تجربه یکساله اجرای این قانون اگرچه یک موهبت برای اقتصاد کشور است و شروع آن را باید بهعنوان یک فرصت، مغتنم شمرد اما این نگرانی در محافل کارشناسی و تصمیمگیری وجود دارد که طرح مزبور از اهداف واقعی خود منحرف شده و همه هزینههای انجام شده برای اجرای آن هدر رود. اگرچه ارائه تصویری شفاف و مستند از عملکرد اجرای قانون بهدلیل نبود اطلاعات و گزارشهای رسمی بسیار سخت است اما موضعگیری نهادهای رسمی مانند دولت و مجلس در این رابطه هماهنگ و یکسان نیست. اخیرا مجلس شورای اسلامی گزارشی از عملکرد این طرح ارائه کرد که محتوای آن مورد تأیید دولت قرار نگرفت.
دولت بهعنوان مجری، سرخوش از عادی بودن شرایط اجتماعی و اقتصادی پس از اجرای یکساله طرح است و مدام از شجاعت در گام نهادن در این راه و اجرای آن (که قابل انکار نیست) و محققنشدن پیشبینیهای منتقدان و مخالفان اجرای طرح سخن میگویدو این شرایط را نماد موفق عمل کردن میداند، بدون آنکه گزارشی مستند و آماری از نحوه اجرای قانون، دخل و خرج یارانهها و موفقیتها و شکستها بدهد. به اعتقاد کارشناسان، بسته بودن جعبه سیاه قانون یارانهها، عملکرد آن را مبهم ساخته و نمیتوان به راحتی و شفاف عملکرد این قانون را مورد بررسی قرار داد؛ هرچند شواهد ظاهری نشان از این دارد که طرح هدفمندی یارانهها در گام اول نتوانسته به همه اهداف خود برسد و چه بسا موارد زیادی به انحراف رفته و بستر روندهای نامتعارف و خطرناکی را نیز فراهم ساخته که با اهداف اصلی طرح تضادهای بنیادین دارد.
پرداخت یارانه نقدی به همه مردم بهطور یکسان و اصرار دولت به ادامه این روند(که نتیجهای جز بابشدن یک عادت غلط در زندگی روزمره مردم بدون داشتن اثرات مثبت درازمدت ندارد) و محروم شدن بخشهای واقعی نیازمند حمایت، یعنی تولید و کشاورزی از جمله این تضادهاست. ضمن اینکه باید به این ابهامات نیز پاسخ داد که اجرای طرح مهمی مانند هدفمندی یارانهها چه تأثیری بر رونق کسبوکار، شفاف شدن تصویر اقتصاد ملی، ایجاد اشتغال، افزایش اعتماد ملی در حوزه اقتصاد، رشد اقتصادی، افزایش بهرهوری در حوزههای مختلف و جلب و جذب فعالان اقتصادی خارجی برای سرمایهگذاری داشته است. بازگشت از طرح هدفمندی یارانهها یا توقف آن در شرایط کنونی اصلا منطقی و به لحاظ هزینه - فایده، اقتصادی نیست چراکه سالها اقتصاد ایران در انتظار اجرای این طرح بود.
گذشت یک سال از اجرای این طرح فرصت مناسبی برای ارزیابی نقاط قوت و ضعف طرح است، ضمن اینکه نباید از دیگر متغیرها و شرایطی که در مقطع کنونی بر اقتصاد ایران تحمیل میشود غافل بود و مسئله را در خلأ دید (مانند تحریمهای اقتصادی) همچنین هدایت هدفمند و هوشمند طرح را نیز نباید فراموش کرد.
از سوی دیگر طرح یارانهها را نباید به مثابه یک تیر رهاشده از کمان دید که نمیتوان مسیر آن را تغییر داد یا در مقابل آن قرار گرفت. این طرح را باید در یک فضای کاملا هوشمند الکترونیک تصور کرد که قابلیت کنترل و هدایت دارد و میتوان آن را در هر شرایطی تغییر مسیر داد. سرنوشت نسلهای فعلی و آینده به اجرای این طرح گره خورده و لازم است در ابتدای راه، زیرساختهای لازم را برای تأسیسات آینده تقویت کرد تا دیوار کج نرفته و فرو نریزد.
سخن پایانی اینکه جایگاه این طرح نباید در حد یک طرح عادی در کشور و نزد مردم، نهادهای تصمیمگیر و مجری تنزل پیدا کند بلکه همواره باید بهعنوان یک قانون هدف و مادر، در اولویت قرار داشته و همواره تا رسیدن به شرایطی که اقتصاد بدون یارانه نهادینه شده و اقتصاد ملی بدون دخالت دولت، به صورت شفاف و بر اساس قواعد روز اقتصادی، هدایتگر و راهنمای ملی باشد.