سوکولو که استاد مهندسی فیزیک در دانشگاه پرینستون است به همراه همکار اکولوژیست خود استیفن پاکالا درصدد برآمدند که نسبت به پاسخگویی در زمینه ابهامات و مشکلات ناشی از گرمایش جهانی اقدام کنند. روبرت سوکولو در مقالهای که در سال2004 در مجله تخصصی ساینس (علوم) منتشر شد، روشی نوین را جهت مقابله با پدیده گرمایش جهانی مطرح ساخت. تئوری او و همکارش، امید به حل این مسئله را بیشتر کرد. آنها معتقد بودند که اگر مجموعهای از روشهای زیستمحیطی به کار بسته شود، در نهایت میتوان انتشار گازهای گلخانهای را بهشدت کاهش داد و آن را به حد متعارفی رساند.
پایهگذاران این تئوری بر این باورند که این روش میتواند حداقل مانع از افزایش درجه حرارت کره زمین شود. این دو محقق گرمایش جهانی را معضلی میدانند که با بهرهگیری از تکنولوژیهای روز میتوان تا حدودی آن را کنترل کرد. هدف از این تئوری، ثابت نگهداشتن غلظت دیاکسیدکربن در 50سال آینده زیر ppm 500 است. انتشار دیاکسیدکربن و سایر گازهای گلخانهای از آغاز انقلاب صنعتی تاکنون روبهفزونی گذاشته است. اگر این روند همچنان ادامه پیدا کند، میزان انتشار گازهای گلخانهای در سال2055 دوبرابر خواهد شد. برای جلوگیری از پیامدهای زیانبار آن ،که گرمایش جهانی را شدت خواهد بخشید، دانشمندان روش فریزکردن و کاهش سریع منابع جهانی منتشرکننده این گازها را پیشنهاد کردهاند. روش پیشنهادی روبرت سوکولو و همکارش بر مبنای اصول زیستمحیطی پایهگذاری شده است.
اگر انتشار جهانی دیاکسیدکربن ظرف 50سال آینده بهصورت تقریبی برآورد شود و در نموداری رسم شود، اختلاف بین این میزان تقریبی و شرایط نرمال، مثلثی را میسازد که سوکولو آن را مثلث پایداری میخواند. ابداعکنندگان این طرح، مثلث فوقالذکر را به 7 قسمت مجزا تقسیم کردهاند، هر قسمت این مثلث فرضی معرف معیارهای مختلفی است که باید لحاظ شوند تا از میزان انتشار این گازها کاسته شود. در حقیقت ابداعکنندگان، این معضل را به 7 بخش مجزا تقسیم کردهاند تا موضوع را راحتتر حل کنند. بهمنظور طبقهبندی این مثلث 15 روش وجود دارد که اگر بخواهیم آنها را در یک دستهبندی کلیتر جمعبندی کنیم، 4 زیرمجموعه بهدست میآید:
کارایی (4 روش برای این کار پیشنهاد شده است.)
استحصال انرژی از منابع غیرکربنی (5 روش برای این کار پیشنهاد شده است.)
استحصال سوخت از منابع غیرکربنی (4 روش برای این کار پیشنهاد شده است.)
افزایش سطح جنگلکاری و مزارع (2روش برای این کار پیشنهاد شده است.)
درک این مثلث و بهکار بستن روشهای پیشنهادی آن برای عموم راحت است، لذا در بسیاری از مدارس متوسطه و دانشگاهها به دانشآموزان آموزش داده میشود؛ این روش را معلمان در قالب یک کار گروهی آموزش میدهند.
مثلث پایداری در واقع بهصورتی کاملاً علمی به 7 قاچ تقسیم میشود که هر قاچ آن را سوکولو و پاکالا به یک فعالیت مجزا اختصاص دادهاند. مثلاً نخستین قاچ را سوکولو و همکارش به حذف ذغالسنگ اختصاص دادهاند و به همینترتیب قاچ دوم به ممانعت از انتشار دیاکسیدکربن از کارخانهها، قاچ سوم به استفاده از منابع طبیعی، قاچ چهارم به تولید برق از طریق انرژی خورشیدی و بادی، قاچ پنجم به کارایی الکتریسیته، قاچ ششم به کارایی حرارت و در نهایت قاچ هفتم به کارایی سیستمهای حملونقل اختصاص دارد.
