سالها بعد، وقتی آیندگان درباره فیلمهای دوره رکود اقتصادی بنویسند، به در زمان نگاهی جدی خواهد شد؛ تریلری علمی- تخیلی درباره آمریکا در آیندهای که زمان، واحد ارزی است و جوانی و جاودانگی را میتوان خرید که استعارهای است به وضعیت اقتصادی کنونی آمریکا. احساساتی که تاکنون آشکار نبودند بهصورت رادیکال در آمدند. شما میتوانید هر مستندی که خواستید درباره بحرانهای بانکی بسازید و حالا در زمان آنها را بهنحوی دیگر و با نیروی بیشتری نشان میدهد.
در این دنیا فرایند پیری در 25سالگی متوقف میشود؛ این خبر خوبی است. (روزی جاستین تیمبرلیک به آشپزخانه میآید و به اولیویا وایلد بازیگر بیستوچندساله میگوید صبح بهخیر مامان!) و اما خبر بد اینکه وقتی به 25سالگی میرسند یک ساعت به کار میافتد و برای همه یک سال در نظر گرفته میشود ولی آنها باید برای خرید هر چیزی از زمانشان استفاده کنند؛ 2روز برای پرداخت وام بانکی و چنددقیقه برای یک فنجان قهوه. ساعتها قبل از به پایان رسیدن سال تقویمی، سال بیشتر مردم تمام میشود و آنها ناچارند برای خرید جاودانگی به سختی کار کنند.
اندرو نیکول نویسنده و کارگردان، این داستان را هسته فیلمش قرار داده و با دقت فراوانی به آن اندیشیده. در این جهان پلیس زمان و دزد زمان هم وجود دارد. فقرا باید نگران تمام شدن زمان خود باشند و همینطور ثروتمندان هم نگران دزدیدهشدن زمانشان هستند؛ کاری که به سادگی انجام میشود (ظاهرا داشتن یک دهه زمان روی بازو بدتر از تکان دادن یک آیفون در جلب نظر دزدان است). در این میان ثروتمندان یک مشکل معنوی دارند؛ اینکه آنها جاودانهاند و هیچ دلیلی برای انجام هیچ کاری ندارند.
در این بین فردی از میان قشر فقیر جامعه (جاستین تیمبرلیک) با هدیهای روبهرو میشود که برایش روزهای زیادی را به ارمغان میآورد و او را به یک انسان رادیکال از نظر سیاسی تبدیل میکند. پس او به بخش ثروتمند جامعه وارد میشود؛ جایی که بهای یک شب اقامت در هتل، 2 ماه است. او با کسانی آشنا میشود که معتقدند سیستمی که باعث بهوجود آمدن تعداد کمی ثروتمند میشود زندگی را ذرهذره از بدن باقی مردم میمکد. او بهخودش میآید و میبیند مشغول همان کاری است که لوگان در فرار لوگان انجام میداد؛ یعنی فرار.
در زمان در هر دورهای میتواند دلنشین باشد. نیکول حتی یک دقیقه با این دنیای علمی- تخیلی جدی سازش نمیکند و حالا در میان انبوه سرگرمیها این راه را برای گفتن حرفش انتخاب میکند و در زمان فیلمی است که هرگز از حرکت نمیایستد.
همچنین تیمبرلیک و آماندا سیفرید که نقش دختر تیم تایکون میلیونر را بازی میکند به زیبایی در کنار هم قرار گرفتهاند و یکی از دلایل نیکول برای انتخاب سیفرید شباهت غیرقابل انکار او به آنا کارینا، بازیگر دانمارکی است.
مایک لاسلا- سانفرانسیسکو کرونیکل