صداها در گوش هوهو میکنند. آسمان سیاه میشود، ستارهها پشت ابر میمانند، آبیها گم میشوند. آسمان کودکی همیشه هم آبی نیست، لکه ابرها بیکار نمینشینند، کودکی همیشه هم در آرامش نمیگذرد. ترسها، دلهرهها، خشمها و نگرانیها از کودکی میآیند. از ابرهای تیره آسمان کودکی میآیند تا انتقامشان را از دنیا بگیرند، کسی باید بیاید این ابرها را بتاراند.کودکان همواره نیاز به پشتیبان دارند تا بتوانند به حقوق خود دست یابند. والدین، دولت، نهادهای مدنی، سازمانهای غیردولتی، مراجع بینالمللی و.... در این زمینه مسئولیت دارند اما با این همه هنوز بهنظر میرسد راه درازی در پیش است. با هدف بررسی وضعیت حقوق کودک در ایران، میزگردی با حضور چند تن از فعالان حوزه کودک در روزنامه همشهری برگزار شد. در این میزگرد لیلا ارشد (مددکار اجتماعی و رئیس مرکز ترک اعتیاد خانه خورشید)، فهیمه حاج محمدعلی (وکیل دادگستری و عضو گروه پیشگیری از مجازات سلب حیات کودکان و نوجوانان)، لیلا حسینی (مددکار اجتماعی و رئیس مرکز اورژانس اجتماعی123 نوابصفوی)، منصور مقاره عابد (عضو مرجع ملی حقوق کودک که 8سال مدیریت کانون اصلاح و تربیت تهران را بر عهده داشته) و سینا قنبرپور (روزنامهنگار فعال در زمینه حقوق کودکان) برگزار شد که متن آن از نظرتان میگذرد.
- چه مسائلی باعث میشود که چرخه حمایت از کودکان با توجه به شرایط و قوانین آنطور که باید به کار نیفتد؟ با اینکه صدها دستگاه اعلام میکنند که در زمینه حقوق کودک فعال هستند.
حسینی: فکر میکنم بهتر است تمامی حلقههای زنجیری که قرار است نقش حمایت از کودکان را بر عهده داشته باشد باید بههم متصل شوند. الان ما یک جدایی میان نهادها داریم که باعث شده کودکان از حقوقشان دور بمانند. این امر یکی از مشکلات عمده در این زمینه است.
قنبرپور: البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که اطلاعرسانی به قسمی که لازم است در این زمینه انجام نشده بسیاری از مردم اصلا با حقوق کودک آشنایی ندارند و همین سبب شده تا کودکان دچار مشکلات زیادی شوند یعنی خانواده، جامعه و حتی نهادهای دولتی آگاهی کافی را در این زمینه ندارند. نداشتن آگاهی باعث شده برخی حقوق کودک را امر فانتزی بدانند.
ارشد: بهنظر من جای خالی نهادهای حمایتی سبب شده است که چرخه حمایت کودکان در کشور ما به چرخش در نیاید.
مقارهعابد: ما نیازمند تدوین یک برنامه عمل کلی برای حمایت از حقوق کودکان هستیم تا وقتی این برنامه را تدوین نکردهایم مشکلاتمان به کندی حل میشود. یعنی تا زمانی که این برنامه تدوین نشود تمام فعالیتها جدا جدا انجام میشود و این امر باعث میشود تأثیر لازم را نداشته باشد.
- کودک آزاری یکی از مواردی است که علاوه برتعهدی به حقوق کودک موجب تشویش خاطر جامعه نیز می شود. کودکان در این مواقع باید تحت پوشش مراکز حمایتی قرار بگیرند. حمایت ایننهادها بهنظر شما کافی است؟
حسینی: یکی از اهداف تشکیل خط تلفن123 همین موضوع است. اورژانس اجتماعی به تمامی گزارشهایی که در زمینه کودکآزاری ارائه میشود رسیدگی میکند و تلاش میکند تا حل مشکل کودکان در کنار آنها باشد.
