محمد بزرگنیا در «راه آبی ابریشم» سراغ تاریخ میرود و میکوشد تا برگهای کمتر دیدهشدهاش را تصویر کند؛ قرن چهارم هجری و دریانوردان پارسی که برای اولینبار از میانه اقیانوس هند خود را به کشور چین رساندند. در گفتوگو با کارگردانی که یکی از مصداقهای درست سینمای ملی و فاخر این سالها را ساخته آنچه رخ مینماید تصور دقیق و احاطهاش برکاری است که انجام داده. پیداست این دلبسته سینمای کلاسیک قصهگو، دل به چنین روایتی داده و توانسته هم گامی در جهت اعتلای سینمای ملی بردارد و هم قابلیتهای فنی و تکنیکی این سینما را به استانداردهای روز جهان نزدیک کند.
- ایده اولیه «راه آبی ابریشم» از کجا آمد؟ در نگارش فیلمنامه همراهان و مشاورانی هم داشتید؟
زمانی که شروع به نگارش فیلمنامه «کشتی آنجلیکا» کردم بنا به ضرورت، نیاز به تحقیقاتی داشتم تا با شرایط جنوب آشنا شوم. در این حین به مطلبی راجع به نخستین سفر ایرانیان با کشتیهای بادبانی روبهرو شدم که بهنظرم ایده جالبی آمد. 3-2سال بعد طرح اولیه آن را نوشتم. ابتدا قرار بود در زمان جعفریجلوه براساس این طرح سریالی ساخته شود که با رفتن ایشان به وزارت ارشاد، منتفی شد و بعد از مدتی دوباره این جریان راه افتاد تا بهعنوان یک فیلم سینمایی نوشته و ساخته شود. برای نگارش این فیلمنامه گروه تحقیقات چهارنفرهای داشتیم که حدود هزار فیش برداشتند؛ خصوصا در رابطه با شناخت مسیری که قرار بود طی شود تحقیقات گستردهای انجام گرفت چرا که با چندین کشور با فرهنگ و تمدن متفاوت روبهرو بودیم و گذشتهشان برایمان ناشناخته بود. این تحقیقات مطالعهای و میدانی مبنایی برای ساخت فیلم شدند.
- زمان نگارش فیلمنامه به امکانات تولید و ظرفیتهای سینمای ایران هم فکر میکردید؟
من مقداری بلندپرواز هستم که تا به امروز هم جواب داده است. در سینمای ما برای فیلمسازی نخستین نکتهای که به ذهن میرسد خصوصا برای ساخت فیلمهای اینچنین پرزحمت و دشوار، این است که آیا امکان ساخت آن بنا بر امکانات موجود وجود دارد یا خیر، به همین علت فیلمنامه را دو مرحلهای کردم. در مرحله اول فیلمنامه اصلی نوشته شد و در مرحله دوم با توجه به بازبینیهای انجام شده، موقعیتها، ضروتها و امکانات موجود، از جمله سرمایه، بازنویسی صورت گرفت. ورسیون دوم تقریبا براساس شرایط و امکانات موجود نوشته شده بود، به همین دلیل با هیچ مشکلی مواجه نشدیم چرا که از قبل میدانستیم آنچه در فیلمنامه آمده قابل اجراست.
- ظاهراً فیلمنامه راه آبی ابریشم را 7 سال پیش به فارابی ارائه کردید. آغاز پیش تولید فیلم شما همزمان شد با پیگیری جدی پروژه سینمای فاخر و ملی از سوی مسئولان سینمایی وقت. با توجه به دشواریهای تولید و چنین فیلم پرزحمتی در مراحل مختلف ساخت، نکاتی از سود نهاد سرمایهگذار فیلم (فارابی) به فیلم اضافه یا برعکس فصلهایی از فیلمنامه بنا به خواست فارابی کم نشد؟
7 سال پیش طرح فیلمنامه را تحویل فارابی دادم. قصه فیلم مسئله خاصی نداشت که نیاز به کم و زیاد شدن داشته باشد. بیشتر حساسیتها روی عملی شدن یا نشدن ساخت فیلم با توجه به امکانات سینمای ایران و سرمایهای که میطلبید، بود. فقط در این زمینه بحثهای مشورتی در بنیاد صورت گرفت. آن زمان مسئول بخش فرهنگی بنیاد، آقای رضا بالا بودند که اشراف کاملی بر دوره دیلمیان داشتند و 3-2 کتاب هم به ما معرفی کردند که بسیار کمککننده بود. بحث سینمای ملی درست در همان زمان شروع شد. آن زمان مجلس برای ساخت 2فیلم، بودجه تصویب کرد که یکی ملک سلیمان بود و دیگری راه آبی ابریشم. بودجه فیلم ما را جداگانه تصویب و پرداخت کردند.
