در کشورهای اروپایی نیز با شکلگیری رکود و بحران مالی، سقوط سهام و به خطر افتادن منطقه یورو تقاضای مردم برای خرید طلا افزایش یافت اما تفاوت افزایش تقاضا برای خرید طلا در کشورهای اروپایی با ایران در این است که در آن کشورها مردم طلا را از طریق سفتهبازی بورس خریداری میکنند اما در کشورمان طلا و سکه حکایت دیگری دارد؛
بهنحوی که بهرغم کاهش قیمتهای جهانی طلا از آنجا که در ایران تعیینکننده اصلی قیمت طلا صاحبان اقتصاد زیرزمینی و فعالان طلافروشیها با موجودی طلای بالا و بانک مرکزی هستند، درحالیکه بانک مرکزی تلاش دارد تا با افزایش عرضه سکه قیمتها را کاهش دهد بخش زیرزمینی بهدلیل به خطر افتادن منافع خود از کاهش قیمتها جلوگیری کرده و به هر میزان که بانک مرکزی نسبت به عرضه طلا و سکه اقدام کند نسبت به خرید آن اقدام کرده و از کاهش قیمتها جلوگیری میکند.
باید توجه کرد مشکل اصلی آن است که اکنون دعواهای سیاسی وارد تصمیمات اقتصادی شده است. در همه دنیا بانک مرکزی مستقل بوده و با بدنه کارشناسی قوی برحفظ ارزش پول و برقراری انضباط مالی نظارت میکند. در سال 89 اعمال تحریمها علیه نظام بانکی کشورمان موجب شد تا تقاضای اعتبارات اسنادی که به ارز بود افزایش یابد و از سوی دیگر برخی افراد نیز پولهای در اختیار خود را صرف خرید طلا کنند؛
چراکه پیشبینی کرده بودند با توجه به شرایط جاری بانک مرکزی قادر به کنترل قیمت ارز و طلا نخواهد بود و در نتیجه سرمایهگذاری خود را در این زمینه متمرکز کردند. این شرایط موجب شد تا ابتدای امسال بانک مرکزی به دو نرخی کردن ارز روی آورد. با این روند هر کسی که پیش از عید ارز خریده بود بعد از عید سود 20درصدی را بهدست آورده بود. حتی بخشی از رقم 3 هزار میلیارد تومانی اختلاس بزرگ به خرید ارز تخصیص یافت که اگر این ارز اکنون در بازار به فروش برسد نسبت به اسفند سال 89 سود 30درصدی را بهدست میآورد.
از سوی دیگر طی 8 سال گذشته بدنه کارشناسی بانک مرکزی تضعیف شده است؛ همچنین بانک مرکزی مرجع همه دعواهای سیاسی بین دولت و مجلس شده و همه گمان میکنند که بانک مرکزی معرکهگردان است، درحالیکه این بانک ناظر بوده و برای اجرای تصمیمات خود نیازمند پشتوانه و همراهی سیستم اقتصادی است اما اکنون در جنگ بین اقتصاد زیرزمینی و دولت هرجا که بانک مرکزی خواستار کاهش نرخ ارز و طلاست اقتصاد زیرزمینی با دخالت در نظام عرضه و تقاضا به مقابله برمیخیزد.
با این شرایط باید بانک مرکزی به حدی سکه و طلا در بازار عرضه کند که بازار اشباع شده و هر فرد بتواند سکه و طلای در اختیار خود را درصورت نیاز به نرخ واقعی به بانک مرکزی بفروشد؛ این تجربهای است که در همه کشورهای دنیا وجود دارد. درواقع اقتصاد زیرزمینی در مقابل دولت و بانک مرکزی صفآرایی کرده است.
در زمینه نرخ ارز نیز از آنجا که دولت با فروش نفت منابع اصلی ارز را در اختیار دارد باید با افزایش عرضه نسبت به کاهش قیمت ارز اقدام کند اما برخی گمان میکنند که با افزایش عرضه ارز این منابع به اتمام میرسد که این تصوری باطل است و ذخایر ارزی به حدی هست که قادر به کنترل قیمتها باشد.
باید بانک مرکزی سیاستهای لازم در این زمینه را اتخاذ و از دو نرخی شدن ارز جلوگیری کند؛ همانطور که اخیرا وزیر امور اقتصادی و دارایی تلاش برای تحقق این امر را هدف قرار داده است. دونرخی شدن ارز به معنای رانت و فساد اقتصادی است. سود حاصل از ارز دو نرخی نصیب کسانی میشود که با خرید مبالغ زیادی ارز در پیش از عید اکنون با افزایش قیمتها منافع کلانی را بهجیب میزنند. این افراد بخش عمدهای از 30 میلیارد دلار ارز فروخته شده توسط بانک مرکزی را خریداری کردهاند و اکنون نسبت به فروش آن اقدام میکنند.