صبحها که از خانه بیرون میآییم به راحتی میتوانیم سنگینی هوا را حس کنیم. کوههای اطراف تهران و حتی قله همیشه استوار و پرغرور دماوند هم در این روزها از دیدهها پنهان ماندهاند. تردیدی نیست که اگر وضع به همین شیوه ادامه پیدا کند، تهران به شهری ناامن برای زندگی بدل خواهد شد. از قرار معلوم، تدبیرها و راههای مختلفی که برای مهار این آلودگی اندیشیده شده بود، در عمل چندان موفق نبوده و فقط در حکم مسکنی برای این پدیده مهلک بودهاند حال آنکه مهار و رفع این آلودگی، درمان ریشهای و بلندمدتی را میطلبد.
آلودگی هوا که جزو مهمترین معضلات کشورهای توسعهیافته است، سالانه جان 3میلیون نفر را در شهرهای مختلف جهان میگیرد. در برخی مواقع شمار افرادی که بر اثر این پدیده جان خود را از دست میدهند، بیشتر از قربانیان سوانح رانندگی است. نکته مهم دیگر در این ارتباط، تأثیر متفاوت آلایندههای موجود در هوا از نظر مدتزمان است، به این معنا که برخی از این تأثیرات ممکن است آنی باشند، در حالی که بعضی دیگر از این تأثیرات زیانبار، در نتیجه تجمع تدریجی انبوهی از آلایندهها، طی سالها یا حتی دههها پدید میآیند؛ بهطوری که نسلهای آینده را هم درگیر خواهند ساخت.
در چنین وضعیتی، تردیدی باقی نمیماند که همه، چه مسئولان و چه شهروندان وظیفه دارند که در ازمیانبردن و مهار ریشهای این پدیده مرگبار برای انسان و محیطزیست، بکوشند. این نشان میدهد که مبارزه با این پدیده، همت ملی میطلبد و نمیتوان دست روی دست گذاشت و منتظر معجزه شد! هرکس در هر کجا باید خود را در برابر این معضل مسئول بداند و در اندازه توان خود در زدایش و رفع آن بکوشد.
یکی از گامهای مؤثر در رفع این مشکل، محدودکردن وسایل نقلیه در سطح شهر است به این معنا که میتوانیم ماشینهایمان را در خانهها بگذاریم و در عوض از وسایط نقلیه عمومی استفاده کنیم. ازسوی دیگر این روزها باید گوش بهزنگ خبرهای رادیو، تلویزیون و روزنامهها در زمینه چگونگی و حجم آلودگی بود تا بهتر بتوان از خود محافظت کرد. در نهایت اینکه کودکان و سالخوردگان و بیماران بهویژه بیماران قلبی و ریوی مانند مبتلایان به آسم و برونشیت، در چنین مواقعی آسیبپذیرتر هستند؛ به همین دلیل لازم است تا مراقبت بیشتری از آنها به عمل آوریم.