- پرونده این کودکان نزد 123 باز میماند یعنی مددکاران شما هر چند وقت یکبار دوباره به این کودکان سر میزنند؟
حسینی: بسته به اینکه چه مشکلی در زندگی کودک اختلال ایجاد کرده باشد این امر اتفاق میافتد، به هر حال فکر میکنیم نخستین حق هر کودکی اقامت در خانواده است و ما سعی میکنیم شرایط لازم برای زندگی کودک در خانه و میان اعضای خانوادهاش را ایجاد کنیم. اگر این امکان وجود نداشته باشد به هر حال ما همه تلاشمان را به خرج میدهیم تا این شرایط را ایجاد کنیم. این کار را معمولا با انجام جلسات مشاوره که از سوی مددکاران انجام میشود و مددکاران بنا به مختصات هر پرونده برنامهریزی میکنند. پیگیری تا وقتی که شرایط لازم برای زندگی کودک در میان اعضای خانواده آماده شود ادامه خواهد داشت. مددکار تصمیم میگیرد که این کودک هر چند مدت یک بار نیاز به بازدید دارد و به خانه کودک سرکشی میکند البته اگر کودک را به یک سازمان غیردولتی یا یک مرکز نگهداری بسپاریم مسئولیت بر عهده همان مرکز خواهد بود.
حاج محمدعلی: آیا این مداخله سازمان بهزیستی تعریف شده است؟ تا جایی که شما مداخله میکنید و کودک را به مراجع قضایی معرفی میکنید ولی بعد از اینکه تحویل خانواده میدهید این حضور شما و مداخله در بحران از نظر قانونی تعریف شده است؟
حسینی: از نظر قانون نه، تعریف نشده است فقط جنبه حمایتی براساس آییننامههای داخلی داریم ولی ما طبق دستورالعملی که در مرکز داریم تا 6ماه پیگیری میکنیم البته این زمان 6ماهه در دستورالعمل تعیین شده ولی ما تا هر وقت که لازم باشد پیگیریهایمان را انجام میدهیم تا وقتی که نیاز باشد و ما احساس کنیم که مشکل حل نشده باشد کارمان را ادامه میدهیم. الان مددجویانی هستند که نزدیک به 6سال است که به مرکز رفت و آمد دارند.
ارشد: این مشکلات بهنظر شما چگونه حل میشوند؟ وقتی کودکآزار ولی بچه است شما چه می کنید؟
حسینی: این موارد به خانواده برگردانده نمیشوند اگر شرایط لازم واقعا در خانواده برای کودک فراهم نشده باشد ما کودک را به خانواده تحویل نمیدهیم.
ارشد: شرایط را چگونه فراهم میکنید چون ما در انجمن حقوق کودکان، کودکانی داریم که محیط خانواده اصلا برای نگهداریشان مناسب نیست ما خیلی هم به 123 نزدیک هستیم و واقعا کودکان زیادی را سراغ داریم که در محیطهایی نامناسب زندگی میکنند. این شرایطی که شما اشاره کردید چگونه فراهم میشود. واقعا 123 این توانایی را دارد که پدر یا مادر را تحت رواندرمانی قرار دهد؟ یا کودک را موقت از خانواده جدا کنند؟
حسینی: ما این کار را انجام میدهیم در بسیاری موارد کودک را از خانواده جدا میکنیم. اگر پدر یا مادر اعتیاد داشته باشند به مراکز پیشگیری معرفی میکنیم. بعد از اینکه پدر یا مادر دوره درمان را با موفقیت پشت سر گذاشت پوششهای حمایتی ما شروع میشود. در واقع این خانوادهها، خانوادههایی هستند که هزار و یک آسیب بر آنها وارد شده است و لازم است که از هر نظر مورد حمایت قرار بگیرند به هر حال سازمان بهزیستی به تنهایی نمیتواند این کار را انجام بدهد. حتی اگر بخواهیم فقط یک سرپناه برای خانواده تهیه کنیم زمان زیادی طول میکشد و تمام این مدت بچه در مرکز نگهداری میشود.
