اپل همیشه به نوآوریهایش در دنیای کامپیوتر معروف بوده است. شرکتی که در طول حیاتِ تقریبا 30 سالهاش فراز و نشیبهای زیادی داشته و این فراز و نشیبها هم به زندگی و ایدههای مدیرعامل فعلی و بنیانگذارش استیو جابز مربوط بوده است.
جابز از اپل اخراج شد و دوباره برگشت. اپل فرود آمد و سپس اوج گرفت. اکنون چند سالی است که اپل با آیمک و آیپاد و حالا با آیفون دنیای IT را شدیدا تحتتأثیر قرارداده است.
استیو جابز، مدیرعامل اپل، چند هفته پیش، شاهکار اپل «آیفون» را معرفی کرد. آیفون را پنج سال جلوتر از پیشرفتهترین تلفنهای همراه میدانند.
بدون شک آیفون را کنار خیلی از محصولات قبلی اپل مثل آیپاد، اپل III، سیستم عامل مکینتاش، نرمافزار آیتیونز و تلویزیون آیتیوی باید به عنوان محصولی معرفی کرد که اثرش را دو سه سال دیگر در دنیای IT خواهیم دید.
اما این ایدههای انقلابی از کجا میآیند؟ ایدهها چطور پیاده میشوند؟ و سرانجام چطور به پول تبدیل میشوند؟ زندگی استیو جابز، سراسر پر از پاسخ به این سؤالهاست. مردی که دنیای IT بدون او چیز خیلی زیادی کم دارد.
همه چیز باید قشنگ باشد
اپل هم مثل خیلی از برادران کامپیوتریاش از یک گاراژ در کالیفرنیا شروع کرد و حالا در درة سیلیکون است در شهر کاپرتینو در کالیفرنیا. اپل را در دهة هفتاد میلادی استیوجابز و استیو ووزنیاک راهانداختند. آن زمان اپل با معرفی ریزکامپیوتر اپل III و پس از آن مکینتاش، سنگین وارد بازار شد و همراه IBM و مایکروسافت باعث گسترش استفاده از کامپیوتر شخصی شد.
بعدها، او یکی از اولین افرادی بود که به ارزش تجاری رابط گرافیکی کاربر بهخصوص ماوسی که شرکت زیراکس ساخته بود، آگاه شد و آن را وارد بازار کرد. جابز را یک بار برای نجات شرکت خودش «اپل» از آن اخراج کردند و بعد برای نجات شرکت خودش «اپل» دوباره او را استخدام کردند.
الان، جابز به عنوان مدیرعامل اپل، جابز به نجاتدهندة اصلی این شرکت معروف شده است. خصوصا پس از به نتیجه رسیدن ایدهای که وی اصرار و علاقهای شخصی به آن داشته است: آیپاد. اپل را به تولید سختافزارهای جدید و طراحی صحیح میشناسند. اپل نرمافزار هم میسازد؛ نرمافزارهایی که شهرت جهانی دارند.
آیتیونز، آیلایف، کوئیکتایم و از همه مهمتر سیستمعاملاش مکاواس که نسخة «تایگر» آن الان بدون شک یکی از بهترین سیستم عاملهای دنیاست تا جایی که ویستا را تقلید وحشتناکی از آن میدانند.
مهندسی داخل کامپیوترهای شخصی اپل با بقیه کامپیوترهای شخصی متفاوت است. اکثر کامپیوترهای شخصی از استانداردهای IBM استفاده میکنند. برای همین، در دنیا دوجور PC داریم: Mac و IBM یا .PowerPC استاندارد کامپیوترهای شخصی Macرا اپل در سال ۱۹۸۴ معرفی کرد. اپل مکینتاش به خاطر عقیده شخصی جابز که فکر میکرد گرافیکی بودن محیط کامپیوتر باعث پرطرفدار شدن کامپیوترهای شخصی میشود، همیشه بر رابط گرافیکی کاربر و با استفاده آسان از آن تأکید داشته. کامپیوترهای این شرکت براساس ریزپردازندههای موتورولا ساخته میشود.