از آنجایی که میزان انتشار دیاکسیدکربن از زمان این تحقیق تاکنون خیلی بیشتر شده، لذا اعمال تفاوتهایی هم در این مثلث پیشنهاد شده است. شعار این دو همکار در زمان معرفی این تئوری چنین بود: شما میتوانید استراتژیهای خاص خودتان را انتخاب کنید اما به یاد داشته باشید که این کار یک کار گروهی است. اکنون که چند سال از ارائه این تئوری گذشته است، سوکولو میگوید: در آن زمان برخوردی تا این حد سادهانگارانه با مشکلی چنین بزرگ، یک اشتباه بود. او میافزاید: در آن زمان تصور جهانیان این بود که تنها با به کاربستن این روشها میتوان بر مسئله گرمایش جهانی غلبه کرد. روشهایی از این دست مردم را به این باور رساند که مقابله با گرمایش جهانی یک کار خیلی راحت است و قطعاً مشکل نیست. ساده انگاشتن مسئله در جای خود اشتباه بزرگی بود. سوکولو میگوید که تئوری وی قصد داشته نشان دهد که امکان بهبودوجود دارد تنها در صورتی که مردم بخواهند راهحلهایی نظیر به حداقل رساندن سفرهای درونشهری، کاهش انتشار دیاکسیدکربن و نصب میلیونها توربین مخصوص استحصال انرژی بادی را عملی سازند؛ اما متأسفانه این تئوری به جای اینکه انگیزه مردم را بیشتر کند باعث شده که آنها در مواجهه با این چالش عظیم، موضوع را خیلی ساده و سرسری بگیرند.
سوکولو میگوید: مسئله این است که این موضوع از یک امر غیرممکن به یک مسئله خیلی ساده تبدیل شده است و بخشی از این اشتباه برعهده من است. سوکولو که اخیراً در سمیناری که در هاروارد تشکیل شده بود، شرکت کرده به شرح ایدههای خود پرداخته و میگوید: هیچکس پیشبینی نمیکرد که این موضوع تا حدی که الان هست، جدی شود. اکنون زمانی است که هرکس از کارهای روزانه خود یک ارزیابی شخصی داشته باشد. سوکولو میافزاید: گروههای مختلف با نیتهای عمدتاً مثبت از این تئوری تعبیرهای مختلفی کردند. تئوری سوکولو کارایی، حفاظت و استفاده از انرژیهای جایگزین را برای پایین نگهداشتن سطح گازهای گلخانهای، توازن جمعیت و برآورده ساختن نیازهای مختلف انرژی پیشنهاد میکند. سوکولو در ادامه میگوید: من صدها بار گفتهام که اگر مردم بتوانند میزان انتشار گازهای گلخانهای را ظرف 50سال آینده در حدی که امروز هست، نگه دارند کار بزرگی کردهاند.
اما در حقیقت کسانی که از این تئوری الهام گرفتهاند، این هدف را خیلی فراتر از آنچه باید باشد، تصور کردهاند. آنها میگویند که اگر مثلث پایداری بتواند درجهحرارت را در حد همان 3درجه سیلسیوس افزایش نگهدارد، پس قطعاً مثلثی با قاچهای بیشتر (مثلثی که به اجزای ریزتر تفکیکشده باشد) میتواند پا را از اینهم فراتر نهد؛ یعنی حتی این افزایش حرارت را به 2درجه سیلسیوس کاهش دهد. در اجلاس کپنهاگ، 120 کشور تعهد کردند که این هدف را دنبال کنند. حال سوکولو میگوید که به تئوری ما از پشت خنجر زده شده است. اما او قبول دارد که به اندازه کافی به این مسئله اعتراض نکرده است. او شخصاً با رقم 2 درجه سیلسیوس که گروه مقابل میگوید قابل دسترسی است، موافق نیست. اما وی هیچگاه و در هیچ جایی عنوان نکرده که این رقم فراتر از واقعیت است. موضوع اساسی، رسیدن به حداقل اهداف است اما در آنچه به درستی باید حاصل میشد بسیار اغراق شده است.