- آقای مقارهعابد شما نیاز به برنامه عمل کلی برای حمایت از حقوق کودکان را مورد اشاره قرار دادید میشود در این زمینه بیشتر توضیح دهید؟
مقارهعابد: من فکر میکنم اگر بخواهیم پروسه حمایت از کودکان را تقسیم کنیم میتوانیم 3بخش سیاستها، برنامهها و اقدامات و عملیات اجرایی را ببینیم. اگر بخواهیم راجع به بخش سیاستها بحث کنیم باید برگردیم ببینیم در برنامه چهارم و پنجم توسعه در مورد کودک چه مواردی مطرح شده است. آیا بحثی از کودک در اینبرنامهها هست یا اینکه فقط از خانواده صحبت شده است؟ اینطور که من اطلاع دارم فقط بحث از خانواده است. من فکر میکنم به وضوح و به روشنی باید در برنامه چهارم و پنجم توسعه از کودک بحث میشد اما نشده است. این سؤال مطرح است چرا کلا در این برنامهها بحث کودکان نادیده گرفته شده است؟ این بخشی از موضوع است ما حتی در بازنگری قوانین به کودکان سهم ندادهایم، بازسازی قوانین میباید همگام با تغییرات جامعه باشد. قوانین باید با چالشهای جدیدی که در جامعه به وجود میآید بتواند وفق پیدا کند اما اصلا نگاهی به کودکان نشده است. متأسفانه ما این مشکلات را داریم ولی البته این سخنان به این مفهوم نیست که کاری انجام نشده است. در مواردی پیشرفتهایی هم داشتهایم که بیشتر در بخش اجرایی بوده است.
حاج محمدعلی: فکر نمیکنید که کمک گرفتن از مردم و سازمان های مردم نهاد در تدوین این دسته برنامهها یا سیاستگذاریهای تأثیر قابل توجهی خواهد داشت؟
مقارهعابد: بهنظر من برنامه یا سیاستهای حوزه کودک باید از پایین به بالا و از بالا به پایین و دوطرفه باشد. در یک فضای دربسته یا محدود نمیتوان برای کودکان کار کرد.
فضای در بسته منظورم این است که اگر کسی نداند در حوزه اجرا چه خبر است هرگز نخواهد توانست برنامه متناسبی برای حمایت از حقوق کودکان تدوین کند. این برنامه باید با مشارکت تمامی بخشها باشد.
- یعنی تمام گروهها باید زیر نظر یک مرکز مشخص فعالیت کنند؟
ارشد: یک چیزی که ما در این سالها بحثش را داشتیم و در این صحبت هم به نوعی اشاره شد اینکه ما همچنان جای خالی شورایعالی کودک را در ایران داریم یعنی هر نهادی از یک گوشه به کودک نگاه میکند در حالی که کودک نیازمند حمایتهای همه جانبه است. مثلا در بحث کودکان خیابان، شهرداری تعدادی از این کودکان را جمعآوری میکند بعد بهزیستی اعتراض میکند که این کار وظیفه ماست شما چرا دخالت کردید بعد بهزیستی مداخله میکند اما امکانات کافی ندارد.
مقارهعابد: من اعتقاد دارم در 15-10سال گذشته در حوزه حقوق کودک اتفاقهای خوبی افتاده است اما تکه تکه است مثلا آییننامه کودکان و کار و خیابان که مصوبه سال86 است با اینکه نواقصی دارد ولی اتفاق خوبی بود اما مشکل اینجاست که در زمینه حمایت از کودکان هرگز فعالیت بهم پیوسته انجام نشده است.
مثالی بزنم یک دورهای آقای مظفری بهعنوان قاضی اطفال احکام مجازات جایگزین صادر کردهاست. این کار را ایشان انجام دادند اما وقت آن رسیده که این نوع مجازاتها به قانون تبدیل شوند.
در کنار این مسئله نکته دیگر آن است که تعامل نهادهای مرتبط با کودکان باید الزام آور بشود. مسیر حمایت از حقوق کودک پیدا شده است ولی باید سرعت بگیرد. الان وقت سرعت گرفتن است. وقت نظم گرفتن است که حتی یک کودک فراموش نشود ما باید جریانی درست کنیم که هیچ کودکی از این جریان خارج نشود تا به نقطهای قابل قبول برسیم.
قنبرپور: اشاره کردید که باید جریانی ایجاد کنیم که حتی یک کودک هم فراموش نشود. بالاخره دولت بهعنوان مجری باید بین تمام این تکهها وحدت ایجاد کند اما بهنظر میرسد که کودکان دغدغه دولتمردان نیستند.
مقارهعابد: اگر به نقطهای برسیم که کودکان در اولویت سیاستگذاریها و برنامهریزیهای کلان کشورمان جای گیرند مطمئن میشویم که کار بزرگی انجام دادهایم.
