اما شیشه چیست و از کجا آمده؟ وقتی جنگسالاران قبل از جنگ جهانی دوم به فکر کشف مادهای بودند که سربازان آنها را در جنگهای فرسایشی یاری رسانده و به قول ورزشکاران دوپینگ کنند، شاید فکر نمیکردند که این ترکیبات که ابتدا به گروه آمفتامینها مشهور بودند پس از چند دهه با القاب فریبندهای مانند شادیزا و انرژیآفرین، ابتدا در سبد مصرفی مرفهین تنوعطلب جای خود را تثبیت کند و بهتدریج مصرف آن با توجه به دستیابی سودجویان به تکنولوژی تولید خانگی، همهگیر شود.
مقابله با روانگردانهای صنعتی و یا مواد محرک و توهمزای تولید شده در کارگاههای غیراستاندارد و بدون مجوز مشهور به آشپزخانه، مسئله جدید سیاستمداران عرصه امنیت و بهداشت مملکت است. چرا جدید؟ چون این معضل کاملا وارداتی است. صدها سال بود که موادمخدر گیاهی و کاربردهای آن را میشناختیم. مثلا همه ما میدانستیم که یک نفر معتاد به تریاک، بعد از مصرف، نشئه و در زمان عدممصرف، خمار است و در حالت نشئگی پرحرفی میکند و در زمان خماری کسل و بیحوصله است. ولی نشنیده و ندیده بودیم که معتادی در نشئگی خود قصد پرواز از پشت بام کرده و در توهمات و سوءظنهای خود حتی قادر باشد سر از پیکر پدر و مادر خود جدا کند.
چه باید کرد؟ نخست مسئله جدید را باید شناخت و برای این کار باید تجربیات دیگر ملل را با توجه به عوارض تولید شده در داخل جمع کرد. سازماندهی مقابله چه از نظر پیشگیری و چه درمان، دومین هدفگذاری ما باید باشد. در مرحله آخر نیز باید از اقدامات خود، ارزیابی و بازخورد بگیریم. یعنی اینکه از وضعیتها مرتب برآورد تهیه کنیم و در نهایت سیاستها و روشهایمان را اصلاح کنیم. در خاتمه باید گوشزد کرد که هر مسئلهای نیاز به پاسخ صحیح دارد و مراجع پاسخگویی به خواستهها را در چهار دسته جای میدهند.
اول خداوند که هرگاه گامی به سوی او برداریم، او 10گام به سوی ما میآید و دوم خود افراد، که چرخ کار در همین جا میلنگد و متأسفانه وابستگی به مواد قدرت اراده را بهشدت تخریب میکند و در مرحله سوم دیگران هستند و باید فرهنگ یاری رساندن به گرفتار در دستور کار قرار گیرد و دین ما به ما میگوید هرکس فردی را نجات دهد، گویا تمام بشریت را نجات داده است و در آخر سازمانهای رسمی و غیررسمی که بزرگترین مشکل آنها ناهماهنگی و حرکت در عرض همدیگر است و نه در طول هم.
* عضو هیأت علمی دانشگاه و کارشناس رسمی دادگستری