برای همین روی کامپیوترهای اپل نمیشود ویندوز با یونیکس (لینوکس) نصب کرد و فقط میشود مکینتاش ریخت. از طرفی مکینتاش را هم برای چیپهای موتورولا نوشتهاند. برای همین نمیشود آن را روی PowerPCنصب کرد. اما اپل در یک حرکت انقلابی، چند ماه پیش کامپیوترهای شخصیای با چیپ اینتل را به بازار عرضه کرد.
این کار باعث شد که کاربران بتوانند ویندوز هم روی اپل بریزند و مکینتاش هم برای چیپهای Intel x86 سازگار شد. این حرکت اپل را شاید بتوان مهمترین اتفاق در دنیای IT در سال گذشته دانست.
سیستم عامل اپل
Mac OS که مخفف Macintosh Operating System است، نام تجاری سیستم عاملهای اپل برای کامپیوترهای مکینتاش است. سیستم عامل Mac به خاطر گرافیک عالیاش مشهور شده. این سیستم عامل برای نخستینبار در سال 1984 با کامپیوتر Macintosh 128K عرضه شد.
الان سیستمعامل Mac OS X نیز با کامپیوترهای Intel x86 سازگار شده است. نسخههای مختلف Mac OS دو بخش نرمافزاری داشت که با نامهای System و Finder شناخته میشدند که هرکدام از این دو بخش، نسخههای مخصوص خودشان را داشتند.
سیستم عامل Mac OS را میتوان به دو خانواده مختلف سیستمهای عامل تقسیم کرد: کلاسیک، که شامل سیستم عاملهای عرضه شده در 1984 و نسخههای بعدی آن تا Mac OS 9 میشود؛ و X (عدد رومی 10)، که از اجزای OpenStep (توابع API تعریف شده برای یک سیستم عامل شیگرا که هر سیستم عامل مدرنی آن را به عنوان بخشی از هسته خود دارد) استفاده میکند.
با وجود راحتی استفاده از Mac OS X، این سیستم عامل کمبودها و نقایصی هم دارد: امکان مدیریت حافظه با مقدار محدود، عدم استفاده از حافظه حفاظت شده، و احتمال تداخل با نسخههای جدیدتر سیستمهای عامل دیگری که قابلیتهای جدیدی (نظیر استفاده از شبکه) را فراهم میکنند، از جمله کاستیهای این سیستم عامل به حساب میآیند. با این حال اگر فرصت این را داشته باشید که Mac OS X را ببینید و با ویستا مقایسه کنید هیچ تردیدی در انتخاب اپل به خود راه نمیدهید.
نمیدانم چه چیزی باعث شده که اینقدر مایکروسافت پیش کاربران محبوب شود در حالی که ردپای محصولات برتر دیگران را در نرمافزارهای مایکروسافت میبینید. مثل اثر Mac OS X روی ویستا یا فایرفاکس روی IE.
زندگی یعنی خلاقیت
استیون پاول جابز مدیر عامل اپل و یکی از چهرههای پیشرو دنیای کامپیوتر است. جابز در فوریه ۱۹۵۱ از پدری سوری به نام «عبدالفتاح (جان) جندلی»، استاد علوم سیاسی دانشگاه و مادری آمریکایی در گرینبِی در ایالت ویسکانسین به دنیا آمد.
چون پدر و مادرش ازدواج نکرده بودند و آن زمان داشتن فرزند برای چنین زوجی قابل قبول نبود، «پاول و کلارا جابز» از اهالی مانتینیو در سانتاکلارای کالیفرنیا، استیون پاول را به فرزندخواندگی پذیرفتند.
پدر و مادر اصلیاش بعدها ازدواج کردند و خواهر تنی جابز مونا سیمپسون (رماننویس) دنیا آمد. سال ۱۹۷۲ در کالج رید در پورتلند ایالت اورگان ثبتنام کرد اما بعد از یک ترم انصراف داد. سالها بعد وقتی که در مراسم فارغالتحصیلی سال ۲۰۰۵ دانشگاه استانفورد سخنرانی میکرد، گفت که حتی بعد از انصرافش از ادامه تحصیل، باز هم سر کلاسها از جمله کلاسی دربارة خوشنویسی میرفته: «اگه گذرم به این کلاس تو کالج نمیافتاد، مک [کامپیوتر مکینتاش] هیچوقت فونتهای متفاوت و با فاصلههای نسبتا مناسب نداشت.»