ارشد: کودکان هیچ امکانی برای اعتراض ندارند به همین دلیل هم مورد بیتوجهی قرار میگیرند. من اگر مورد ستم واقع شوم در نهایت به کلانتری مراجعه میکنم و نسبت به این ظلمها اعتراض میکنم اما کودکان هرگز نمیتوانند اعتراض داشته باشند اصلا صدایشان به جایی نمیرسد مجبورند که بدترین شرایط را تحمل کنند و گاهی در این چرخه تلف میشوند. این بچهها راه به جایی ندارند.
حاج محمدعلی: بهنظر میرسد که حضور دولت یا دولتمردان بعد از بحران است یعنی ما میبینیم که مداخله در بحران برعهده سازمان بهزیستی گذاشته شده است یعنی هیچ نهادی نیست که نگران یک بچهای باشد که در معرض خطر است. در این بین اصلا کسی متوجه نیست که کودک دوران بحرانی را طی میکند همین کودک بزرگ میشود درصورت بروز خطا تمام دستگاه قضایی و انتظامی کشور را رودرروی خود میبیند.
حسینی: بیتوجهی به وضعیت کودک یکی از مشکلاتی است که ما هم با آن روبهرو میشویم اصلا نظر کودک به هنگام اعطای سرپرستی از سوی قاضی جدی گرفته نمیشود. این یک خلأ قانونی است که مادر نمیتواند یک دادخواست تهیه کند و بپرسد که نظر بچه چه جایگاهی دارد؟ بچه تمایل دارد که پیش مادر باشد ولی به هیچ عنوان نمیتواند این کار را انجام بدهد.
مقارهعابد: مطالبات مردم هر جامعهای بستگی به دانششان دارد. نقش مطبوعات در اینجا مشخص میشود لازم است مطبوعات دانش مردم را بالا ببرند. این افزایش آگاهی جزئی از تحولات اجتماعی است و همین تحولات باعث میشود که برنامهها و اقدامات رنگ و بوی دیگری بگیرد.
ارشد: در سال81 قانون حمایت از کودکان و نوجوانان تصویب شد بند6 این قانون تأکید کرده که اگر کسی در جریان کودکآزاری قرار بگیرد و آن را به مراجع قضایی گزارش نکند مجرم محسوب میشود. اما اطلاعرسانی در این زمینه انجام نشد به همین دلیل خیلیها با گذشت نزدیک به 10سال هنوز هم از این موضوع مطلع نیستند. درست است که بخشی از مطالبات مردم بر اثر آگاهیهایشان است اما بخشی از این مطالبات هم به نیازهای مردم برمیگردد. در بسیاری موارد به مطالبات و نیازهای مردم پاسخ مناسبی نمیدهند.
اینجا یک سؤال مطرح میشود که رسانههای جمعی چقدر توانستهاند به اطلاعات مردم بیفزایند؟ وقتی انتشار اطلاعات انجام نشود ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که مردم به آگاهی برسند. رسانههای جمعی و مطبوعات به هر حال وظیفه دارند که در این زمینه برنامههای مشخص داشته باشند. ما سالهاست که به آموزش و پرورش نامه مینویسیم که قانون حمایت از کودکان و نوجوانان را به صورت بخشنامه به مدارس بفرستید. اگر این قانون به مدارس، بیمارستانها و تمام مراکزی که با کودکان در ارتباط هستند به صورت بخشنامه فرستاده شود اثربخش خواهد بود. رئیس بیمارستان مکلف میشود تمام موارد کودکآزاری را گزارش کند. در مدارس هم این اتفاق میافتد. وقتی اطلاعرسانی و آموزش برای مردم نیست مردم از کجا باید بدانند که کودک آزاری را باید گزارش کنند.
مقارهعابد: در این شکی نیست که بسیاری از کسانی که مسئولیتهایی در رابطه با کودکان دارند از این قانون آگاه نیستند. حتی کسانی که مشخصا کارشان در ارتباط با کودکان هست هم اطلاعات ندارند.
حسینی: ما این قانون را به پروندههای کودکانی که به دادگاه میفرستیم ضمیمه میکنیم تا مددکاران بتوانند به آن استناد کنند و به گردش اطلاعات کمک کنند. این فقدان آگاهی تا آنجا پیش میرود که حتی مردم اطلاعات کافی درباره شمارهتلفنهای اورژانس هم ندارند. بارها همکاران من باید برای مردم پای تلفن توضیح بدهند که وظیفه خط123 چیست و بررسی کدام دسته از مسائل مربوط به ماست. اما وقتی یک گزارش در مطبوعات منتشر میشود حجم تلفنهای مرکز اورژانس اجتماعی چند برابر میشود.