- با توجه به تغییر چند باره مدیریت سینما در پروسه طولانی آغاز پیشتولید تا آماده نمایششدن فیلم، بهدلیل تغییر مدیریتها، تغییراتی به فیلمنامه تحمیل نشد؟
تغییر مدیریت دقیقاً در اواسط فیلمبرداری ما ایجاد شد که یک سال کارمان را دچار وقفه کرد؛ یعنی ما بخش ایران را گرفته بودیم که با تغییر مدیریتها مواجه شدیم. این وقفه تقریبا 9-8 ماه طول کشید چرا که فصل را هم از دست داده بودیم و عملاً کار تعطیل شد. از این فرصت استفاده کردیم و قسمتهایی را که در ایران گرفته شده بود مونتاژ اولیه کردیم و مسئولان راشها را دیدند و برای ادامه کار موافقت خود را اعلام کردند. در این زمان به سراغ مرحله بعد که بخش خارج از کشور بود، رفتیم.
- آنچه امروز بر پرده سینماهاست، دقیقا همان چیزی است که ابتدا در ذهن داشتید یا بنا به ضرورتها و کاستیها، از بعضی خواسته هایتان صرفنظر کردید؟
در مرحله نگارش دوم، نکاتی را بنا به ضرورتهای تولید از اسکلت اولیه فیلمنامه حذف کردم زیرا میدانستم اگر این اتفاق نیفتد امکان اینکه فیلم در نیمه راه متوقف شود و با مسائلی نشدنی برخورد کند افزایش مییابد. طبیعتا بهترین روش این بود که قبل از شروع بهساخت، یک فیلمنامه قابل اجرا داشته باشیم که مطمئن باشیم هر سکانسی که نوشته شده امکان گرفتنش چه در داخل ایران و چه در خارج وجود دارد. نسخه اولیه فیلم 128 دقیقه بود. زمان اکران فیلم در جشنواره فیلم فجر، یکی از اشکالاتی که به آن وارد کردند طولانی بودن زمان و ریتم کند فیلم بود که در نهایت 10دقیقه از فیلم حذف شد و این عمل به تند شدن ریتم آن کمک کرد.
- مقدمهچینی فیلم کمی طولانی نیست؟ تا قبل از ورود ناخدا ادریس (رضا کیانیان) به ماجرا، اتفاق داستانی و دراماتیک چندانی در فیلم رخ نمیدهد... .
خیر، چرا که در همین مقدمهچینی اطلاعات تاریخی و پیشینه دریانوردی کشورمان به مخاطب معرفی میشود. حیف بود که بیننده از این اطلاعات بیبهره بماند. در همین بخش هم شخصیتها معرفی میشوند. در بخش اول شازان، بعد ناخدا سلیمان و در نهایت ادریس و مرداس. در واقع یک مقدار از مقدمهچینی فیلممان هم بنا بر ضرورتها حذف شد.
- مسیری که شازان (بهرام رادان) از مرحله سفرنامهنویسی تا هدایت کشتی طی میکند به زمینهچینی و بسترسازی بیشتری نیازمند نبود؟
برای شازان میتوانستم بسترسازی بیشتری انجام دهم اما این عمل باعث کشدار شدن قصه میشد. برای جوانی که طالب علم است و ابتدای راه دریانوردی قرار دارد بهتر بود که در جریان سفر آب دیده شود. همان طور که خودش میگوید «برای رسیدن به چین باید از هفت دریا گذشت» که این جمله، هم اشاره به بخش درونی و هم بیرونی دارد؛ در واقع خودش هم برای رسیدن به پختگی نیاز به گذشتن از مراحل سخت دارد. در مراحل مختلف فیلم تبدیل شازان از شکل مبتدی به فردی حرفهای کاملا نشان داده شده و بخشی هم در نریشن گفته شده که قطعا همین مقدار کفایت میکند. برای هرکدام از این موارد میشد سکانسی ساخت ولی زمان فیلم طولانی میشد. قصه فیلم را باید از نقطهای به نقطه دیگر میرساندیم، اینها همه قصههای کوچکی بودند که باید در دل یک قصه بزرگتر چیده میشدند، بهگونهای که بیننده خسته نشود.
