لبافسکی بزرگ؛ اوج سینمای ضد ژانر

مهدی تهرانی: ژانر در سینما دارای قواعد است. این یک اصل کلی است. یعنی شما برای ساخت یک فیلم جنایی قواعدی را باید رعایت کنید

برای یک فیلم کمدی نیز قاعده مشخص است. این قواعد اگرچه داخل کتابهای درسی نیست اما نسل به نسل از کارگردانان صاحب سبک به دیگران رسیده و تیدیل به قانون و قاعده شده. حالا کوئن ها آمده اند و با زیرکی و ظرافت زیرآب هرچه قانون و قواعد در ژانر های مختلف است را زده اند و در این راستا هیچ کس هم به آنها ایراد نمی گیرد. چرا که روش کوئن ها در ساخت قصه هایشان از اول اینگونه بوده است و ربطی به خودنمایی های مرسوم بعضی از فیلمسازان بی عقل ندارد.

هفتمین فیلم برادران کوئن ، بعد از فارگو ( 1996) و قبل از ای برادر کجایی (2001) ، کمدی درام اجتماعی " لبوفسکی بزرگ " است. اتان و جوئل کوئن که الان بدون شک از سرمایه های بزرگ و ارزشمند سینمای جهان به شمار می آیند در هنگامه ساخت این فیلم کم کم داشتند به یک تثبیت بزرگ می رسیدند.

بزرگ کردن آریزونا در 1987 تقاطع میلر در 1990 به عنوان دومین و سومین فیلم آنها ، سبک کاری کوئن ها را به یک فرهنگ تبدیل کرد و در خود سینما نیز برایشان آنقدر اعتبار به همراه آورد تا این دو برادر بتوانند هربلایی می خواهند سر هر ژانری که می‌خواهند بیاورند.

ژانر در سینما دارای قواعد است. این یک اصل کلی است. یعنی شما برای ساخت یک فیلم جنایی قواعدی را باید رعایت کنید . برای یک فیلم کمدی نیز قاعده مشخص است. این قواعد اگرچه داخل کتابهای درسی نیست اما نسل به نسل از کارگردانان صاحب سبک به دیگران رسیده و تیدیل به قانون و قاعده شده. حالا کوئن ها آمده اند و با زیرکی و ظرافت زیرآب هرچه قانون و قواعد در ژانر های مختلف است را زده اند و در این راستا هیچ کس هم به آنها ایراد نمی گیرد. چرا که روش کوئن ها در ساخت قصه هایشان از اول اینگونه بوده است و ربطی به خودنمایی های مرسوم بعضی از فیلمسازان بی عقل ندارد.

آخرین فیلمشان شجاعت واقعی (2010) را به یاد بیاورید. آنها به سراغ یک داستان وسترن رفتند ؛ آنهم قصه ای که پیش از این در سال 1969 با حضور اسطورره سینمای وسترن یعنی جان وین ساخته شده بود. با این حال فیلمی که آنها ساختند با همان روش ساخت و ساز شان یعنی شکستن قواعد ژانر عالی از کار درآمد. نکته دیگر در مورد آثار کوئن ها ، وجود طنز سیاه در زیرساخت تمامی آثارشان است. حالا ممکن است شخصیت یکی از قصه هایشان طوری قالب ریزی شده باشد که با تکیه کلام هایش این طنز سیاه را گاه و بیگاه به عناصر داستان تزریق کند و یا ممکن است یک کمدی موقعیت در روند شکل گیری داستان این مهم را به عهده بگیرد.

اما لبافسکی بزرگ یکی از ارزشمند ترین کارهای کوئن ها اگر نباشد یکی از تاثیر گذارترین آنهااست. داستان در باره یک مرد میانسال و آس و پاس و بیکاره ی لس آنجلسی است که به اشتباه توسط یک گروه تبهکاری با هم نام خودش که دست برقضا میلیونری سرشناس است به اشتباه گرفته می شود.

جف لبافسکی معروف به دود (به معنای رفیق) قهرمان داستان لبافسکی بزرگ است اما حالا که به جای جفری لبافسکی قرار گرفته و ممکن است جانش را هم از دست بدهد با کمک دوستانش (که مثل خودش بیکاره هستند) تلاش ضعیفی دارد تا بفهمد اصلا اوضاع از چه قرار است.

یک سکانس فوق العاده عالی در فیلم وجود دارد . در صحنه ای جف لبافسکی از لبافسکی میلیونر وقت ملاقاتی می گیرد تا به او بفهماند که باند تبهکار به اشتباه او را شکار کرده اند و منزلش را بهم ریخته و قالیچه اش را ملوث کرده اند.دیالوگ بین این دو آنجایی که جف ( دود ) به هر دری می زند تا خود را بیکاره نشان دهد و بتواند خسارت قالیچه اش را از میلیونر همنامش بگیرد واقعا تاثیر گذار از کار درآمده است. سکانس های مربوط به باشگاه بولینگ نیز ،یک فرهنگ از زندگی یهودی ها را نشان می دهد و تماما پر از چالش از کار درآمده است.

The Big Lebowski