اگرچه دیپلماسی محور اصلی سیاست خارجی اوباما محسوب میشود اما هر کشور شکل خاصی از رفتار دیپلماتیک آمریکا را تجربه کرده است. در چنین فرایندی، عربستان از دیپلماسی حمایتی آمریکا بهره میگیرد. کشورهایی همانند عراق و افغانستان نیز در فضای دیپلماسی امنیتی قرار دارند؛ کشورهایی که در نخستین دهه قرن 21 اشغال شدهاند اما تحتتأثیر الگوهای تعاملی آمریکا در فضای دولتسازی قرار گرفتهاند. در چنین فرایندی، اوباما در برخورد با ایران از دیپلماسی فشار بهره میگیرد.
شاخصهای دیپلماسی فشار را میتوان در اعمال محدودیت علیه ایران دانست، محدودیتهایی که در مرحله اول در قالب تحریم اقتصادی شکل گرفته بود. این محدودیتها در قالب دیپلماسی فشار بهگونهای فزاینده افزایش مییابد. نشانههای دیپلماسی فشار را میتوان تنظیم سازوکارهایی برای پروندهسازی ایران در شورای امنیت سازمان ملل دانست. بهطور کلی، پروندهسازی و اعمال فشار اقتصادی - امنیتی علیه ایران نمادهایی از دیپلماسی فشار محسوب میشود.
آمانو چهارمین گزارش دورهای خود درباره ایران را براساس دیپلماسی فشار ایالات متحده تنظیم و منتشر کرد. آمریکا برای اعمال محدودیت، تلاش دارد تا توجیه قانونی و نهادی را ارائه دهد. گزارش آمانو به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در چنین شرایطی تنظیم گردیده است. طبیعی است که چنین فرایندی در نقطه مقابل افکار عمومی بینالمللی قرار دارد. کشورهای غیرمتعهد در هفتم نوامبر 2011 اجلاسیهای تشکیل دادند تا مانع از انتشار گزارش آمانو به شورای حکام آژانس شوند اما چنین نتیجهای حاصل نگردید، علت آن را باید در دیپلماسی فشار آمریکا دانست. دیپلماسی فشار آمریکا 3 ضلع دارد. آمریکا، فرانسه و اسرائیل اضلاع دیپلماسی فشار محسوب میشوند. آمریکا از جایگاه نهاد بینالمللی خود برای محکومسازی ایران بهره میگیرد. فرانسه درصدد است تا شکل جدیدی از دیپلماسی اروپایی را علیه ایران سازمان دهی کند. اسرائیل نیز از استراتژی تهدید بهره میگیرد. هر یک از اضلاع یادشده پازل دیپلماسی فشار را تشکیل میدهند.
آنچه آمانو در گزارش 9 نوامبر 2011 مورد تأکید قرار داده است مبتنی بر تلاش ایران برای انحراف در فعالیتهای هستهای است. تجربه تاریخی کشورهایی که به سلاح هستهای دست یافتهاند نشان میدهد که این کشورها هیچگاه به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی درنیامدهاند و هیچگاه نیز بازرسیهای این آژانس را مورد پذیرش قرار ندادهاند. اسرائیل نماد عبور از قانون پادمان آژانس بینالمللی انرژی اتمی محسوب میشود. این کشور بزرگترین تهدید برای امنیت کشورهای خاورمیانه است. در تصمیمات نوامبر 2011 شورای حکام، این موضوع مطرح شده بود که آژانس باید بازرسیهای خود را از اسرائیل به انجام برساند و گزارش خود را به شورای حکام ارائه دهد، گویا آمریکا و نهادهای بینالمللی امنیتی از افعال معکوس در روند امنیتسازی استفاده میکنند. اسرائیل نه تنها دارای زرادخانه سلاحهای هستهای است بلکه از این ابزارها بهعنوان سلاحهای انتقامی علیه همه کشورهای خاورمیانه استفاده خواهد کرد. هیچ کشور خاورمیانهای دربرابر توسعهطلبی و استراتژی تهدید اسرائیل در امنیت نخواهد بود، درحالیکه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نقطه محوری سیاستهای خود را در مقابله با ایران قرار داده است.
هماکنون این سؤال مطرح میشود که چرا مدیرکل چنین گزارشی را به شورای حکام ارائه داده است؟ از سوی دیگر این سؤال مطرح میشود که چنین گزارشی براساس چه استناداتی تنظیم شده است؟ در پاسخ باید تأکید داشت که گزارشهای ماهوارهای آمریکا نشان میدهد که ایران در حال ساخت موشک است، کلاهکهای مربوط به موشکهای زمین به زمین را در تبلیغات رسانهای بهعنوان نماد اراده ایران برای تولید سلاحهای هستهای میدانند. نکته جالب آن است که در این ارتباط حتی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا که دارای حرفه اطلاعاتی هستند، هیچگونه گزارشی منتشر نکردهاند، درحالیکه در نوامبر 2006، 16 سرویس اطلاعاتی آمریکا در مشورت با یکدیگر که با محوریت NIE (سازمان برآوردهای اطلاعات ملی آمریکا) اعلام داشتند که ایران هیچگونه فعالیت هستهای نظامی به انجام نمیرساند. این گزارش تا زمانی اعتبار دارد که گزارش دیگری از سوی نهادهای یادشده منتشر نشود.
آمانو در گزارش نوامبر 2008 خود نشان داد که بهعنوان ضلع دیگری از دیپلماسی فشار آمریکا ایفای نقش میکند. در این فرایند مثلث فشار به مربع تهدید تبدیل شده است. در این گزارش آمانو به موضوعاتی اشاره کرده که در حوزه مسئولیت و فعالیت آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیست. این آژانس باید صرفاً به موضوعات هستهای توجه داشته باشد درحالیکه گزارش در ارتباط با فعالیتهای موشکی ایران را باید در سایر پروتکلهای بینالمللی مورد پیگیری قرار داد. این گزارش بار دیگر نشان داد که جهتگیری آمانو مثبت محسوب نمیشود. گزارش نوامبر 2011 نشان میدهد که اتهامگرایی آمانو در فرایند تصاعدیابندهای قرار گرفته است. بهطور طبیعی از طریق دیپلماسی تعاملی و شفافسازی موضوع از طریق سازماندهی مقامات مسئول دولتهای عدمتعهد در نهادهای بینالمللی میتوان با مربع تهدید مقابله کرد.
* استاد دانشگاه تهران