اما وقتی روز یکشنبه انقلابیون کنترل پالایشگاه شهر الزاویه در غرب طرابلس را در اختیار گرفتند تا آخرین منبع تامین انرژی پایتخت قطع شود، شمارش معکوس سقوط یکی از دیرپاترین دیکتاتورهای جهان آغاز شد تا کارش در روز دوشنبه تقریبا یکسره شود. اکنون پایتخت لیبی در دست انقلابیون است و سقوط حکومت قذافی محقق شدهاست.
قذافی خودش اما مانند همیشه تاریخ دیکتاتورها نخواست آن را باور کند و تا آخرین لحظه با آن صدای بریده بریده و عصبی از طرابلسیها میخواست موشها را از شهر پاکسازی کنند. او یک شب قبل از سقوط طرابلس، از طرفدارانش خواست تظاهرات میلیونی برگزار کنند. اما این دیگر آخر خط دیکتاتور لیبی بعد از 42 سال جلوس در قدرت بود. مردم لیبی در میدان سبز الخضراء نامگذاری آن را به میدان شهدا جشن گرفتند تا جهان روز تازهای را شاید با یک دیکتاتور کمتر به نظاره بنشیند.
سقوط قذافی 6 ماه بعد از آغاز انقلاب در لیبی و 5 ماه بعد از مداخله ناتو و غرب، از جهاتی در بهترین زمان ممکن برای کشورهای غربی درگیر بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم در این بحران، اتفاق افتاد. در حوزه اقتصادی که قطعا مهمترین دلمشغولی امروز اروپا و آمریکاست، میتوان انتظار داشت در کوتاهمدت قیمت نفت رو به کاهش برود و درصورت تثبیت قدرت دولت انتقالی لیبی بر این کشور در روزهای آتی و ایجاد عینی دورنمای بازسازی و سرمایهگذاری گسترده در لیبی، التهاب چند روز اخیر بازارهای مالی رو به کاهش برود و در میان مدت بستر بازگشت رشد اقتصادی به کشورهای غربی به لطف پولهای لیبی فراهم شود. در بعد سیاسی نیز کشورهای غربی بهخصوص آمریکا و فرانسه در آستانه انتخابات ریاستجمهوری سال 2012 نفسی بهراحتی میکشند.
اما چالش اصلی را باید در لیبی جستوجو کرد. جایی که پرسشهای متعددی درباره ماهیت قدرت انتقالی، درباره خطر رقابتهای قومی و قبیلهای بین بنغازی و طرابلس، درباره پذیرش یا طرد شورای انتقالی از سوی مردم پایتخت و درباره چگونگی تحقق مطالبات مردم وجود دارد. آنچه مسلم است اینکه انقلابیون بعد از در هم شکستن آخرین مقاومتهای نیروهای وفادار به قذافی و پاکسازی شهر طرابلس از آثار آن، خواهند کوشید در ادامه با توجه به چارچوب از پیش طراحی شده از سوی شورای ملی انتقالی و البته با ادامه حمایت اعلام شده ناتو و اتحادیه اروپا، مراکز قدرت در طرابلس را در اختیار بگیرند و در چارچوب زمانبندی از پیش تعیین شده، به سوی برگزاری انتخابات دمکراتیک حرکت کنند.
بدیهی است این شورا در مقایسه با تونس و مصر که هنوز شاهد حضور عناصر نظام سابق در راس قدرت هستند، کار ساده تری برای پاسخگویی به مطالبات مردم که مهمترین آن برگزاری انتخابات آزاد است، خواهد داشت. با این حال شورای ملی انتقالی و اساسا هر دولتی که در هفتهها و ماههای آینده در لیبی حکومت کند، وامدار ناتو و غربیها به خاطر کمک اجتنابناپذیر آنها در سقوط قذافی است. از این لحاظ شاید مهمترین چالش حاکمیت موقت لیبی در روزهای آینده ایجاد تعادل میان انتظارات غربیها و مطالبات واقعی مردم لیبی باشد تا این استقلال نویافته لیبی، این بار استقلالی حقیقی باشد.