زمستان ۱۹۷۴، به کالیفرنیا برگشت و همراه استیو وزنیاک، در جلسات «انجمن کامپیوتر هومبِرو» شرکت میکرد. جابز بالاخره در «آتاری»، سازنده معروف کنسولهای بازی، شغلی دست و پا کرد. آن موقع شرکت تلگراف و تلفن آمریکا (AT&T) برای کنترل شبکه تلفناش از صوتی با فرکانس ۲۶۰۰ هرتزی استفاده میکرد.
یکجور سوتسوتک هم همراه اسباببازی در جعبههای کورنفلکس بود که با فوتکردن در آن، فرکانس ۲۶۰۰ هرتزی ایجاد میشد. وزنیاک و جابز با دستکاری این سوتسوتک، وسیلهای به اسم «جعبة آبی» ساختند که با دمیدن در آن، میشد مکالمات راه دور رایگان انجام داد!
او به هند رفت و وقتی برگشت، شده بود یک راهب بودایی؛ با سری کچل و لباس سنتی هندی. برگشت آتاری. ولی برای جلوگیری از ایجاد مزاحمت برای بقیه کارمندان، فقط بعد از ساعت کاری که بقیه رفته بودند، میتوانست سر کارش بیاید.
وظیفهاش ساختن یک صفحه مدار الکترونیکی برای یک بازی آتاری به اسم Breakout بود. نولان بوشنل، بنیانگذار آتاری، گفته بود که به ازای هر تراشهای که در فرایند طراحی از دستگاه اصلی حذف شود، ۱۰۰ دلار جایزه میدهد. استیو که الکترونیک کم میدانست، دست به دامن استیو وزنیاک شد: « هی «واز» اگه بتونی این کارو واسهام بکنی نصف جایزه رو بهات میدم.» وزنیاک توانست تعداد تراشههای استفاده شده در دستگاه نهایی را ۵۰ تا کم کند. طرح وزنیاک آنقدر فشرده بود که تولید دستگاه نهایی روی خط مونتاژهای آن زمان ممکن نبود.
جابز هم به وزنیاک گفت که آتاری فقط ۵۰۰ دلار از جایزه را داده. 500 دلار را نصف کردند و جابز بقیه ۵۰۰۰ دلار را برداشت و کرد سرمایه اولیه برای تأسیس اپل. سالها بعد، وقتی استیو وزنیاک مبلغ واقعی جایزه را فهمید، به گریه افتاد.
گفت که میخواسته است لطفی در حق یک دوست خوب بکند و اگر جابز ازش خواسته بود که آن کار را مجانی هم انجام دهد، فقط برای جالب بودن همکاری با آتاری و به خاطر خود بازی Breakout، حتما انجامش میداد.
اما در حالتی که پیش آمده بود، احساس میکرد که به او خیانت شده. دوستی آنها هیچگاه به شکل گذشته بازنگشت. البته خود وزنیاک در پاسخ به پرسشی در این باره گفت که این مسأله آنقدر قدیمی است که فراموش شده است. به علاوه او مرام گذاشت و گفت که این مسأله ممکن است اشتباهی از سوی آتاری بوده باشد که بعدها مبلغ را ۵۰۰۰ دلار اعلام کردهاند!
تأسیس اپل
بالاخره سال ۱۹۷۶، وقتی جابز ۲۱ ساله و وزنیاک ۲۶ ساله بودند، شرکت کامپیوتری اپل را در گاراژ خانوادة جابز، تأسیس کردند. اولین کامپیوتر شخصی که جابز و وزنیاک به بازار معرفی کردند اپل I بود. قیمت این کامپیوتر ۶۶۶ دلار و ۶۶ سنت بود.