- اشاره شد به اینکه وقتی گزارشی در مطبوعات چاپ میشود تعداد تلفنهای مرکز اورژانس اجتماعی زیاد میشود فکر میکنید مطبوعات در این زمینه به خوبی از عهده وظیفهشان بر آمدهاند؟
قنبرپور: موضوعهایی مانند آزارکودکان یا جرائم کودکان معمولا در صفحه حوادث روزنامهها منتشر میشود فکر میکنم که در گام نخست لازم است که خبرنگاران این حوزه در زمینه حقوق کودکان آموزش ببینند که بدانند در قبال مسائل کودکان چه کارهایی باید انجام بدهند. در حوزه مطبوعات، ما به یک روزمرگی دچار شدهایم.
حسینی: خب این برنامهریزی میباید از سطوح بالاتر برای خبرنگاران تعریف شود یعنی بخشهای مدیریتی لازم است آموزش نیروهایشان را بهعنوان یک نیاز مهم در نظر بگیرند و نسبت به اجرای برنامههای آموزشی فعال باشند. در واقع با چرخش صحیح اطلاعات بسیاری از موانع گسترش حقوق کودکان از میان برداشته میشود.
حاج محمدعلی: من فکر میکنم یک بخشی از ماجرا هم برمیگردد به مؤسسهای که خبرنگار در آن مشغول بهکار است. ببینیم اصلا هدف یک خبرنگار از انتشار یک خبر قتل در صفحه حوادث چیست؟ شما میبینید شرح یک دادگاه پرونده قتل با تیترهایی منتشر میشود که مخاطب را به خرید تحریک کند و فقط در جهت جذب خواننده کار میکنند. خبرنگارها قبل از شروع دادگاه مینشینند. دادگاه یک روال معمول دارد؛ ابتدا ریاست دادگاه شروع میکند و بعد نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت میکند بعد اولیادم و بعد هم متهم تا همین جا معمولا گزارش خبرنگارها تمام میشود یعنی فقط میخواهند بگویند که این آدم یک همچنین کاری را انجام داده است.
هیچوقت ندیدهام که حرفهای متهم و وکیلش را هم منتشر کنند و نتیجه گیری را به عهده جامعه بگذارند و فقط جامعه را تحریک کردهاند. اگر مردم نسبت به حقوق کودکان متهم یا مجرم اطلاعات بیشتری داشته باشند، دیدشان به یک کودک بزهکار متفاوت از گذشته میشود مثلا به کودک بهعنوان یک مجرم و جانی نگاه نمیکنند. در واقع خبرنگاران باید این فرصت را به مردم بدهند تا ببینند این کودکان چرا قاتل یا جانی شدهاند؟ این کودک بزهکار امروز چه گذشتهای را داشته و دچار چه مشکلاتی بوده است؟ و اصلا رخدادهای کودکی در تبدیل آنها به یک کودک بزهکار و هنجارشکن چقدر تأثیر داشته؟
قنبرپور: یک نکته دیگر هم اینکه مطبوعات آنقدر به اخبار کودکآزاری پرداختهاند که حساسیت جامعه را نسبت به موضوع پایین آوردهاند و وقتی صحبت از یک کودکآزاری میشود دیگر آن حساسیتی که انتظار داریم در میان مردم ایجاد نمیشود. چند سال قبل وقتی خبر یک کودکآزاری منتشر میشد داوطلبان زیادی با روزنامه تماس میگرفتند که برای حل مشکل کمک کنند اما الان مردم به راحتی از کنار اخبار کودکآزاری عبور میکنند و من اصلا واکنشی از سوی مردم نمیبینم. خبرنگاران باعث شدهاند که کودکان در موقعیت بدتری قرار بگیرند. این ماجرا را بگذارید کنار اینکه مطبوعات نقش اطلاعرسانیشان را هم به خوبی ایفا نکردهاند در حالیکه انتشار صحیح اخبار کودک آزاری همراه با تحلیل و بررسی دلایل اطلاعات زیادی را درباره حقوق کودک در اختیار مردم میگذارد که اثرات مهمی در جامعه خواهد داشت.