این نکته که رسانههای متعلق به روبرت مورداک و نوه مناخیم بگین و سایر سران صهیونیست در نیویورک، واشنگتن و لسآنجلس نخواهند اعتراضات به فساد گسترده سیاسی و مالی در آمریکا را تحت پوشش خبری قرار دهند، نکته عجیبی نیست. اکنون رسانههای متعلق به هر دو طیف لابی سیاسی و لابی اقتصادی صهیونیستی و رسانههای وابسته به آنها دیواری از سانسور در مقابل جنبش والاستریت کشیدهاند و علاوه بر آنها دولت آمریکا هم اقدام به سانسور اخبار راجع به این تحولات در سطح شبکههای اجتماعی و اینترنت کرده است تا صدای این موج عظیم و کم سابقه انسانی به گوش کسی در سطح جهان نرسد و تظاهراتکنندگان مایوس از دستیابی به خواستههای مشروع خود و با تحمل سختی و رنج و بعضا سابقه و پرونده پلیسی و زندان به خانه برگردند. دولت آمریکا حتی داشتن بلندگو را از سخنرانان جنبش منع کرده و آنها را از پارکها نیز بیرون میکند زیرا حتی پارکهای عمومی هم به مالکیت بخش خصوصی درآمدهاند.
بعضی دیگر از تحلیلگران غربی این پرسش را مطرح میسازند که اگر این تظاهرات خبر از بروز یک جنبش اجتماعی میدهد چرا هواداران آن فاقد خواستههای مشخص هستند و عموما بهجای طرح خواستههای ایجابی بر خواستههای سلبی نظیر لغو مالیاتها، لغو هزینههای دانشجویی و کاهش هزینههای درمانی تأکید میکنند. پاسخ این عده را دکتر موسکو داده است و میگوید، جنبشهای اجتماعی میتوانند خواستههای سلبی یا ایجابی داشته باشند و اعضای جنبش والاستریت به روشنی خواستههای خود را برای مبارزه با لابیگری اعلام کردهاند.
نکته مهم در این میان گسترش سریع این ماده مشتعلکننده به سایر کشورهای غربی است. این آتش ظاهرا در انبار آماده اشتعالی افتاده است که با وجود تمامی سانسورها، سرکوبها و تخریبهای روانی، به فاصله کمی مرزهای جغرافیایی غرب را درنوردیده و خود را به شهرهای مختلف کانادا و اروپا رسانده است؛ کشورهایی که وجه اشتراک همه آنها گرایش به مدلهای سرمایهداری کاملا بدون مهار است؛ کشورهایی که همه آنها درگیر بحران ناشی از اقتباس از یک مدل اقتصادی مشترک هستند و در همه آنها گروه یک درصدی تلاش دارد مانع اکثریت 99 درصدی شود.
اگر اقلیت یک درصدی اجازه دهد این گفتمان99 درصد در مقابل یک درصد اوج بگیرد، ریشههای اجتماعی دمکراسی در غرب نابود خواهد شد. مگر اکثریت یک درصدی در جهان وجود دارد که دولتی دمکراتیک از آن ناشی شود؟ این واقعیت نظام سرمایه داری است که از ورای زرق و برق چشم و عقل کورکن ماشین تبلیغات رسانهای و غیررسانهای غرب خود را نشان میدهد و اعضای جنبش والاستریت خود را به آب و آتش زدهاند تا پیام آنرا به مردم جهان برسانند. آیا در جهان گوش شنوایی وجود دارد یا مقامات سیاسی و بینالمللی در سطح جهان از ترس خشمگین ساختن ارباب بزرگ حتی کمترین پشتیبانی را از این جنبش واقعی و عمیق و به قول برخی انقلاب اجتماعی، دریغ میکنند در حالیکه حاضرند پشت سر همین ارباب بزرگ در باره کوچکترین حرکت اعتراض آمیز در کشورهای دیگر حرکت کنند و دم از مخالفت با نقض حقوق اولیه بشر بزنند.
باید نهادهای بینالمللی به اصطلاح مدافع حقوق بشر و مدافع حقوق خبرنگاران و رسانههای آزاد، تشویق شوند که سکوت در برابر اقدامات خشونت بار پلیسی، منع آزادی بیان، دستگیری خبرنگاران، سانسور جراید و شنود و ردگیری اینترنت و شبکههای اجتماعی در آمریکا و اروپا را بشکنند و اگر این کار را نمیکنند - که احتمالا نخواهند کرد - بدانند جهان نظاره گر این رفتار دوگانه و ریاکارانه آنهاست و دیگر نخواهند توانست پس از این مدعی حقوق بشر و آزادی بیان در سایر کشورها باشند.