در سال ۱۹۷۷، جابز و وزنیاک کامپیوتر اپل II را معرفی کردند که این کامپیوتر به موفقیتی عظیم در بازار کامپیوترهای خانگی تبدیل شد و اپل را به یکی از بازیگران صنعتِ در حال تولد کامپیوترهای شخصی تبدیل کرد. دسامبر ۱۹۸۰، اپل به شرکت سهامی عام تبدیل شد و با شاخص ابتدایی عرضه عمومیِ (IPO) بالایی که کسب کرد، قدرت و نفوذ جابز بیش از پیش زیاد شد. همان سال، اپل، کامپیوتر اپل III را معرفی کرد.
همزمان با رشد اپل، این شرکت دنبال پیدا کردن مدیران مستعد بود که بتوانند در مدیریت توسعه و گسترش اپل کمک کنند. سال ۱۹۸۳، جابز جان اسکولی را پیدا کرد که آن موقع یکی از مدیران پپسیکولا بود: «میخوای همه عمرتو واسه فروختن آب شکر تلف کنی؟ بیا با ما تا شانس اینو داشته باشی که دنیا را عوض کنی.»
همان سال، اپل کامپیوتر اپل لیزا را معرفی کرد که با وجود پیشرفته بودن از نظر فنآوری، از بابت تجاری ناموفق از آب درآمد.
سال ۱۹۸۴ سال معرفی مکینتاش بود. این کامپیوتر اولین کامپیوتری بود که رابط گرافیکی کاربر داشت و از نظر تجاری به موفقیت دست یافت. تولید و توسعه مک «را جِف راسکین» شروع کرده بود و گروه تولید و توسعه این کامپیوتر در اپل، تحتتأثیر فنآوریای بودند که در آزمایشگاههای زیراکس در پالوآلتو تولید شده بود ولی هنوز به شکل تجاری ارائه نشده بود: «ماوس».
موفقیت کامپیوتر مکینتاش، اپل را متقاعد کرد که تولید کامپیوتر اپل را به نفع خط تولید جدید مکینتاش متوقف کند که این مسأله تا به امروز ادامه یافته است.
جدایی از اپل
در حالی که جابز یکی از شخصیتهای پیشبرنده و رهبران معنوی اپل بود، منتقدین میگفتند که او مدیری دمدمی مزاج و شلوغ است. سال ۱۹۸۵، بعد از یک کشمکش بر سر قدرت در درون این شرکت، هیأت مدیره جابز را از مسؤولیتهایش خلع کرد و او هم از شرکت استعفا داد. البته هنوز به دلیل سهامدار بودن در شرکت، رئیس هیأت مدیره باقی ماند.
بعد از ترک اپل، جابز شرکت کامپیوتری دیگری به اسم نکست (Next) تأسیس کرد. کامپیوتر شخصی نکست (یکی از اولین محصولات این شرکت) نیز مانند کامپیوتر لیزا از نظر فنآوری پیشرفته بود اما چون هزینههای بالایی داشت، هیچوقت نتوانست وارد جریان اصلی بازار شود.
البته برای کسانی که میتوانستند هزینههای بالا را بپردازند خدمات این شرکت مطلوب بود و معمولا پس از ارائه شدن به بازار، باعث پیروی دیگر شرکتها در آن زمینه خاص نیز میشد.
جابز شرکت نکست را با وسواسِ کامل و عالی بودن به هر بهایی اداره میکرد. این توجه فراوان به جزئیات در نهایت باعث نابودی بخش سختافزار این شرکت شد، اما از سوی دیگر، به دنیا نشان داد که جابز میتواند یک کامپیوتر مکینتاش را طراحی کند که از نمونه اصلیاش (که اپل طراحی و ساخته بود) بهتر باشد.
همانطور که جابز در اپل به آیبیام حمله میکرد، در زمان مدیریت نکست هم به شرکت سان مایکروسیستمز به عنوان رقیبی بزرگ، گیر میداد. بعدها، بعد از تعطیل شدن بخش سختافزار نکست، جابز و اسکات مکنیلی از مدیران سان، محصولی مشترک با نام اپن استپ را ارائه کردند.
