فیلمسازی که روزگاری با «ئی.تی، موجود فرازمینی» قلب میلیونها کودک را در سراسر جهان تسخیر کرده بود در سینمای فانتزی یکی از شاخصترین فیلمسازان محسوب میشود. اینبار اسپیلبرگ با همراهی پیترجکسون که در مقام
تهیه کننده با او همکاری کرده رویای بیستو چندسالهاش را تحقق بخشیده است. ماجراهای تنتن دستمایه مناسبی برای ساخت یک فیلم اسپیلبرگی بوده و کارخانه رویاپردازی هالیوود محصول عظیمی را روانه اکران کرده که منتقدان گرچه آن را در اندازه آثار شاخص سازندهاش ندانستهاند ولی گویا تماشاگران (که استقبال خوبی از فیلم کردهاند) چندان با این نظر موافق نیستند.
از 28 اکتبر اسپیلبرگ با نخستین انیمیشناش جدول باکس آفیس اروپا و سایر کشورها را تسخیر کرده. «ماجراهای تنتن: راز اسب شاخدار» با استفاده مناسب از تکنیک موشنکپچر باید بتواند این موج را در آمریکا هم ایجاد کند؛ جایی که این اثر بلژیکی چندان شناخته شده نیست (اکران آمریکا از 21 دسامبر یعنی 2 ماه بعد آغاز میشود). اسپیلبرگ داستان تنتن جوان را روایت میکند که با سگ برفی پرشور و کاپیتان هادوک عجیب و غریب وارد ماجراجویی مهیج و جدی میشوند؛ چیزی میان دزدان دریایی کارائیب و ایندیانا جونز خود اسپیلبرگ. این همکاری با پیتر جکسون منجر به آتش بازی بسیاری در مقابل گیشههای سراسر جهان شده است که باید تماشاگران آمریکایی را در تعطیلات به سینما بکشاند.
فیلم براساس 23 کتاب کمیک اثر هژه هنرمند بلژیکی(با نام واقعی ژرژ رمی 1983-1929) ساخته شده که در اروپا کاملا محبوب است ولی در آمریکا کمتر شناخته شده است. راز اسب شاخدار بهسادگی با بچهها ارتباط برقرار میکند (و همچنین با والدینشان). داستانسرایی خوب همیشه در سینما جواب میدهد و این جستوخیز برای شکار گنج همراه با اتفاقات خندهدار و ماجراجوییهای ناب است که تماشاگران را در هر جای دنیا اسیر این جادو میکند. اسپیلبرگ به وسیله این اثر به دوران کودکی بازگشته و باید بهسادگی گفت که این فیلم نهتنها مثل باقی انیمیشنها نیست بلکه پیشرفت بسیاری در زمینه بازیگر محوری دارد. سهگانه استیفن موفات، ادگار رایت و جو کرنیش با یکدیگر پیوند یافته همچنین از سایر داستانهای تنتن استفاده شده بهخصوص راز اسب شاخ دار. همه این اتفاقات زمانی میافتد که تنتن، خبرنگار جسور (جیمی بل) یک مدل از یک کشتی معروف، اسب شاخ دار را میخرد و به طرز عجیبی توسط مرد حیلهگری به نام ساخارینا (دانیل کریگ) دنبال میشود.
با کمک سگ برفی وفادار خود (میلو) تنتن کشف میکند که مدل کشتی حاوی سرنخ بزرگی برای رسیدن به یک گنج گمشده است؛ یک کشتی که به وسیله کاپیتان آرچیبالد هادوک (اندی سرکیس) هدایت میشود، کسی که نواده کاپیتان اسب شاخ دار در قرن 17 است. تنتن و هادوک تمام نیروی خود را جمع میکنند تا این جستوجو را به پایان برسانند؛ البته در چند سفر آزاردهنده و سخت.
با همکاری با مایکل کان ادیتور و جان ویلیامز آهنگساز، اسپیلبرگ مثل یک بچه در مغازه آبنباتفروشی است بهخصوص با در اختیار داشتن تیم افکت دیجیتال پیتر جکسون. او علاوه بر اعتبار تولید و تهیه کنندگی، به نوعی کارگردان دوم هم بوده است.
باکس آفیس مگزین