اول آنکه دو کشور ایران و روسیه به خاطر موقعیت خاصی که وفور منابع نفت و گاز و همچنین سایر ویژگیهای مشابه و متفاوت و خاص به عنوان موقعیت ژئواکونومیک و ژئوپولتیک به آنها داده است و متعاقبا وابستگی کشورهای جهان خصوصا کشورهای صنعتی به انرژی به عنوان یک مولفه اصلی تولید صنعتی و مصارف غیرصنعتی، دارای جایگاه ویژهای در میان کشورهای دارنده انرژی هستند.
نکته دیگر، از آنجا که ذخایر نفت به علت محدودیتشان از یک سو و شتاب بهرهبرداری از آنها از سوی دیگر، به عنوان یک منبع انرژی رو به اتمام مطرح است، کشورهای دارنده انرژیهای جایگزین خصوصا گازطبیعی دارای ویژگی ممتازی هستند.
جنبه مهم دیگر، میزان بالای وابستگی کشورهای صنعتی خصوصا کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکا به واردات نفت و گاز است، به طوری که آمریکا روزانه حدود دوسوم نفت مورد نیاز خود را و بالغ بر 50 درصد گاز مصرفی خود را از طریق واردات تامین میکند و این وابستگی برای اروپا به شدت حساستر است.
بنابراین، کارشناسان انرژی و تحلیلگران اقتصادی-سیاسی در تحلیل استراتژیک این مسئله، دسترسی به منابع انرژی پایدار و به تعبیری ارزان را یکی از مولفههای اصلی اقتدار اقتصادی و سیاسی و متعاقبا جلوگیری از آسیبپذیری و ضعف اقتصادی-سیاسی میدانند.
از این رو، اکثر صاحبنظران بحث انرژی در یک تحلیل مشترک، وابستگی به انرژی را به عنوان ابزار اصلی سلطه و اقتدار و یا برعکس، وابستگی میدانند.
این در حالی است که کشورهای عضو اوپک به عنوان تولیدکنندگان اصلی نفت جهان، تاکنون به علت نفوذ و سلطه آمریکا و انگلیس بر بعضی از سران اصلی اما وابسته و دستنشانده اوپک در نیم قرن گذشته، نتوانستهاند جریان اصلی حرکت بازار نفت را در اختیار بگیرند و این آمریکا و انگلیس بودهاند که شریان حرکتی اوپک را در اختیار داشتهاند.
از این رو این تولیدکنندگان نفت و اوپک نبودهاند که حرف اصلی و آخر را در قیمت یا میزان تولید نفت در عرصه جهانی زدهاند، بلکه همواره اراده آمریکا و انگلیس از زبان کشورها و شرکتهای نفتی، به جز کشورهای مستقل، جاری و ساری بوده است.
اما شرایط گازطبیعی با نفت تفاوت دارد، چرا که منابع محدودی از ذخایر گازطبیعی جهان در اختیار کشورهای وابسته به آمریکا قرار دارد، بنابراین ایجاد یک اتحاد استراتژیک و پایدار در بخش گازطبیعی میتواند ضمن حداکثر کردن منابع دو کشور ایران و روسیه در این زمینه، ابزار قدرتی در اختیار آنها قرار دهد که در مقیاس جهانی آنها را در یک موقعیت مسلط چانهزنی در مباحث مربوط به گاز و کل مباحث اقتصادی و غیراقتصادی قرار دهد.
به دلایل فوق، مطرح کردن بحث ایجاد اتحاد گازی میان ایران و روسیه توسط مقام معظم رهبری، علاوه بر توجه دادن سایر کشورهای دنیا به این مسئله، ایجاد و تأکید بر آغاز یک حرکت استراتژیک میان ایران و روسیه است که در بسیاری از موارد دارای تهدیدات و فرصتهای مشترک منطقهای و جهانی هستند.
البته قطعاً، آمریکا و انگلیس برای جلوگیری از ایجاد یک اتحاد استراتژیک گازی میان ایران و روسیه، فشارهایی را بر روی جناح حاکم روسیه مخصوصا طیف موجود در حاکمیت روسیه که گرایشهای معناداری نسبت به غرب و آمریکا دارد و عموماً متاثر از لابیهای صهیونیستها است، اعمال خواهد کرد و با تحریک شدید سعی میکند از آن به عنوان عامل بازدارنده در برابر ایجاد چنین اتحادی استفاده کند.
ولی طرح چنین مسائلی همانطور که مقام معظم رهبری مطرح کردهاند، موجب آگاهی اقشار مردم روسیه و ایران خواهد شد و زمینه یک حرکت معنادار به سمت این اتحاد استراتژیک را که منافع ملی دو کشور را دربردارد، ایجاد خواهد کرد، بنابراین مسئله مهم در این باره، رسانهای کردن این موضوع بسیار مهم است که از سوی مقام معظم رهبری صورت گرفت.