به نظر میرسد این رویکرد مدیریت شهری تهران ناشی از پشت سر گذاشتن فاز کمی پروژه و ورود به فاز کیفیسازی پروژههای عمران شهری در راستای ارتقای کیفیت زندگی شهروندان است.
قطعاً تحقق این مهم نیازمند برخورداری از ساز و کارهایی از جمله سرمایهگذاری بخش خصوصی، مشارکت همهجانبه شهروندان، داشتن منابع درآمدی پایدار و... است.
اصولاً مدیریت شهری نیازمند یک نظام پایدار درآمدی است تا از طریق آن بتواند به وظایف ذاتی خود عمل کند. به بیانی دیگر اداره مطلوب شهر و ارائه خدمات مناسب به شهروندان و هدایت پروژههای عمرانی مستلزم دستیابی به منابع درآمد پایدار است. منابع درآمد پایدار، عنصر و حلقه مفقودهای است که فقدان آن عملکرد مدیریت شهری را به شدت تحت تأثیر منفی قرار داده و این مدیریت را از برنامهریزی حتی میانمدت خلع سلاح میسازد.
تا قبل از سیاست خودکفایی شهرداریها در ایران- مندرج در قانون بودجه سال 1362- بیشتر درآمد شهرداریها مبتنی بر منابع دولتی بود، ولی در پی سیاستهای تعدیل اقتصادی، سهم پرداختهای مالی دولت به شهرداریها کاهش جدی یافت.
در پی این روند، شهرداریها برای تأمین منابع مالی مورد نیاز به دنبال یافتن منابع جدیدی بودند، ولی متأسفانه تنها بازاری که شهرداریها توانستند به آن ورود پیدا کنند، بازار مسکن شهری بود.
ورود بدون برنامه و اجباری شهرداریها به این بازار با کاهش کیفیت زندگی در شهرها و به هم ریختگی کالبد و سیمای شهر به ویژه در کلانشهرها منجر شد و این شیوه غالباً مخالف راهبردهای توسعه پایدار است.
هماینک منابع درآمدی شهرداری، بسیار محدود و انگشتشمار و در عین حال در مقابل تقاضاهای شهر، ناچیز است؛ به نحوی که حتی نمیتوان شرایط موجود را حفظ کرد و این در حالی است که نیازهای شهر روز به روز افزایش پیدا کرده و نمودار توقعات و نوع و سطح انتظارات نیز در حال تغییر است. چرا که امروزه سامانه شهرداری از یک نهاد صرفاً خدماتی به یک ارگان اجتماعی تبدیل شده یکی از عناصر مهمی که میتواند مدیریت شهر را در انجام ماموریتها موفق دارد، برخورداری از منابع درآمدی پایدار است تا در سایه آن بتواند به نیازها و انتظارات پاسخ دهد و متأسفانه این صندوق پایدار در اختیار مدیریت شهری وجود ندارد.
به منظور دست یافتن به روشی پایدار برای منابع درآمدی شهرداری باید ساختار درآمدی به گونهای تنظیم شود که حداکثر تنوع را داشته باشد و به بخشهای مختلف اقتصاد و فعالان اقتصادی که دارای تنوعاند، پیوند بخورد. به این ترتیب حداقل ریسک و نوسان در آن وجود خواهد داشت و مدیریت شهری با اطمینان خاطر از تأمین منابع مالی مورد نیاز، به برنامهریزی برای شهر و فضای شهری خواهد پرداخت.این روش در نهایت، ابتکار عمل را در اختیار مدیریت شهری قرار میدهد و میتواند در اداره شهر خلاقیت به کار برد.
همچنین اگر منابع درآمدی شهرداریها به اقتصاد شهر و بازار پیوند داده شود و به عبارتی دیگر اگر بین بازارهای شهری و توسعه اقتصاد شهری با منابع درآمدی شهرداریها تعامل و ارتباط برقرار شود، میتوان به پایداری در منابع شهرداریها دست یافت و از همین طریق میتوان مشکل کمبود بودجه شهرداریها را برطرف کرد. بنابراین شاخص پایداری منابع درآمدی شهرداریها، عبارت است از میزان اتکا به بازار و اقتصاد شهری.
