گفتند که او را همانجا به خاک سپردهاند و چنین شد که سفر دور و دراز کسروی پایان پذیرفت.
از تربت حیدریه به تهران، ایتالیا، تهران، آمریکا و بالاخره مکه، شهر پیامبر. نسل امروز موسیقیدان از کسروی خاطرهای ندارد، چرا که سیسال آخر عمر او در ایالات متحده آمریکا گذشت و جز سفری کوتاه به سال 1372، دیگر تهران و ایران را ندید.
تبعید خود خواسته مصطفی کسروی را میتوان به اوضاع موسیقی در کشور (قبل و بعد از انقلاب) مربوط کرد. موسیقیدانان تحصیلکرده و ورزیدهای چون او هیچ گاه از بستر اجتماعی مناسبی بهرهمند نشدند و با آثارشان، تنها ماندند.
در غربت نیز هر کدام به چیزی پناه بردند تا از بار غریبی بین خودیها و غریبهها بکاهند. کسروی نیز مردی مذهبی با تربیت قدمایی بود و پرواز به سوی دوست، از آمریکا به مکه و از خانه خدا به آسمان، برای او سرنوشت غیرمنتظرهای نبود.
مصطفی کسروی از سال 1317 وارد هنرستان عالی موسیقی در تهران شد. در سال 1324 دیپلم نوازندگی فاگوت را گرفت. از 1323 تا 1328، نوازنده فلوت در ارکستر انجمن موسیقی ملی به رهبری روحالله خالقی بود و از 1325 تا 1333 در ارکستر سمفونیک تهران فاگوت مینواخت.
در سال 1336 بورس تحصیلی چهار ساله گرفت و در کنسرواتور پارمای ایتالیا، آهنگسازی خواند ولی در سال آخر تحصیل به دلیل مسائلی که برخی دانشجویان ایرانی به وجود آوردند، تحصیلاتش را ناتمام گذاشت و به ایران برگشت.
کسروی در ایران مصدر خدمات مختلفی بود: ریاست هنرستان موسیقی تبریز، عضو شورای موسیقی رادیو، رهبر ارکستر شماره 1 رادیو، تدریس در هنرستان موسیقی ملی و رهبر دستههای کر هنرستان عالی موسیقی .کسروی در سال 1353 بازنشسته شد و سه سال بعد به آمریکا مهاجرت کرد.
از 1365 تا 1372 در ارکستر سمفونیک شهر واتکام در واشنگتن مشغول نوازندگی فاگوت بود. در سال 1372 برای فعالیت هنری به ایران آمد ولی زود به آمریکا برگشت و امکان کار در ایران را برای خود ندید.
روزنامه آمریکایی یلینگهام هرالد در شماره چهارم نوامبر 1993 گزارشی از برنامه موسیقی او را با این عنوان چاپ کرد: «ایران او را از دست داد و ما به دست آوردیم.» کسروی دو آلبوم از مجموعه آثارش را در آمریکا منتشر کرد.
معروفترین اثر او در ایران، قطعه ارکسترال «گل باغ آشنایی» با صدای محمدرضا شجریان است که در سالهای قبل از انقلاب اجرا شده است. این اثر در مایه شوشتری با شعر فخرالدین عراقی است.
انتخاب ملودی، تنظیم ارکستر و برخورد با شعر، طوری است که انگار کسروی در محتوای موسیقی و شعر، سیر و سفر طولانی خود را مشاهده کرده و بالاخره به حریم امن دوست راه یافته است: ... که در آ ! درآ ! عراقی، که تو هم از آن مایی، که تو هم از آن مایی