دادههایی که در این الگو به کار گرفته میشوند، شامل رشد اقتصادی کشور، نرخ بیکاری، نرخ تورم و سایر دادههای اقتصادی است که ظاهرا بیارتباط با انتخابات مینماید. اما به کمک این الگو شما به من اطلاعات اقتصادی میدهید و من به شما میگویم که آیا رئیسجمهور کنونی دوباره در انتخابات به پیروزی خواهد رسید یا خیر. خب، اگر شما به چنین الگوها و آمارهایی استناد کنید، شرایط برای اوباما بسیار دشوار خواهد بود.فکر نمیکنم حرفهای اوباما مردم را متقاعد کند. من بر این باورم آنچه او میخواهد به مردم بگوید این است که «شرایط بد است چون نیروهای گستردهای وجود دارند که فراتر از کنترل ما هستند؛ از جمله سقوط بانک لمنبرادرز، بحران مالی داخلی، بحران مالی جهانی و بحران محدوده یورو در اروپا.
اما در این میان موضوعی هست که باید بیان شود. رئیس جمهور باید بگوید: من برنامهای دارم. من برنامهای دارم تا از این شرایط خودمان را نجات دهیم و این برنامه ارائه مشاغل جدید است. من راهی سراغ دارم تا این برنامه پیش برود و حزب جمهوریخواه، در آن سو، چنین برنامهای ندارد.»او باید وجه تمایز خود را با جمهوریخواهان نشان دهد و با افکار عمومی سخن بگوید و آنها را متقاعد کند که پیشنهادهایی دارد که مؤثرند، که تأثیر فوری و ملموس دارند، که میتوانند به آمریکاییها کمک کنند و طرف مقابل فاقد چنین ابتکاراتی است. فکر نمیکنم انداختن تقصیر به گردن دیگران یا پیچیدهتر کردن شرایط، کمکی به بهبود اوضاع کند. انتخابات به مثابه همهپرسی عمومی است. در انتخابات درباره چیزی همهپرسی صورت میگیرد. اگر این همهپرسی درباره برنامههای رئیسجمهور نباشد، درباره شخص خود او خواهد بود.
به لحاظ سیاسی تحقق این مهم غیرممکن بهنظر میرسد و این همان دوراهیای است که فکر میکنم رئیسجمهور در آن گرفتار شده و راهی برای عبور از آن نمیبیند و این وضعیت بر اقتصاد تأثیر خواهد گذاشت، زیرا ما با بنبستهای سیاسی و مخالفتهای بسیاری در واشنگتن روبهروییم که اوباما نمیتواند مانع از بروز آنها شود.
سیانان
ترجمه: حمیدرضا خطیبی