شکست دادن تیم میزبان جام جهانی در نخستین بازی و سپس نابود کردن صربستان، لهستان و آرژانتین باعث شد تا در همان هفته اول لقب «شگفتی» به تیم ایران تعلق بگیرد اما در آغاز هفته دوم تیم ایران در سراشیبی افتاد و شگفتی هفته اول را جبران کرد. در واقع تیم ایران در هفته دوم این رقابتها همان تیمی بود که انتظارش را داشتیم. این تیم، ما را با بازیهای عجیب خود در هفته اول بدعادت کرده بود اما کاملا واضح بود که بضاعت تیم ما همین است و در بهترین حالت باید انتظار شکست دادن رقیبان آسیایی و آفریقایی و بازی آبرومندانه مقابل تیمهای قارههای دیگر را داشت. ولی بهراستی چه شد که تیم ایران در نیمه اول جام جهانی همه را شگفتزده کرد اما در نیمه دوم چهره واقعی خود را به نمایش گذاشت؟
پس از قهرمانی در جام ملتهای آسیا ولاسکو به تعطیلات رفت و ظاهرا این مربی سرشناس و مسئولان فدراسیون والیبال فراموش کرده بودند که ارزش رقابتهای جام جهانی بهعنوان یکی از پلهای منتهی به المپیک لندن بسیار بیشتر از رقابتهای آسیایی است. به هر حال بازگشت دیرهنگام ولاسکو به ایران و آغاز دیرهنگام تمرینات تیم ملی باعث شد تا تیم ایران تنها حدود 10روز تمرین مفید و جدی پیش از اعزام به ژاپن داشته باشد. باید سؤال کرد که آیا واقعا 10روز یا حداکثر 2هفته آمادهسازی برای مصاف با قدرتهای بزرگ والیبال جهان کافی است؟ شاید همین موضوع باعث شد تا تیم ایران پس از چند مصاف نفسگیر و ماراتن گونه برابر تیمهای لهستان، آرژانتین و صربستان ناگهان با افت بدنی مواجه شود و حتی پاسور اول خود را بهدلیل مصدومیت از دست بدهد؛ چه بسا اگر طول دوران آمادهسازی تیم ایران قبل از پرواز به ژاپن بیشتر بود میتوانست در هفته دوم رقابتهای جام جهانی آبرومندانهتر بازی کند.
صرفنظر از توان بدنی، علت افت تیم ایران در نیمه دوم رقابتهای جام جهانی را میتوان به عوامل فنی نیز نسبت داد. تیم ایران در بدو ورود به این رقابتها یک تیم ناشناخته برای تیمهای مطرح والیبال جهان بود و با توجه به اینکه آنها تیم ایران را جزو موانع اصلی خود در راه راهیابی به المپیک به شمار نمیآوردند، آنالیز دقیقی در مورد تیم ما انجام نداده بودند. همچنین غیبت ایران در لیگ جهانی والیبال باعث شده بود تا سایر تیمها اطلاعات دقیقی از این تیم نداشته باشند. در چنین شرایطی ولاسکو با بهره از تجربهخود و استفاده از اصل غافلگیری بیشترین بهره را از خلأ اطلاعاتی حریفان برد و تا آنها بهخود بیایند 4 پیروزی ارزشمند کسب کرد. اما پس از اینکه صربستان، آرژانتین و لهستان مغلوب ایران شدند، سایر تیمها بهخود آمدند و آنالیزورهای آنها به موشکافی تیم ما پرداختند. از همینجا بود که دست ما برای حریفان رو شد و تیم ایران در سراشیبی افتاد. همچنین تیم ما در این رقابتها از وجود یک پاسور ششدانگ که بتواند به نقشههای خط حمله ما تنوع بدهد محروم بود. در ژاپن امیر حسینی نشان داد که به پایان خط رسیده و مهدی مهدوی نیز تنها بهترین بازیگر نقش دوم است.
نکته دیگری که باید نوسان تیم ملی درژاپن را تا حدودی به آن نسبت داد برنامهریزی کمیته برگزارکننده این رقابتها بود. تقریبا 70درصد بازیهای تیم ایران در نوبت صبح ( ساعت 11 صبح بهعنوان نخستین بازی روز) برگزار شد. البته در این رابطه طبیعتا کادر فنی بیتقصیر است و باید کادر سرپرستی و مدیریتی تیم پاسخگو باشد. به چه دلیل قبل از شروع بازیها، فدراسیون والیبال نسبت به این برنامهریزی اعتراض نکرد و اگر هم اعتراضی صورت گرفت چرا به این اعتراض ترتیباثر داده نشد؟
و نکته آخر اینکه یکبار دیگر مشخص شد که سفر عالیترین مقام ورزش کشور معمولا اثر مثبتی بر عملکرد تیمهای ورزشی ما ندارد. در رقابتهای قهرمانی جهان رئیس سازمان تربیت بدنی نزد ملیپوشان رفت اما تیم ایران شکست خورد و در ژاپن نیز وزیر ورزش نتوانست با سخنان روحیهبخش خود در عملکرد تیم ملی تحولی بهوجود آورد.