- راه آبی ابریشم یادآور سینمایی است که تماشاگر نمونه و مشابهاش را در هیچ کدام از تولیدات سینمای ایران مشاهده نمیکند. فیلم تداعیکننده سینمای باشکوه و خاطرهانگیز کلاسیک است و بهنظر میرسد این تداعی به شکلی آگاهانه صورت گرفته است. تا چه اندازه دلبسته سینمای کلاسیک هستید و چگونه و بر چه اساسی به لحن و حال و هوای راه آبی ابریشم رسیدید؟
واقعیت این است که سینمای کلاسیک و قصهگو را دوست دارم. برای چنین قصهای که در دل تاریخ اتفاق افتاده و در درونش یک وجه حماسی وجود دارد فکر کردم اگر مقداری سبک و سیاق قصهگویی کلاسیک را انتخاب کنم حتی در پرداخت، میزانسنها و بازی و دکوپاژ کمککننده است و میتواند ارتباط بهتری با بیننده برقرار کند. هیچ وقت هم به این مسئله فکر نکردم که این فیلم را به شکل مدرن بسازم، چرا که از اول مطمئن بودم این قصه در این شکل جواب میدهد. اینکه گروهی سفری ناشناخته انجام داده و بنا بر تصمیم و ارادهای که داشتند کاری نشدنی را شدنی کردهاند، برایم خیلی جذاب بود؛ خصوصا اینکه در آن زمان و بدون وجود امکانات خاص و تنها با کشتیهای بادبانی این سفر را آغاز کردند، نوشتن و ساختن فیلم را برایم وسوسهانگیز کرد؛ البته همیشه فکر میکردم امکان ساختش خیلی کم خواهد بود. زمانی که این شرایط فراهم شد و تحقیقات را شروع کردیم، همچنین سرمایهاش را هم فارابی تأمین کرد برایم خیلی خوشحالکننده بود. همه گروه زحمت کشیدند و در ساخت فیلم سهیم هستند چرا که این فیلم ریسک زیادی داشت.
خیلیها اوایل که فیلمنامه را میخواندند ساختش را غیرممکن میدانستند اما با کمک عوامل این امکان میسر شد. این فیلم بخشی از تاریخ و هویت ماست. نمیدانم چه اتفاقی در جامعه ما رخ داده که مردم به این فیلمها علاقهمندی نشان نمیدهند، انگار سلیقه تصویریشان تغییر کرده و تمایلی به دیدن فیلم جدی ندارند. این عوامل نیاز به آسیبشناسی اجتماعی دارد. البته تجربیات گذشتهام نشان میدهد که معمولا عمر یکسری از فیلمها با آغاز و اتمام اکران تمام میشود اما بعضی از فیلمها اینگونه نیستند و زنده میمانند. معتقدم راه آبی ابریشم مانند کشتی آنجلیکا فیلمی است که مخاطب میتواند در آینده نیز به آن رجوع کند و مطمئنم تماشاگر خاص خود را پیدا خواهد کرد. در این فیلم شاهد یک پاسکاری در نقشها هستیم همان طور که در انتهای فیلم سلیمان در مقابل حاکم چین اشاره به شازان دارد که اینک ناخدا شده است و همین طور بعد از مرگ ادریس هم مرداس با ادامه مسیر خلق و خو و منش ادریس، جایگزین او میشود. تقسیمات در این فیلم کاملا مشخص و واضح است. کشتی در اینجا سمبل جامعه است که برای رسیدن به هدف و خواستههایشان یک همت دسته جمعی را میطلبید.
- با توجه به اینکه اغلب بازیگران جای خودشان حرف زدهاند چرا برای پگاه آهنگرانی از دوبلور استفاده کردید؟ بهخصوص اینکه صدای دوبلور تناسب چندانی با آهنگرانی ندارد.
