اما به احتمال بسیار، همگی بر این نکته متفق القولیم که معنا گرایی، آرمان خواهی و اعتقاد به معنویات در زمره مهمترین آنهاست. آرمانگرایی یعنی معنا بخشیدن به زندگی و مملو کردن این کالبد تهی از ارزشهای والا و نگاشتن کلمات خوب و زیبا بر لوح ساده و سفید دل. این یعنی ترجمه فصیح و رسای همان کلام برجسته منسوب به امام حسین علیه السلام که فرمود "ان الحیاه عقیده و جهاد".
- عمده تفاوت ما و بهایم بر سر همین ارزش گذاریهای مشترک و معنا محور است. یعنی آفریدن منظومهای از مفاهیم مشترک که توجه و اهتمام به این موضوعات و کاربست آنان در زندگی روزمره، سبب تسهیل در زندگی بشری، ارجمندتر شدن مقام انسان، مفهوم یابی حیات و حرکت به سوی کمال بر مبنای خرد جمعی یا مبتنی بر وحی است. تمدن بشری در هر دو سویه الهی و غیر الهیش در طول قرن های متمادی، حول همین محورها رشد کرده و با سعی و خطاهای بسیار و پرهزینه، کوشیده بر اساس فطرت خویش حرکت کند.
- آزمون و خطاهای بسیار پرهزینه انسانها برای دستیابی به این ارزشهای مشترک در طول تاریخ، به قول فردوسی "یکی داستان است پر آب چشم".
صرف نظر از نکات منفی فراز و نشیبهای تمدنی، طی سده اخیر ارزش های مشترکی، فارغ از همه تمایزات اختلاف برانگیز (نظیر زبان، نژاد، قومیت، مذهب، رنگ پوست یا موقعیت جغرافیایی) مورد توجه و اهتمام همگان قرار گرفته است. این ارزشهای جهانی و انسانی مقبول جامعه جهانی بسیارند، اما مهمترین آنها عبارتند از صلح، امنیت، عدالت طلبی، مبارزه با اشغالگری، قانون مداری، حق تعیین سرنوشت، آزادی و استقلال.
- جبران خلیل جبران شعر بسیار معروفی دارد به نام "نحن و انتم". او در این شعر میان طرفداران خیر و شر و روایت ها و تفاسیر متفاوتی که زورمندان و زرسالاران و ظالمان با مظلومان و مستضعفان جهان از این مفاهیم دارند، تقابل بسیار زیبایی به وجود آورده است. همین دوگانگی و تفسیر به رای و مصلحت آن مفاهیم ارجمند، سبب شده است تا به قول وی میان خیر و شر درهای عمیق مملو از اشک و خون و آه و حسرت بهوجود آید. علی رغم گسترش و جهان شمولی آن مفاهیم در زبان و بیان، این شکاف اما در عمل روز به روز عمیقتر شده است. گرچه سپاه خیر و خوبی ها همیشه در اقلیت بوده اما در پایان کار هماره این "فئه قلیله" بوده که پیروز از میدان در آمده است. این البته ناموس الهی و سنت تاریخ است که حق را "به سختی" بر صدر می نشاند، تا جایی که به گفته قران حتی برخی پیامبرانش نیز در عمل دچار تردید می شوند و هراسان و با ایمانی در نوسان، پرسان می شوند که متی نصرالله؟ نزدیکی جواب از نزدیکی وعده الهی خبر می دهد. الا ان نصرالله قریب.
- از بدو خلقت البته این تقسیم بندی های دوگانه وجود داشته است. خیر و شر؛ نیکی و بدی؛ حق و باطل و نظایر آن. اما چه می شده است که انسانها بر خلاف فطرت سلیم خویش راهی غیر منطقی یا غیر معقول را بر می گزیده اند؟ چه می شده است که گاه نه تنها بر آحاد انسانی و هم نوعان خود، بل بر نزدیکان و همسایگان و هم کیشان چنان ظلم و ستم روا میداشتهاند که هیچ حیوانی نسبت به هم نوعان خویش چنین نمی کرده است. چه می شود که این اشرف مخلوقات در کمترین زمان ممکن به حیوانی وحشی "بل هم اضل" تبدیل میشود؟ چرا او به یکباره از اوج عزت انسانیت، به حضیض ذلت سقوط میکند؟ به گمانم خود برتر بینی شیطانی و بی توجهی او به حقوق دیگران در این میان نقشی اساسی ایفا می کند.
- این سوالی واضح است که چگونه می توان انسان بود و آن گاه نسبت به همه آنچه طی سده اخیر در خاورمیانه و بویژه در فلسطین رخ داده است بی تفاوت ماند. چگونه می توان بر آوارگی میلیون ها نفر برای سالیان متمادی چشم بست؟ چگونه می توان قتل و تجاوز و اعدام های دسته جمعی را دید و ضجه های بازماندگان آنان را نشنید؟ چگونه می توان حقارت یک ملت و دریوزگی آنان برای زندگی روزمره و تامین مایحتاج اولیه را دید و دم برنیاورد؟ و بالاخره چگونه می توان دم از انسانیت و آزادی و حقوق بشر زد و در این موارد سکوت کرد؟ می توان محو کردن یک کشور از صفحه روزگار را دید و ساکت ماند و ظلم مضاعف بر بندگان او را در یکی از متبرک ترین سرزمین ها مشاهده کرد و قبله اول را لگد کوب اشغال دید و خفقان گرفت؟
- با همه اینها که ذکر شد آیا باز هم باید مسلمان بود و ایرانی تا برای دفاع از آن آرمانها به خیابانها ریخت و پایبندی به آن ارزشها را فریاد کشید یا همان "انسان بودن" کفایت میکند؟ به نظر من روز قدس، تنها روز اسلام و مسلمانان نیست، بل روز احیای فریضه فراموش شده دفاع از حریم انسانیت و ارزشها در برابر ناقضان آن مفاهیم برتر و معانی ناب است. این "روز ملی" نیست و برگرفته از خواست و آرزوی یک ملت و کیش نمیتواند باشد، بلکه روز آزادگی و اثبات پایبندی به آرمانهای ارجمند بشریت است. روز قدس روز دفاع از کرامت انسان است صرفنظر از همه تعلقاتش درمقابل همه آنهایی که صورتک انسانی را بر چهره خویش قرار داده اند.
- به همین دلایل است که معتقدم روز قدس متعلق به مسلمانان هم نیست بلکه متعلق به همه انسانها ست. این روز در حقیقت نماد آرمان طلبی آحاد بشر است که به صورت حرکت سمبولیک در یکی از مقدسترین ماههای سال (رمضان) و ممتازترین ایام هفته (جمعه) و بهترین ساعات آن (ظهر) فطری ترین نیازهای بشری را در مقدسترین لحظات با پاکترین زبان بیان میکنند. روز دفاع از مظلوم با صدای بلند، روز مظهر مقابله با اشغالگری با حضوری معنا دار، روز نماد عدالت طلبی در ماهی که امیر حاکمان عادلش به شهادت میرسد، روزی جهانی که بهانه ای اصیل برای نوعدوستی و صلح جویی شده است. روزی که میتواند به سمبل دفاع انسانها از حق تعیین سرنوشت، آزادی و استقلال خدادادی باشد که اینک هر زبانی در هر گوشهای از جهان بدان مترنم است، روز مقابله با تجاوز و اشغالگری و ظلم و ستم. این است معنای روز خدا، روز احیای ارزشهای برتر و انسانیتر، یوم الله قدس.