با وجود این که کتابهای تاریخی، زمان کوتاهی را که جابز مدیریت نکست را به عهده داشت، به طور غلوآمیز و اغراقشدهای درخشان توصیف میکنند، ولی آثار و نتایج مدیریت بر این شرکت، دو رویداد عظیم را برای تمام جهان و نه فقط جهان کامپیوتر به ارمغان آورد:
WWW: تیم برنرزلی در مرکز تحقیقات هستهای اروپا (CERN)، سامانه اصلی
World Wide Web را روی یک کامپیوتر نکست راهانداخت.
تأکید جابز بر این نکته که افراد عادی هم باید بتوانند برنامههای «کاربردی و پر اهمیت» (Mission-Critical) بنویسند، بنیان برنامهای کاربردی به نام «Interface Builder» شد که برنرزلی با استفاده از آن توانست برنامه «WorldWideWeb 1.0» را بنویسد.
بازگشت به اپل: اتکای اپل به نرمافزارهای کهنه و سوءمدیریت درونی در شرکت بهخصوص در مورد ناتوانی آن برای انتشار نسخهای بهروزرسان و عمده برای سیستم عامل کامپیوترهایش، اپل را به ورشکستگی نزدیک کرده بود.
ایدههای مترقی جابز در مورد تکیه کردن به بنیانهای یونیکس در دهة ۱۹۸۰ میلادی، جاهطلبی بزرگی بیش نبود و حتی نوعی بازگشت به عقب محسوب میشد. اما این انتخاب در نهایت، شالوده محکم و بسطپذیری برای یک سیستم عامل شد. بعدها اپل از این روش استفاده کرد و تحت رهبری جابز، تولدی دوباره را تجربه نمود.
آی مدیر عامل
با موفقیت نکست، در ۱۹۹۷، اپل شرکت نکست را به قیمت ۴۰۲ میلیون دلار خرید و جابز به شرکتی که خود تأسیس کرده بود بازگشت. سال ۱۹۹۷ با از بین رفتن اطمینان هیأت مدیره به جیل آملیو مدیر عامل اپل در آن زمان، جابز مدتی به عنوان مدیر موقت برگزیده شد.
هنگام بازگشت به اپل و به دست گرفتن مجدد رهبری این شرکت، جابز از عنوان «iCEO» که در آن CEO در زبان انگلیسی مخفف «مدیر عامل» است، استفاده کرد. در ماه مارس سال ۱۹۹۷ جابز به طور ناگهانی تعدادی از پروژهها مانند اپل نیوتن، سایبرداگ و اُپنداک را لغو کرد.
خیلی از کارمندان ترسیده بودند که در صورت برخورد کردن به جابز در آسانسور شرکت، ممکن است وقتی در آسانسور باز میشود بیکار شوند. واقعیت این بود که تعداد افرادی که عذرشان توسط استیو از شرکت خواسته میشد اندک بود، ولی چند نفر قربانی کافی است تا ترس به دل کل اهالی شرکت بیفتد.
با خریدن شرکت نکست توسط اپل، اکثریت فنآوریهای آن نیز به محصولات اپل راه یافت و از میان آنها سیستم عامل «نکست استپ» از همه قابل توجهتر است که در طول زمان رشد یافته و به مک او اس10 تبدیل شدهاست. اپل تحت رهبری جابز با معرفی کامپیوتر آیمک، فروشش را به شکل قابل توجهی افزایش داد. از آن زمان، طراحی جذاب و معروفیت نام اپل، محصولات این شرکت را محبوب ساخته است.
با معرفی دستگاه قابل حمل پخش موسیقی آیپاد، نرمافزار موسیقی دیجیتال آیتیونز و فروشگاه موسیقی آیتیونز، شرکت اپل تاخت و تازی در زمینه دستگاههای شخصی الکترونیکی و موسیقی آنلاین راه انداختهاست و این آخرین محصولش آیفون هم که انقلابی در صنعت تلفنهای همراه است.
ماجرای اخراج جابز از اپل
چند سال پیش در دانشگاه، فیلم مستندی دیدم به اسم .«Triumph of the Nerds» این فیلم راجع به دو جریان بود که به طور موازی باعث رشد و فراگیری IT در دنیا شدند. مدیران اتوکشیدة شرکتهایی مثل IBM و Intel و ... و خورههای کامپیوتری که اکثرشان دانشجوی اخراجی بودند و کسب و کارشان را در گاراژ خانهشان راه انداخته بودند؛ مثل بیل گیتس، پل آلن، استیو جابز و استیو ووزنیاک.