در واقع خودم دوست داشتم همه بازیگران جای خودشان صحبت کنند. اما گریم خانم آهنگرانی چهرهاش را کشیده کرده و یک مقدار باعث افزایش سنشان شده بود. بهرام زند که تجربه طولانی و حرفهای در این عرصه دارد، معتقد بود که صدای خود آهنگرانی با این چهره و گریم هماهنگی ندارد و نیاز به صدای پختهتری احساس میشود. بنا به پیشنهاد و اصرار ایشان بهدنبال بهترین انتخاب بودیم که بتواند به این شخصیت و چهره کمک کند و در نهایت به نفع فیلم باشد. حتی در سکانسهای مختلف صدا را شنیدیم و خودمان هم به این نتیجه رسیدیم که بهتر است از دوبلور استفاده کنیم.
- دلیل استفاده از عزتالله انتظامی در نقشی کوتاه چه بود؟ بهخصوص اینکه انتظامی در فیلمهای قبلی شما نیز حضور داشته و بهنظر میرسد در بهرهگیری از «آقای بازیگر» اصرار دارید؛ حتی اگر شده برای نقشی کوتاه.
باعث افتخار من است که آقای انتظامی در فیلمهایم حضور داشته باشند. صمیمانه میگویم زمانی که به ایشان پیشنهاد همکاری میدهم و قبول میکنند، لذت عجیبی میبرم و فکر میکنم حضورشان یک نوع اطمینان خاطر به من میدهد؛ حتی برای حضور در یک پلان، به اضافه اینکه آقای انتظامی بازیگر توانایی هستند و مطمئن هستم همان چندسکانسی که بهعنوان بردهفروش ایفای نقش کردند در اذهان نشسته است. قطعا اگر شرایطشان مساعد بود فکرهای دیگری برای حضورشان در دریا و کشتی میکردم. اما سختیهای سفر دریایی، تلاطم و مدام در حال حرکت بودن کشتی با شرایط ایشان هماهنگی نداشت؛ حتی میتوانستم نقشی جداگانه برایشان بنویسم اما با شرایط موجود سعی کردم هر چند کوتاه از ایشان بهره گیرم. تا زمانی که در سینما فعالیت دارم برای دعوت به همکاری از بازیگران به سراغ نخستین نفری که بروم مطمئنا آقای انتظامی خواهند بود چرا که آقای بازیگر جزو بازیگرانی هستند که وقتی وارد صحنه میشوند فضا میسازند و با بازی گرم و صمیمیشان خاطرهساز میشوند که همه اینها از هنرمندی و قدرت بازیگری و سالها تجربه کاریشان نشأت میگیرد؛ امیدوارم سالها پاینده باشند.
- علت استفاده از بهرام رادان چه بود؛ خصوصا که سابقه حضور در فیلمهای تاریخی را هم نداشت؟
معتقدم بازیگران فیلمام دارای چیدمان خوبی هستند و با توجه به شرایطی که وجود داشت قابلقبولند. در رابطه با عدمتجربه رادان در فیلمهای تاریخی، فکر میکنم همین عامل کمکی بود برای نقش شازان بهعنوان یک فرد مبتدی که وارد یک جمع حرفهای میشود. من همین خام بودن را میخواستم، حتی میتوانستم برای رادان از دوبلوری استفاده کنم که صدای پختهتری داشته باشد اما در چنین شرایطی تفاوتی با نقشهای پخته فیلم مثل ناخدا سلیمان پیدا نمیکرد. به هر جهت بیننده برداشت خودش را دارد و من بهدنبال ترکیبی میگشتم که با تعاریف و قصه تناسب داشته باشد چرا که این امکان وجود دارد تعریف و ذهنیت کارگردان با بیننده برای انتخاب نقشها متفاوت باشد، همچنین موقعیت رادان در سینما هم کمک میکرد که انتخابش کنم.
- ساخت 5 فیلم در طول 23 سال حضور در بطن سینمای حرفهای بهعنوان کارگردان کم نیست؟ از مسیری که در این سالها طی کردید رضایت خاطر دارید؟
بله، راضی هستم زیرا در این مدت فیلمهایی ساختم که دوست دارم. این نوع فیلمها از نظر تحقیق، نگارش، تأمین سرمایه و فراهم کردن شرایط تولید زمانبر بوده و دارای پروسهای طولانی هستند. ممکن است چند سال فقط فراهمآوردن سرمایه طول بکشد. همینها باعث میشود بین فیلمها فاصله بیفتد. اما ساخت این قبیل فیلمها با همین مدت زمان قابلقبول است. شاید اگر جوانتر بودم و انرژی مضاعف داشتم فیلمهای بیشتری میساختم.
