مرد متعصب که 15 سال از همسر دومش بزرگتر است نمیتواند رفتارهای همسرش را تحمل کند و هر دو تصمیم گرفتند بهصورت توافقی از یکدیگر جدا شوند. این زن و مرد وقتی به شعبه 268 دادگاه خانواده مراجعه کردند مدعی شدند که دیگر حاضر نیستند در کنار هم زندگی کنند و آتش عشقشان خاموش شده است. زن 25 ساله به قاضی عموزادی گفت: 2 سال پیش برای رفتن به کلاس کامپیوتر به یک آموزشگاه رفتم. استادم شوهرم بود.
طوری رفتار کرد که من دلباخته او شدم. با اینکه تفاوت سنی ما زیاد بود اما اصلا به آن توجه نکردم. چون شهرام مرد مهربان و متینی بود و خیلی خوب مرا درک میکرد. وی افزود: پدرم سالها پیش فوت کرده و وقتی ماجرای آشناییمان را با مادرم در میان گذاشتم او مخالفت کرد و گفت نمیتوانم در کنار مردی زندگی کنم که 15 سال از من بزرگتر است. اما من به شهرام علاقه داشتم و وقتی مادرم اصرارهای مرا دید رضایت داد و من با استادم پای سفره عقد نشستیم. خیلی زود مراسم عروسیمان را جشن گرفتیم و وارد زندگی مشترک شدیم. خودم را خوشبختترین زن دنیا میدیدم و هیچ کمبودی در زندگیم نداشتم. اما مدتی که گذشت متوجه تغییر رفتارهای او شدم. مرتب بهانهگیری میکرد به جای اینکه به سرکار برود در خانه میماند و به رفتارهای من ایراد میگرفت.
اجازه نمیداد به دیدن دوستانم بروم و برایم زندانی ساخته بود که نمیتوانستم تحمل کنم. از تعصبهای بیجایش خسته شده بودم. دیگر خبری از آن همه عشق آتشین نبود و ورق برگشت. برای همین هر دو تصمیم گرفتیم که بهصورت توافقی از یکدیگر جدا شویم. مرد نیز به قاضی گفت: همسرم اصلا اهمیتی به زندگیش نمیدهد. از صبح تا شب به کلاس میرود و هر روز باید به مادرش سر بزند. تنها کسی که برایش مهم نیست منم. بعد میگوید من بدبینم. نمیدانم روزی ما عاشق یکدیگر بودیم و حالا باید پایان عشقمان به طلاق ختم شود.قاضی عموزادی پس از شنیدن اظهارت طرفین آنها را به مشاور معرفی کرد تا شاید از تصمیمشان منصرف شوند.
توصیه قاضی
قاضی عموزادی در تحلیل این ماجرا به خبرنگار همشهری گفت: این روزها زن و شوهرها کم تحمل شدهاند و بهجای تصمیم درست به تنها چیزی که فکر میکنند جدایی است. آنها به جای اینکه کمی درایت و گذشت داشته باشند تصور میکنند که طلاق آخرین راهحل برای اختلافاتشان است.وی افزود: در این پرونده اختلاف سنی زن و شوهر هم میتواند دلیل اصلی اختلاف و عدمتفاهمشان باشد. حال اینکه به دختر و پسران جوان توصیه میشود پیش از انتخاب شریک زندگی و ازدواج به تفاوت سنی و فرهنگهای خانوادههایشان اهمیت زیادی بدهند و صرفا عشق و دوست داشتن را سرلوحه زندگی قرار ندهند. چون با خیلی پروندهها روبهرو بودیم که روزی دختر و پسر عاشق یکدیگر شده و چشمانشان را روی ضعفهای یکدیگر بستهاند و بعدها همین مشکلات شیرینی زندگیشان را تلخ کرده تا جایی که حتی درخواست طلاق هم میدهند. بهتر است زن و شوهر تصمیمی نگیرند که بعدها پشیمان شوند. پیش از اینکه اقدام به جدایی کنند نزد مشاور بروند و من بارها دیدهام خانوادههایی که اختلاف شدیدی داشتند با حرفهای مشاوران مشکلاتشان حل شده و دیگر نه تنها به طلاق فکر نمیکنند بلکه حالا عاشقانه در کنار یکدیگر زندگی میکنند.