برای اینکه به عمق ماجرا پی ببرید کافی است تشکیلات کنفدراسیون فوتبال آسیا و اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) را با یکدیگر مقایسه کنید. در زمینه برگزاری مسابقات باشگاهی، لیگ قهرمانان اروپا که اصلا قابل مقایسه با لیگ قهرمانان آسیا نیست؛ از نحوه برنامهریزی، جذب اسپانسر و تماشاگر گرفته تا حق پخش تلویزیونی و درآمد و غیره.
هنوز پس از چندین سال کنفدراسیون فوتبال آسیا نتوانسته رقابتهای لیگ قهرمانان این قاره را در طول یک فصل فوتبالی برگزار کند(تقویم این مسابقات تنها منطبق با لیگهای ژاپن و کرهجنوبی است) و تنها رقابت باشگاهی در جهان است که در دو فصل متفاوت برگزار میشود. حضور در لیگ قهرمانان اروپا برای هر تیمی متضمن برخورداری از درآمد مالی هنگفت حاصل از حق پخش تلویزیونی و اسپانسرهاست اما شاید حضور در لیگ قهرمانان آسیا به جز ضرر مالی- البته به جز تیمهایی که به مراحل پایانی راه مییابند- چیزی برای تیمهای شرکتکننده در بر نداشته باشد.
در زمینه برگزاری رقابتهای جامملتها نیز وضعیت چندان بهتر از رقابتهای باشگاهی نیست. رقابتهای جام ملتهای آسیا در بدترین زمان ممکن یعنی دقیقا زمانی که تیمهای باشگاهی درگیر رقابتهای داخلی هستند برگزار میشود درحالیکه زمان برگزاری رقابتهای جام ملتهای اروپا در فصل تابستان و پس از پایان رقابتهای باشگاهی است. به همین دلیل و سایر دلایلی که برای علاقهمندان به فوتبال کاملا شناخته شده است، جامملتهای اروپا پس از جام جهانی معتبر و پرتماشاگرترین رقابت فوتبال در جهان به شمار میآید و حتی مرحله مقدماتی و قرعهکشی این رقابتها نیز چندین برابر رقابتهای جامملتهای آسیا مخاطب دارد.
فوتبال آسیا باید از پوسته خودساخته کنفدراسیون فوتبال آسیا خارج شود و این مهم تنها با تغییر ساختار این کنفدراسیون محقق خواهد شد. شاید رسوایی مالی روسای این کنفدراسیون راه را برای ایجاد تحول در این سازمان هموار کند.
برخی تصور میکنند که تنها تفاوت میان مربیان بزرگ خارجی و مربیان داخلی، مبلغ قرارداد آنان است. اما تجربه حضور ولاسکو و کیروش در ایران نشان داده که جسارت و روحیه ریسکپذیری از ویژگیهای بارز این دو مربی مشهور است.
همواره گفته میشود که در جنگ، پیروزی متعلق به فرماندهی است که حرکات غیرقابل پیشبینی انجام میدهد و با استفاده از اصل غافلگیری حریف خود را مغلوب میکند. ولاسکو با اعتماد به دو بازیکن جوان و کمتجربه، قهرمانی جام ملتهای آسیا را گرفت و در جام جهانی شگفتیساز شد و کیروش نیز بازیکنان گمنامی را در ترکیب اصلی تیمش قرار داد که شاید کمتر مربیای حتی جسارت فراخواندن آنها را به تیم ملی داشت. همین قدرت ریسکپذیری و غیرقابل پیشبینی بودن، کیروش و ولاسکو را به مربیانی بزرگ در سطح جهان تبدیل کرده است.
اگر امروز محمد قاضی، مهرداد پولادی و حسین ماهینی به بازیکنان تاثیرگذار تیم ملی تبدیل شدهاند باید موفقیت آنها را صرفا به پای کیروش نوشت. سالها بود که مربیان تیم ملی حتی فکر آزمایش یک مهاجم در نوک خط حمله تیمملی به جای علی دایی به ذهنشان خطور نمیکرد و به همین دلیل بود که پس از افت و کنارهگیری علی دایی از تیم ملی، فوتبال ما از نبود یک مهاجم نوک رنج میبرد. اما کیروش با میدان دادن به قاضی و امثال قاضیها علاوه بر پشتوانهسازی در تیم ملی، انگیزه وافری در میان بازیکنان کمتر شناخته شده فوتبال کشور ایجاد کرده و آنها امیدوارانه به زندگی حرفهای خود ادامه میدهند.
و بار دیگر با آغاز فصل سرما زمان انتخابات چند فدراسیون فرارسید؛ البته اگر بشود فرایند انتخاب رئیس فدراسیون در مجامع فدراسیونها را انتخاب نامید. بهدلیل ابهاماتی که در این زمینه وجود دارد بهتر است بگوییم انتصابات در چند فدراسیون در راه است.