- جز «جایی برای زندگی» همه فیلمهایتان را در کشتی و روی اقیانوس ساختهاید، دلیل این میزان دلبستگی به دریا چیست؟
واقعیت این است که در دوران دانشجویی سفری به جنوب داشتم و تقریبا سرتاسر جنوب را طی کردم و آن منطقه مرا جذب خود کرد. جنوب ایران خصوصیات مهم و اساسی دارد؛ از جمله اینکه منطقه بکری است، تنوع فرهنگی دارد و بهعنوان یک عنصر ناشناخته است. علاوه بر اینها کشورمان با داشتن دریای سرتاسری در جنوب و داشتن دریاچهای بزرگ در شمال، هنوز مردمش اطلاعات دقیقی از مسائل مربوط به دریا ندارند. بخش عظیمی از حملونقل دنیا از جمله کشورمان، از طریق دریاها انجام میشود. تجارت، اقتصاد، موقعیت استراتژیک و ذخایر نفتی عظیم نفت و گاز در جنوب و دریا عواملی بود که توجه مرا جذب کرد تا در این عرصه فعالیت کنم.
- از راه آبی ابریشم بهعنوان یکی از مصادیق سینمای ملی نام برده میشود. پرداختن به مسئله حقانیت تاریخی ایران درخصوص خلیجفارس، ارائه تصویری مثبت از ایرانیان در سالهای دور و پرداختن به بخشهایی از تاریخ و هویت ایرانی که سینمای ایران کمتر سراغش میرود، ازجمله نکاتی هستند که راه آبی ابریشم را متعلق به سینمای ملی و البته فاخر میکند. ابتدا به مفاهیم فکر کردید و بعد فیلمنامه را براساس آن نوشتید یا تمام اینها از الزامات قصه بودند و در پروسه نگارش و تولید به چنین دیدگاهی رسیدید؟
دقیقاً به همه این مفاهیم فکر شده بود. علت اصلی سرمایهگذاری بر این فیلم همین مقوله بود. تنها نکتهای که بود سعی کردیم وارد شعار در رابطه با خلیجفارس نشویم. تنها هدفمان بیان و نشان دادن تاریخ و گذشته باشکوه کشورمان بود که حتی برای اثبات حقانیت آن سندهایی در دسترس و ارائه است و میتوانم مراجع آن را معرفی کنم. ما گذشتههای با شکوهتری هم داریم. اینکه چه اتفاقاتی در زمان داریوش یا خشایار شاه از طریق دریا روی داده است باورپذیر نیستند و اصلا نمیتوان تصور کرد که درگذشتههای دور آنان با چه امکانات محدودی نیازهای اولیه خود را تأمین کرده و دل به دریا میزدند و لشکرکشی میکردند. متأسفانه در کشور ما به مسائل تاریخی اصلا توجه نمیشود.
- با چه ابزارهایی میتوان به سینمای ملی و در عین حال فاخر دست یافت؟ اکثرا اشاره به حمایت دولت دارند اما نقش و سهم فیلمسازان در این زمینه چقدر میتواند مؤثر باشد؟
ایران از نظر نیروی انسانی و متخصص در هر زمینهای فوقالعاده است اما متأسفانه ضعف اساسی سینمای ما، در بخش تکنولوژی و سرمایه است. قطعا بخش خصوصی نمیتواند هزینههای این قبیل فیلمها را تأمین کند چرا که به ساخت فیلمهایی روی میآورد که برگشت سرمایه را تضمین میکند. توقع اینکه بخش خصوصی روی این قصهها سرمایهگذاری کند کمی دور از ذهن است چرا که برای خرید یک دوربین هم مشکل دارد، چه برسد به سرمایهگذاریهای میلیاردی روی موضوعات ملی. اما فیلمهای تاریخی نیازمند حمایت دولت هستند. برای شروع ساخت و رسیدن به این فیلمها، در شرایط فعلی سینمای ایران به درست یا غلط، ابتدا نیاز به حضور دولت حس میشود. مطمئنم که اگر فیلمسازان خوب ما شرایط را مهیا ببینند و نهاد سرمایهگذاری هم هزینهها را تقبل کند، قطعا شاهد رشد اینچنین فیلمهایی خواهیم بود.