فیلم «حلقه» یادتان هست؟ فیلم مرگ صدام حسین، دیکتاتوری که در زمان حیاتش دستور قتل تعداد زیادی از انسانها را داده بود، حالا بعد از مرگش هم باعث مرگ ومیر شده. خبرگزاریها گزارش میدهند مرگ دردناک چند پسر بچه در یمن، ترکیه، آمریکا و... یک نکته مشترک داشته؛ آنها بعد ازدیدن اعدام صدام حسین، خودشان را دار زده بودند. بهنظر میرسد آنها سعی کردهاند صحنه به دار آویخته شدن دیکتاتور سابق را بازسازی کنند.
میشود مرگ این بچهها را گردن تلویزیون انداخت؛ میشود به دهکده جهانی بدو بیراه گفت که دیگر این روزها هیچ چفت و بست و اندرونی و بیرونی ندارد و همه چیز، از خصوصیترین روابط آدمها تا مهمترین اتفاقات سیاسی دنیا برایش یکی هستند. همانطور که دانستن حق مردم است، دیدن هم حقشان است!
میشود همه اینها را گفت و حتی به آیکیو پسربچههایی که این بلا را سر خودشان آوردهاند درود فرستاد، اما این مساله نمیتواند از تقصیر والدینی که برکار کودکان خود نظارت کافی نداشتند، کم کند. همانطور که میتواند نشان دهد که ممکن است بچهها چقدر زیاد از برنامهها و تصاویر تلویزیون و ویدیو آموزش میبینند و تقلید میکنند.
یک روز بعد از اعدام صدام، در حومه و بسترتگزاس یک پسر10 ساله بعد از دیدن گزارش تلویزیونی اعدام صدام خودش را از تختخواب حلق آویز کرد. البته پسر بیچاره نمیخواست خودش را بکشد و طفلک حتی خیال نمیکرد این طنابی که دور گردنش گره خورده، بتواند موجب مرگ او شود.
در ترکیه هم پسر بچه 12 سالهای همین کار را کرد. پدرش در مصاحبه با یک روزنامه، تلویزیون را مسوول مرگ پسرش دانسته و گفت که پسرش بعد از دیدن تلویزیون در مورد نحوه مرگ صدام و اینکه آیا درد کشیده یا نه، سوالاتی پرسیده.
سوالاتی که نشان میداد پسر بیچاره فقط از روی کنجکاوی دست به چنین کاری زده است. یک پسر پاکستانی 9 ساله و دو پسربچهیمنی هم همینگونه از دنیا رفتند. در عربستان سعودی هم یک پسر 12 ساله را در حالی که خود را با طناب از در آویزان کرده بود،پیدا کردند.
اگر از روانپزشکان اطفال بپرسید، شاید بگویند نباید همه تقصیرها را به گردن تصاویر ویدیویی انداخت و به احتمال زیاد اختلالات روانی هم در این کودکان وجود داشته است. اما با این تحلیل هم پدرومادرها تبرئه نمیشوند.
جعبه جادویی مخوف
خانواده، مهمترین تاثیر را در زندگی کودکان دارد، اما نقش تلویزیون کمتر از آن نیست. این جعبه جادویی، همانطور که میتواند ما را از اتفاقهای اطراف آگاه کند، سرگرم کند و به ما بیاموزد، ممکن است چیزهایی را هم به کودکمان یاد بدهد که ما نمیخواهیم. البته تلویزیون کشور ما خیلی از تلویزیونهای دنیا بیخطرتر و سالمتر است. اما با این حال نباید فکر کرد که میشود بچهها را درهرحال با تلویزیون تنها گذاشت.
چه حالی به شما دست میدهد وقتی میبینید بچهای چاقویی در دست گرفته و میخواهد در شکم کسی فرو کند؟ فکر میکنید با یک کودک بدذات، یا یک قاتل بالفطره طرف هستید؟ ممکن نیست این صحنه در یک فیلم سینمایی از تلویزیون ما پخش شدهباشد؟
البته اغلب، تاثیر این برنامهها بر کودکان فوری نیست و به تدریج آشکار میشود. ولی این اثر تدریجی خطرش کمتر از اثر ناگهانی نیست. وقتی جنگ و خشونت در ذهن وعقیده کودک جای گفتگو و کنترل را میگیرد، فکر میکنید فاجعهای رخ نداده؟ همیشه باید یک نفر خودش را دار بزند؟! با این اوصاف، میشود گفت، روانشناسان در این قضیه خیلی هم نظرشان یکی نیست.
بعضی میگویند مکانیسم ایجاد چنین رفتارهای خشونتباری از طرف کودکان، روانی است و ریشه در یادگیری انسان دارد. آنها میگویند که الگوهای شناختی کودکان با تقلید از قهرمانهای فیلم کامل شده و تاثیر میپذیرد، اما بعضی محققان دیگر معتقدند؛ مشاهده خشونت یک اثر فیزیولوژیک بر ایجاد رفتار پرخاشگرانه دارد و طی تصاویر شبیه سازی شده، خشونت با افزایش ضربان قلب، بالا بردن سرعت تنفس و افزایش فشار خون، باعث تحریک پذیری واستعداد افراد به انجام دادن آن در دنیای واقعی میشود.
دانشمندان چه میگویند؟
مطالعات زیادی انجام شده. مثلا یک مطالعه نشان میدهد پس از مشاهده برنامههای
خشونت بار ،بچهها در بازی بیشتر کتک کاری میکنند و اسباببازیهایشان را میشکنند. (میتوانید بگویید این که احتیاج به مطالعه کردن ندارد، اما نکتهاش در بقیه نتایج این تحقیق است.) همین تحقیقات نشان داده که کودکان رفتارهای خوب تلویزیون را بیشتر از رفتارهای بد تقلید میکنند. این، همان نکتهای است که طرفداران تلویزیون روی آن مانور میدهند و همینجاست که نقش نظارت خانواده ارزش خود را نشان میدهد.
بررسی دیگری نشان داده که بروز صدمات روانی (مانند اضطراب ،افسردگی وفشار پس از ضربه روحی) در گروهی از بچههای دبستانی که هر روز ساعاتی را صرف تماشای تلویزیون میکنند، بیشتر است و مثلا قرار دادن تلویزیون در اتاق خواب کودک هم میتواند موجب اختلالات خواب در او شود.
تحقیقات دیگری هم نشان داده کودکانی که که بیش از 25 ساعت در هفته تلویزیون دیدهاند، کمتر نسبت به خشونت دنیای واقعی واکنش نشان میدهند. این بچهها دنیا را خطرناکتر از آنچه هست میپندارند و از اینکه قربانی جنایت شوند، خیلی میترسند.
آنها حتی نسبت به همسایگان خود هم بدبین هستند و از آنها واهمه دارند. البته مطالعات نشان داده که نگرش و طرز برخورد خانواده و طبقه اجتماعی آن، عوامل تاثیرگذار قویتری نسبت به تصاویر خشونتبار تلویزیون هستند.
در واقع، محققان معتقدند؛ کودکانی که در دنیای واقعی هم خشونت را دیده باشند، اثر بیشتری از تصاویر تلویزیون میگیرند و شخصیت ضداجتماعی در آنها تقویت میشود و این فقط جادوی تصاویر نیست که کودکان دلبر را تبدیل به موجوداتی دیوسیرت میکند. در این زمینه هم البته باز پدر و مادرها هستند که، بچهها، هر چه میکشند، از آنهاست!