ کار میشد. یک عدهای هم رنگ روغن کار میکردند. هر چه به این دوره نزدیکتر میشویم جنبه رئالیستی کار و طبیعت گرایی بیشتر میشود. مثلاً فرض کنید ما در شمایلها روی چهره ائمه زخمی نداریم. ولی در شمایلهای این اواخر چهره حضرت ابوالفضل را با زخمی در چهره میبینیم.
ما در دورههای قبل از حضرت ابوالفضل تصویری که مربوط به واقعه آب آوردن او از لب رود فرات است. پرچم نصرمن الله دستش است و چهرهاش نورانی و لطیف تصویر شده است. اما تصویرهایی که امروزه کار میشود، زخمی بر پیشانی میگذارند تا قلب بیننده را بیشتر جریحهدار کنند.