در حال حاضر دانشمندان به کارایی مسائلی نظیر استفاده از منابع تجدیدپذیر و حفاظت اعتقاد راسخ دارند اما سوکولو میگوید که قانع شدن به هدفهای کوچک کافی نیست. بدون تردید صنایعی که به استفاده از سوختهای فسیلی متکی هستند به این راحتیها تسلیم نخواهند شد. از اینروست که برخی از متخصصان بهنظرات سوکولو با یک نگاه متفاوت مینگرند. آقای دنکامن، استاد دانشگاه برکلی در ایالت کالیفرنیا که اخیراً به سمت سرپرست متخصصانی که در بانک جهانی در زمینه کارایی انرژی و استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر فعالیت میکنند، منصوب شده است، در مصاحبهای با بخش خبری نشنالجئوگرافی چنین گفت: اگر قرار بود که معضلی اینچنین بزرگ بههمین راحتی حل شود، جای تعجب داشت. البته این تئوری را باید تنها بهعنوان یک رهنمود ساده جهت مبارزه با گرمایش جهانی تلقی کرد و نه آنطور که در عنوان مقاله در سال2004 آمده: «حل مشکل گرمایش جهانی با استفاده از تکنولوژیهای امروز ظرف 50سال آینده»؛ این عنوان خیلی کلی است ولی متأسفانه ما دیر به این نتیجه رسیدیم. وی میافزاید: همکاری سوکولو و پاکالا مهم و حیاتی بود، آنها باعث ارتباط گروههای دستاندرکار در زمینه انرژی و محققان علوم جوی شدند. این همکاری باعث شد که راههای گوناگونی برای حل این معضل ارائه شود، از نظر تکنیکی این مسئله ضرورت داشت؛ هرچند برخی از راهها عملاً با یکدیگر ناهمگون بودند.
هنری لی که مجری برنامه محیطزیست در مدرسه هاروارد کندی است، در مصاحبهای با بخش خبری نشنال جئوگرافی چنین گفت: بسیاری از مردم نسبت به این روش پیشنهادی، دیدگاهی مثبت داشتند. تصور من این است که ما بیشتر قربانی جانبداریهای خود هستیم تا قربانی دانشمان. طرفداران تئوری سوکولو معتقد بودند که مردم میتوانند از تمامی این مزایا برخوردار شوند بدوناینکه مجبور به پرداخت هزینه باشند. من فکر میکنم مردم در حال حاضر وقتی میبینند این وعدهها محقق نشده است، بسیار ناراحت و عصبانی میشوند و این مسئله قطعاً برای پایهگذاران این تئوری و طرفدارانشان گران تمام خواهد شد. لی با این نظر موافق است که از ایدههای سوکولو سوءاستفاده شده است یا اینکه حداقل آنگونه که باید مورد مطالعه قرار نگرفته است. وی میگوید: اگر کسی با دقت این تئوری را دنبال کرده باشد، متوجه میشود که چندان هم تئوری سادهای نیست. در هیچ جای این مقاله هم نیامده که انجام این کار راحت است. لی میافزاید: این تئوری هنوز هم با ارزش است. امکان دارد که برای آن هزینه زیادی صرف شده باشد اما من معتقدم که سوکولو توانست مشارکتی مهم و حیاتی را پایهگذاری کند. اگر کسی بخواهد براساس این تئوری گامی مثبت در زمینه مقابله با گرمایش جهانی بردارد، باید بداند که به تنهایی کاری از وی برنمیآید. این نکتهای بود که سوکولو در آن زمان بدان اشاره کرد و دقیقاً همین نکته هنوز هم ارزش دارد.
nationalgeographic