در قسمتی از این فیلم، قضیه مشهور اخراج جابز از اپل توسط مدیر عامل وقت آن شرکت، جان اسکولی و هیأت مدیره اپل از دید اشخاص متفاوت بررسی شده است:
کریس اسپینوزا: «نقشههای پرآب و تابی که واسه مکیناش کشیده شده بود، کمکم داشت نقش برآب میشد. راستش وضعیت مکیناش تو بازار وحشتناک نبود، میشد نجاتش داد. ولی بین اون نقشههای پرزرق و برق و وضعیت مکینتاش بد جوری شکاف بود. اونقدر باور نکردنی بود که یکی باهاس یه کاری میکرد. اون یکی جان اسکولی بود. کارش هم این بود که گفت استیو باهاس بره.»
جان اسکولی: «هیأت مدیره باید انتخابی را انجام میداد و من گفتم «ببینید، این شرکت استیو است، من را اینجا آوردهاند که کمک کنم. اگر میخواهید که او باز هم شرکت را اداره کند، از نظر من اشکالی ندارد. ولی دستکم باید تصمیم بگیریم که چه میخواهیم بکنیم.» در نهایت پس از این که هیأت مدیره با استیو صحبت کرد و با من هم صحبت کرد، تصمیم بر این شد که برنامههای من ادامه داشته باشد و استیو شرکت را ترک کرد.»
استیو جابز: «چی بگم والا؟ من اشتباهی استخدامش کردم. اون لامسب، هر چی رو که من واسهاش ۱۰ سال جون کنده بودم، نابود کرد. اول از همه هم منو پیچوند. ولی این بدترین جای قضیه نیست. اگه اپل شده بود اونی که من میخواسم، با خوشحالی اپلو ول میکردم.»
لاری تسلر: «کارمندان شرکت، احساسات متناقضی در مورد این قضیه داشتند. همه، زمانی دور یا نزدیک، مرعوب استیو جابز شده بودند و آسودگی قطعی در این بود که مرعوبکننده برود. از سوی دیگر، همان کارمندانِ مرعوب شده احترام زیادی برای استیو جابز قائل بودند، و همة ما نگران این مسأله بودیم که برای این شرکت بدون قدرت تصور، بدون بنیانگذار و بدون کاریزما چه اتفاقی خواهد افتاد.»
اندی هرتزفلد: «اون فکر کرد که این مسأله یه حمله شخصیه. واسه مقابله به مثل، شروع کرد به حمله به اسکولی. ولی این کارش یه عقبنشینی گوشهگیرانه بود. اولش مطمئن بود که هیأت مدیره طرفشو میگیره ولی... جدایی استیو واسه اپل دردی بود که هیچوقت دوا نشد. استیو قلب و روح و نیروی پیش برندهمون تو شرکت بود. اونا روحشون رو از دست دادن...»
چگونه ایدهها را به پول تبدیل کنیم
بابای دارا میگوید: با پولتان دارایی بخرید. دارایی چیزی است که اگر به حرکت درآید، درآمد ایجاد میکند. در مقابل میشود با پول، بدهی خرید که اگر به حرکت درآید هزینه ایجاد میکند.
(نقل از کتاب بابای دارا، بابای ندار)
هر کدام از داراییهای ما با روشی به درآمد تبدیل میشوند. میشود خانهمان را اجاره دهیم، مواد اولیه را به تولیدکنندهای برسانیم، یا دانشمان را به صورت خدمات مشاوره در اختیار کسی قرار دهیم. در این بین، یک دارایی مهم وجود دارد که روش تبدیل آن به درآمد یا ثروت، قدری ظرافت دارد، و آن «ایده» است. «ایده» همان چیزی است که جوانهایی که هیچ دارایی ندارند، ممکن است داشته باشند.
