واقعیت آن است که اکنون با گذشت یک سال از اجرای این قانون بستههای حمایتی بخش کشاورزی در حد وعده باقی مانده و چشمانداز مبهمی را پیش روی فعالان این بخش قرار داده است. این واقعیت در حالی شکل گرفته که هدفمندی یارانهها بر افزایش قیمت تمام شده محصولات کشاورزی تاثیر گذاشته است. با اجرای این قانون نرخ متوسط هر کیلو وات ساعت برق مصرفی بخش کشاورزی به 85 ریال و هر لیتر گازوئیل بهطور متوسط 250 تومان (40 درصد گازوئیل مصرفی کشاورزان به نرخ هر لیتر 150 تومان عرضه و بقیه با قیمت آزاد 350 تا 400 تومان تامین میشود) افزایش یافته است.
با درنظر گرفتن این موضوع که حدود 55 درصد آب مورد نیاز بخش کشاورزی از طریق چاههای عمیقی تامین میشود که با انرژی برق یا گازوئیل فعال هستند، قیمت تمام شده هر مترمکعب آب در این بخش حداقل 4 برابر افزایش یافته است. درصورتیکه برای هر هکتار بهطور متوسط 10 هزار متر مکعب آب مصرف شود، قیمت تمام شده محصول را 4 برابر افزایش میدهد. این در حالی است که قیمت فروش محصولات کشاورزی نسبت به سال گذشته نه تنها افزایشی نداشته بلکه در برخی تولیدات مانند محصولاتی که فسادپذیری بیشتری دارند بهدلیل کاهش قدرت خرید مردم سیر نزولی داشته است.
درواقع میتوان گفت اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها برای دهک نخست جامعه روستایی که خوشنشین بوده یا در زمره کشاورزان کوچک قرار داشتند، با دریافت 45 هزار تومان یارانه نقدی از وضعیت معیشتی بهتری برخوردار شدهاند، اما این دهک تولیدکنندگان واقعی بخش کشاورزی نبوده و روستائیان که محور اصلی تولید محصولات کشاورزی هستند بهرهای از آثار مثبت اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها نبرده، بستههای حمایتی تولید در حد حرف باقی مانده، دولت به نوعی سردرگمی در بخش کشاورزی دچار شده، اثری از وزارت جهاد کشاورزی در تولید طی یک سال گذشته دیده نشده و مسئولان سرگرم جابهجاییهای مدیریتی هستند. درحالیکه بخش کشاورزی با مشکلات ناشی از بیتوجهی دولت به تولیدکنندگان دست و پنجه نرم میکرد، اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها مشکلات مبتلابه این بخش را تشدید کرده است.
طی سالهای اخیر فقدان سرمایهگذاری مناسب در بخش کشاورزی محور اصلی مشکلات این بخش بوده است و در خوشبینانهترین حالت 150 میلیارد دلار سرمایهگذاری در بخش کشاورزی با قیمتهای سال گذشته را شاهد بودهایم که با درنظر گرفتن فرض محال دوره استهلاک 20ساله (معمولا بازپرداختها 12ساله است) سالانه حدود 7 تا 8 میلیارد دلار استهلاک سرمایه را شاهد هستیم. با این شرایط عملا مجموع سرمایهگذاریای که صورت میگیرد کمتر از 2 میلیارد دلار خواهد بود و هرساله با خلأ سرمایهگذاری 5 تا 6 میلیارد دلاری مواجه هستیم که انباشته میشود.
باید توجه کرد که سرمایه، زمین و نیروی انسانی محورهای اصلی تولید در بخش کشاورزی بوده و به هر میزان که سرمایهگذاری در این بخش کاهش یابد استفاده از نیروی انسانی افزایش خواهد یافت، با وجود این، اکنون سیاستگذاران بخش کشاورزی بهطور عمد یا ناخواسته به حرکت در تاریکی و ابهام ادامه میدهند. حرکت ناخواسته و مبهم از آنجا نشات میگیرد که عوامل پایینی بخش، اطلاعات درستی را به مدیران ارشد نمیدهند. اطلاعات غلط و واقعیتهای مشخص در زمینه قیمت تمام شده محصولات کشاورزی و میزان سرمایهگذاری در این بخش موجب شده تا بهرغم دارابودن بهترین پاییز در سالهای پساز انقلاب بهدلیل نبود حمایت دولت از کشاورزان در زمینه تامین نهادههای بخش کشاورزی ( کود، سم و...) چشمانداز مبهمی پیش روی بخش کشاورزی قرار داشته باشد. با این شرایط بسیار واضح است که تداوم تولید محصولات کشاورزی با چالشهای بزرگی روبهرو خواهد بود.