از آنجا که بازار یک منبع بلندمدت اقتصادی است، اتکا و تعامل با آن نیز بلندمدت خواهد بود و وصلکردن بودجه شهرداری به بازار، پایداری را به معنی بلندمدت بودن و همبستگی بودن در پی خواهد داشت.
با توجه به اینکه بازارها دارای تنوع بسیارند و به طور کلی تعادل بازارها در اقتصاد به شیوهای است که رکود یکی به رونق دیگری میانجامد، لذا اگر منابع درآمدی شهرداری از آنجا تأمین شود، از بازدهی بازارهای شهری، عوارض دریافت میشود و بدین نحو شهرداری با کمبود منابع مالی روبهرو نخواهد شد.
هماینک یکی از مشکلات بسیار جدی شهرداری، موضوع تخصیص بودجه است. بدیهی است شهرداری نیازمند بودجه میباشد و در دیدگاه نظری، میزان بودجه بر اساس برنامههای ارائه شده تعیین میشود و طبعاً برنامهها نیز مبتنی بر وظایف هستند.
به نظر میرسد اگر برنامههای شهرداری بر اساس وظایف آنها به بازار متصل شود، بودجه شهرداریها به وسیله بازار تأمین خواهد شد. بنابراین برای پایداری منابع درآمدی شهرداری، اقداماتی که جزو وظایف شهرداری نیست باید از برنامهها حذف شود تا بین وظایف و برنامههای شهرداری همخوانی وجود داشته باشد.نکته دیگر اینکه شهرداری به بازارهای شهری توجه نکرده است.
شهرداری برای تأمین منابع مورد نیاز خود باید بازارهای مرتبط با وظایفشان را بیابد و با آن تعامل و ارتباط برقرار کند. به لحاظ نظری چنین روندی به پایداری منابع شهرداری کمک خواهد کرد. نکته دیگر اینکه تجربیات جهانی نشان میدهد شهرداریها به طور غیرمستقیم نقش مهمی در رشد اقتصادی کشورها دارند.
این نقش بیشتر از طریق تأمین فضاهای مناسب و زندگیپذیر کردن شهرها نمایان میشود و از این طریق شهرداریها نقش مؤثری در افزایش درآمد مالیاتی دولت دارند. به همین دلیل در بسیاری از کشورها، درصدی از درآمد مالیاتهای دولت که حتی غیرمحلیاند، به عنوان کارمزد مالیاتی به شهرداریها پرداخت میشود.
در مطالعات طرح جامع تهران نیز دریافتیم که تهران به میزان زیادی تسهیلکننده رشد اقتصاد ملی است. از آنجا که اولین متولی اداره امور شهر تهران شهرداری است، لذا دولت برای دستیابی به رشد اقتصادی ملی هم که شده، بایستی به شهرداریها کمک کند.
در تمام دنیا بر همین منوال دولتها به شهرداریها کمک میکنند، میانگین کمک مالی به شهرداریها از منابع دولتی تا حدود 30 درصد منابع درآمدی شهرداریهای جهان را شامل میشود، در حالی که در ایران حدود 33 درصد است.
بنابراین فلسفه کمک دولت به شهرداریها مبتنی بر کمک به رشد اقتصادی دولت است. در ایران از سال 1370 سیاستهای تعدیل در پیش گرفته شده و به طور مداوم از کمکهای دولتی کم شده که این امر با پایداری منابع درآمدی شهرداریها در تعارض است. نکته بعدی در پایداری منابع درآمدی شهرداریها کاهش هزینههاست. هیچ دلیلی ندارد که درآمد شهرداریها صرف کالاهای خصوصی شود و آنها میبایست به طرف تولید کالاهای عمومی بروند.
یکی از شاخصهای مهم دیگر پایداری منابع شهرداریها مبتنی بر دیدگاه شهرسازان است. از دیدگاه شهرسازان درآمد شهرداریها بایستی مبتنی بر مصرف فضای شهری باشد. درآمدهایی که شهرداری ها میتوانند از مصرف فضا به دست آورند عوارض نوسازی، عوارض گذرگاهی، مالیات بر ارزش افزوده و مواردی از این دست را در برمیگیرد.