در این بخشنامه مدیران و مسئولان مدارس موظف به کنترل دانشآموزان هستند و درصورت مشاهده گوشی تلفن همراه در دست دانشآموزان بایستی آن را از آنها بگیرند. اما سؤالی که میتوان مطرح کرد این است که آیا به صرف صدور بخشنامه میتوان صددرصد این موضوع را کنترل کرد؟ این بخشنامهها که در آن به حق بازرسی کیف دانشآموزان اشارهای نشده و همچنین مدارس نامرئی را نیز نادیده گرفته چقدر میتواند قابلیت اجرایی داشته باشد؟
مدرسه نامرئی آن بخش از جامعه است که دانشآموز در پیوند با سایر عناصر و ارکان یا نهادهای اجتماعی با آن سرو کار دارد. حضور بچهها در خیابان، ورزش، سرویس رفت وآمد، اتوبوس و تاکسی و... آموزشهایی را بهطور مستقیم در پی دارد که گاهی تاثیرگذارتر از آموزشهای رسمی مدرسه مرئی است. سید محمدباقر احمدی طباطبایی، کارشناس آموزشی دراین خصوص میگوید: در دوره راهنمایی و اوایل دبیرستان علاقهمندی به گوشیهای بلوتوثدار و تصویرهای غیرمناسب با توجه به شرایط فردی و بلوغ جنسی زنگ خطری به صدا در میآورد تا نگران آینده و سرنوشت فرزندان خود باشیم.
به گفته وی که مدیر مدرسه راهنمایی امید نیز هست، سیر تکنولوژی و تنوع خدمات صوتی ـ تصویری (دیداری ـ شنیداری) در دهکده جهانی غیرقابل کنترل است اما درکنار آن فرهنگ استفاده از لوازم و ابزار الکترونیکی نیزباید اصلاح شود. این امر به تلاش دولتها، سازمانها و مراکز آموزشی و فرهنگی کشور بستگی دارد.
نقش مدرسه درایجاد بهداشت روانی دانشآموزان
به گفته طباطبایی، از آنجا که کودکان و نوجوانان در سنین بین 11 تا 16 سالگی بهطور متوسط 12 هزار ساعت را در مدرسه میگذرانند، یکی از الگوهای مهم رفتاری خود را معلمان قرار میدهند، اگر معلم از ویژگی الگو دهی خوبی برخوردار باشد میتواند تأثیرات عمیقی در رشد شخصیت دانشآموزان باقی بگذارد. الگوها مستبدانه یا قدرت مدارانه و یا در نقطه مقابل آن الگوهای رهاکننده معلّم، نقش مخرّبی را در شکلگیری شخصیت پرخاشگرانه دانشآموزان خواهد داشت. درحالیکه الگوهای تعاملی و متعادل بین معلم و دانشآموزان که در آن معلم به شخصیت و احتیاجات اساسی دانشآموزان توجه کافی مبذول میدارد و کارها را طبق استعداد و تمایلات میان شاگردان تقسیم میکند، نقش بهتری را در بهداشت روانی دانشآموزان ایفا خواهد کرد.
این کارشناس آموزشی معتقد است که اگر مدرسه و بهویژه معلم در مدرسه نتواند نقش مثبت خود را در بهداشت روانی دانشآموزان بهخوبی ایفا کند، خود مدرسه به شرط فراهم بودن عوامل دیگری همچون عوامل خانگی و اجتماعی دیگر در ایجاد اختلالهای روانی میتواند مؤثر باشد. طباطبایی ضمن تاکید بر نقش آموزشی مدرسه، نقش تربیتی و پرورشی را نیزخاطرنشان میکند ومیگوید: مدرسه بهعنوان یک نهاد پرورشی میتواند کاستیهای بهداشت روان نوجوانان را جبران کرده و آنها را در مسیر سلامتی از نظر روان و ثبات شخصیتی سوق بدهد. امروزه بیشتر روانشناسان تربیتی معتقدند که کارکنان مدرسه در سلامت روان دانشآموزان دارای نقش حساسی هستند.