امروزه تبدیل این ایدهها به کسب و کار، اقتصاد کشورها را به پیش میبرد. مثل کارهای استیو جابز یا بیل گیتس یا همین بر و بچههای یوتیوب. برای اینکه ایدهتان را به پول تبدیل کنید، دو راه کلی هست که متأسفانه هر دو راه در ایران سنگلاخ اند!
1 - ایدهمان را ثبت کنیم و سپس آن را به عرضهکنندههای کالا و خدمات بفروشیم.
2 - خودمان یک کسب و کار مبتنی بر ایده جدید بیافرینیم.روش دوم در دنیا مکانیسم جالبی دارد: فردی که ایدة جدید دارد به همراه یک تیم (مثلا 3 یا 4 نفره) یک طرح تجاری تنظیم میکند. طرح تجاری شامل توصیف کالا یا مزیت، سازمان و نیروی انسانی مورد نیاز، تجهیزات و روش تولید، برنامة بازاریابی و پیشبینیهای اولیه مالی است.
از طرف دیگر، آدمها یا بنگاههایی هستند به نام Venture Capitalist که پول زیادی را برای سرمایهگذاری در ایدههای نو کنار گذاشتهاند. این بنگاهها آن طرح تجاری را بررسی میکنند و در صورت پذیرش با آن آدمها مشارکت میکنند. یعنی پول لازم را تأمین میکنند و مثلا به نسبت 70 به 30 سهامدار شرکت تازه تأسیس میشوند. کسب و کاری که در روزهای اول ارزش بالایی نداشت، ممکن است به سرعت رشد کند و مرتب صفرهای ارزش آن زیاد شود. به این ترتیب ایده تبدیل به پول میشود!
تحقیقات نشان داده که بین 80 تا 90 درصد طرحهای تجاری که به تأییدVCها میرسند شکست میخورند. ولی آن ده بیست درصدِ باقیمانده چنان سودی نصیبVCها میکنند که تمام آن ضررها در برابرش قابل چشمپوشی است.
حالا آن آدمهای صاحب ایده چطور پولدار میشوند؟ آنها که سهامداران شرکتهای نوپا بودهاند، بعد از چند سال ارزش شرکتشان را به شدت افزایش میدهند. شرکتی که دیروز یک گاراژ اجارهای بود، بعد از 3 تا 5 سال به واسطة ارزش تجاری ایدهای که صاحبان آن داشتهاند، میلیونها دلار میارزد. حالا وقت عرضة سهام شرکت در بورس است.
چه اتفاقی میافتد؟ سهام اسمی و بیارزش دیروز در جیب کت وصلهای آقای باهوش، امروز ارزش هنگفتی دارد و فروش آن به سایرین، درآمد سرشاری نصیب صاحب آن میکند. جابز و ووزنیاک که اپل را تأسیس کردند، بعد از گرفتن کاروبارشان سهامشان را عرضه کردند و پول خوبی به جیب زدند.
بعد هم که ایده شرکت نکست کاروبارش گرفت، اپل آن را خرید و باز هم ایده جابز بود که پول به جیبش ریخت. ایده انیمیشن کامپیوتری هم که در پیکسار گرفت، دیزنی آن را خرید و باز هم جابز بود که پولدار شد.
جالب است، بدانید شرکت Amazon در حالیکه داشت ضررهای میلیونی میداد، ارزش سهامش به طور نمایی بالا میرفت و صاحبانش را روز به روز پولدارتر میکرد! چرا؟ ایدة دوستان به ظاهر کتابفروش را، سرمایهگذاران باهوش بازارهای بورس به خوبی دریافته بودند. آمازون با فروش کتاب به مردم، از علایق آنها با خبر میشد حالا مجموعه دانستههایش در مورد علایق تکتک مردم آمریکا را میفروشد.
بعضی از این آدمها آنقدر از این روش درآمدزایی خوششان میآید که بعد از فروش سهامشان، دوباره ایدة جدیدی را در قالب یک شرکت کوچک ثبت میدهند و... یک چیز جالب دیگر آنکه بعضی شرکتها مثل M3 و Xerox ایدههای جالب شما را میخرند. اگر حوصلة راهاندازی یک کسب و کار جدید را ندارید، لااقل یک سر به سایت آنها بزنید!
