این واژه به سبکی در نقاشی و مجسمهسازی گفته میشود که یک عکس یا نمونه واقعی را با جزییات دقیق تداعی کند.
در واقع هایپررئالیسم به عنوان پیشرفتی در روش ساخت آثار نقاشی و مجسمه فوتورئالیسم محسوب میشود.
بهترین نقاشىهاى هایپررئالیسم معمولاً آنهایى هستند که با عکس اشتباه گرفته مىشوند و همین است که توانایى بىنظیر یک هنرمند هایپررئالیسم را نشان مىدهد؛ توانایى تکنیکى تولید یک نقاشى که آنقدر به واقعیت نزدیک باشد که با عکس اشتباه گرفته شود.
در این پروسه آنقدر بر عدم دخالت در واقعیت تاکید دارند که کارشان ماشینى به نظر مىرسد.
اما یک هنرمند موفق کارى مىکند که توانمندى بىنظیرش در پشت کار ظاهراً ماشینى تابلوهاى هایپررئالیستى پنهان شود.
هنر هایپررئالیسم دنیاى واقعى و فیزیکى را جدى مىگیرد، آنقدر جدى که گاهى در نقاشىها ما با دنیاى واقعىترى روبهروهستیم تا در واقعیت.
هایپررئالیسم تلاش مىکند واقعیت را تا آنجا که مىتواند تحریف نشده منتقل کند جالب است بدانیم در هایپررئالیسم از عکس استفاده میشود، به این ترتیب که از یک صحنه چندین عکس از یک زاویه مىگیرند، بعد فوراً شروع مى کنند به نقاشى آن صحنه، وقتى عکسها چاپ شد یا از آنها پرینت گرفته شد، از عکسها براى تصحیح خطوط نقاشى و اگر رنگى بودند براى تصحیح رنگها استفاده میکنند؛ البته براى دقت بیشتر با شطرنجى کردن عکس کارشان را پیش میبرند.
"کانالتو"هنرمند ایتالیایى و"ریچارد استس" را میتوان از نقاشان بارز این سبک نام برد.
اصطلاح هایپررئالیسم اولینبار در اوایل دهه ۲۰۰۰ در ایالات متحده آمریکا و اروپا به عنوان یک جنبش هنری مستقل و یک سبک هنری ظهور کردهاست.