بیتعارف سازندگان خندهبازار تصورشان از طنز، ابتذال است. ابتذال به معنی پیشپاافتادگی و سخیف بودن که البته تقصیری هم متوجه دوستان نیست. مقصر اصلی افرادی هستند که آنتن را در اختیار چنین کسانی قرار میدهند.در شرایط فقدان یک اثر طنز مطلوب بازگشت به دوران آیتمسازی با رویکرد تقلید صدا و رفتار چهرههای شناختهشده ورزشی و هنری، توانسته مورد توجه مردم قرار گیرد. بازتاب خندهبازار در محل کار و یا در محافل دوستانه و میهمانیهای خانوادگی نشان میدهد که این برنامه دیده شده و مخاطب هم آنرا دوست داشت.
اینکه سامان گوران چقدر خوب ادای علی دایی یا عادل فردوسیپور را درآورده و چقدر بامزه بود، آن آیتمی که کار حامد بهداد با منتقد برنامه هفت به کتککاری کشید. اینکه کسانی چون علی دایی و رضا صادقی نسبت به اقدام برنامه خندهبازار معترض شدهاند را برخی نشانه پایین بودن ظرفیت افراد دانستهاند و اینکه مخالفت با طنز حکم محدود کردن آزادی بیان را دارد. برای سنجش میزان تحمل افراد پیشنهاد علی دایی کاربردی بهنظر میرسد.
ضمن اینکه مسخره کردن طرز حرف زدن که خدادادی است، نامش طنز نیست یا درآوردن ادای یک خواننده که همه متوجه میشوند چه کسی است و دقیقا به همین شباهتها میخندند و بعد زدن نسبتهای ناروا، نامی جز توهین و تهمت ندارد.
اینها البته همگی جزو بدیهیات هستند و نشانهای از اینکه حداقلهای اصول اخلاقی هم در این برنامه رعایت نمیشود، بهلحاظ زیباییشناسی هم کار دوستان نازلتر از حدی است که باید.
نگارنده این سطور بهعنوان فردی که ارتباط چندانی با کارهای مهران مدیری برقرار نمیکند وقتی با معجونی چون خندهبازار مواجه میشود، تازه قدر سرگرمیسازانی چون مدیری را میداند و اینکه ایرادی هم اگر هست بیشتر به کسانی بازمیگردد که بیش از اندازه ماجرا را جدی میگیرند و برخی را بزرگ میکنند؛ وگرنه همین سریال مربوط به او با وجود تمام ایرادها و سهلانگاریها و تکرارهایش، محصول استانداردی است که در ضعیفترین لحظاتش هم اندازهای را رعایت میکند.
این رعایت از میزان توانایی و حرفهایگری سازندهاش برمیآید. چیزی که در توان کسانی که خندهبازار را روی آنتن میفرستند نیست. بحث استقبال عامه هم که معمولا از آن استفاده چماقی میشود، اگر چه در جایگاه خود باارزش است ولی هرگز نمیتواند توجیهکننده ابتذال باشد.
ضمن اینکه مردم هم به چنین برنامههایی به همان چشمی نگاه میکنند که به فلان فامیلی که در میهمانیها ادای این و آنرا درمیآورد و بدیهی است که ادا درآوردن نامش نه هنر است و نه نشانهای از بروز قریحه طنز.