مشهورترین محصولات اپل
آیپاد
آیپاد (iPod) را همه میشناسند. اگر زمانی ایرانیها مایع ظرفشویی را با ریکا و پودر لباسشویی را با تاید میشناختند، الان در بازار ایران، کاربران mp3پلیر را با آیپاد میشناسند. اپل برای نخستینبار در ۲۳ اکتبر ۲۰۰۱ سادهترین آیپاد را با طراحی فوقالعاده به بازار ارائه کرد.
این دستگاه ابتدا با برخورد سرد روبهرو شد، اما به سرعت به یکی از مهمترین محصولات اپل تبدیل شد. افتتاح فروشگاه موسیقی، عرضه نرمافزار آیتیونز و سازگاری با سیستم عامل ویندوز مایکروسافت، عواملی بودند که سکوی پرتاب آیپاد شدند. آیپاد در پنج خانواده عرضه شده: مینی، شافل، نانو، فوتو و ویدیو.
آیتیونز
آیتیونز نام نرمافزار اپل مخصوص دستگاههای آیپاد است که از آن برای انتقال موسیقی و فیلم و... از روی کامپیوتر به آیپاد استفاده میشود. علاوه بر این، با آیتونز میشود از اپل موسیقی، فیلم، کتاب صوتی و... دلخواه را با قیمت پایین خرید و دانلود کرد. همچنین در بخش فروش آن، تعداد بسیار زیادی پادکست به صورت رایگان برای استفاده عموم قرار داده شده.
آیفون
آیفون یک گوشی هوشمند تلفن همراه است که همین چند هفته پیش در 9 ژانویه 2007 توسط استیو جابز معرفی شد. آیفون به جای صفحه کلید، صفحه حساس به لمس (تاچپد) دارد، که میتوان با آن تایپ کرد، شماره گرفت و برنامههای گوناگون را اجرا کرد. سیستم عامل این گوشی هوشمند، ویرایشی از Mac OS X است. آیفون مرورگر وب هم دارد. این دستگاه از مرورگر سافاری، مرورگر اصلی اپل بهره میگیرد.
این گوشی از سال آینده در بازارهای جهانی عرضه خواهد شد و هدف اپل، فروش 10 میلیون از این دستگاه است. بسیاری معتقدند که معرفی آیفون در ادامه منجر به عرضة یک سری محصولات (همانند آیپاد)خواهد شد و اپل درصدد تکرار موفقیت آیپاد است.
ایدههای مرد شمارة یک اپل تا کجا میرود
سال ۱۹۸۶ جابز و ادوین کتمول با همراهی همدیگر با خریدن بخش گرافیک کامپیوتری «لوکاس فیلم»، استودیوی انیمیشن «پیکسار» را تأسیس کردند.
این بخش را جابز به یک سوم قیمت مشخص شده با ۱۰ میلیون دلار از جورج لوکاس خریده بود. پیکسار یک دهه بعد با ساخت فیلمهایی مثل «داستان اسباببازی» معروف و موفق شد. از آن زمان به بعد، این شرکت فیلمهای انیمیشن دیگری مانند «زندگی یک حشره» (۱۹۹۸)، «داستان اسباببازی 2» (۱۹۹۹)، «شرکت هیولاها» (۲۰۰۱)، «در جستوجوی نمو» (۲۰۰۳)، «اُعجوبهها» (۲۰۰۴) و «خودروها» (۲۰۰۶) را ساخته است که همة آنها برنده جوایزی بودهاند.
سهام جابز در این شرکت هم اکنون در حدود یک میلیارد دلار ارزش دارد. «در جستوجوی نمو» و «اعجوبهها» جایزه بهترین فیلم انیمیشن را از آکادمی اسکار را گرفتند.
در ۲۴ ژانویه ۲۰۰۶، والت دیزنی، پیکسار را خرید. جابز، به عنوان عمدهترین سهامدار پیکسار، پس از این معامله، بزرگترین سهامدار دیزنی شد که در حدود ۶ درصد از کل سهام دیزنی متعلق به اوست.