ششمین همایش جبهه پایداری استان فارس با سخنرانی کامران باقری لنکرانی وزیر سابق بهداشت در کابینه محمود احمدی نژاد در مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام باغ جنت شیراز برگزار شد.
رجانیوز که خبر این همایش را منتشر کرده نوشته است: دکتر لنکرانی پس از سخنرانی خود در تبیین بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب در مشابهسازی شرایط فعلی کشور با شرایط پس از جنگ بدر در صدر اسلام، به سؤالهای حاضران پاسخ داد.
دلیل تشکیل جبهه پایداری، خط قرمزهای آن و تفاوتها و تمایزها با جبهه متحد اصولگرایی، موضع در قبال رد صلاحیتها در هیئتهای اجرایی و علت حرکت نسبتاً کُند جبهه پایداری جزو سؤالهای حاضران در جلسه بود.
متن پرسشها و پاسخهای باقری لنکرانی در ادامه آمده است:
دلیل تشکیل جبهه پایداری چه بود؟
اتفاق تلخی ابتدای امسال افتاد و آن خانه نشینی 11 روزه آقای رئیس جمهور بود. بیشترین تلخی این اتفاق برای آنهایی بود که در سوم تیر 84 و22 خرداد 88 از رئیس جمهور دفاع کرده بودند و موجی از نگرانی و ناامیدی در رویشهای انقلاب اسلامیدر دهه 80 فراهم آورد.
من به عقبتر برگردم اولین روزی که ما به عنوان دولت نهم خدمت مقام معظم رهبری روحی فداه رفتیم، آقا چند نکته گفتند. فرمودند این دولت با شعارهای اسلامی روی کار آمد من خیلی خوشحال هستم و این را نقطه قوت برای دولت میدانم و فرمودند حتی اگر دولت رأی هم نمیآورد من گفته بودم که زنده کردن شعارهای اسلامی کار بزرگی بود. بعد فرمودند که اما حرف خوب زدن به تنهایی کافی نیست. شما باید روی این حرف خوبتان بتوانید استقامت کنید. بعد توضیح دادند که یک عده ای بودند که روزی رو به کعبه داشتند و امروز رویشان به بتکده هاست. حواستان جمع باشد که حرف خوب زدن کار را تمام نمیکند و باید روی این حرف خوب استقامت داشته باشید.
بعد از اتفاقاتی که امسال افتاد موجی از نگرانی پیش آمد و برخی از علما تذکر دادند به دوستانی که بعداً هیئت موسس جبهه پایداری شدند که آیا شما نمیخواهید کاری کنید؟ باید نشان دهید که این تفکر زنده است و به افراد وابسته نیست. این تفکر، تفکری است که اصل و رکن آن اطاعت از رهبری است و در زمان ما، این اطاعت از رهبری دو مصداق ایجابی و سلبی پیدا میکند. رکن ایجابی آن اطاعت از رهبری است و دو تا مصداق سلبی پیدا میکند. یکی اینکه با جریان فتنه مخالفت کرده باشید و دوم اینکه زیر بار جریان انحرافی هم نرفته باشند و این شد که جبهه پایداری به عنوان یک جبهه که حماسه آفرینهای سوم تیر 84 و خرداد 88 بودند، تشکیل شد تا بتوانند حرف های اصیل و اساسی خود را دنبال کنند.
تفاوت جبهه پایداری با جبهه متحد اصولگرایی در چیست؟
ما با جبهه متحد اصولگرایی تفاوت خیلی اساسی نداریم. نکته ای که باعث تمایز شده، این است که در جبهه پایداری تأکید بر این است که ما درصحنه انتخابات نمیتوانیم چشممان را بر عملکرد افراد ببندیم. نمیتوانیم بگوییم که ایشان آندفعه اشتباه کرد اما انشاء الله ایندفعه اشتباه نمیکند. در این مرحله در انتخابات باید افرادی را معرفی و از آنها حمایت کنیم که با اطمینان بتوانیم بگوییم انشاء الله اینها مدافع همین مسیر بصیرتمند دفاع از رهبری هستند و خدمتگزاری مردم را به چیزی ترجیح نمیدهند. نمیتوانیم آزموده شدهها را دوباره بیازماییم. با دوستان با جبهه متحد هم گفتوگو داریم و امیدواریم لااقل در بعضی جاها بتوانیم به یک نتیجه مشترک دست پیدا کنیم.
ولی تفاوت ما اینقدر نیست که خدای نکرده بگوییم این دوستان اصولگرا و یا مثلاً همراه انقلاب نیستند. تفاوت بیشتر در این نگاه است که ما نمیتوانیم آزموده ها را دوباره بیازماییم و دوباره به کسانی که در امتحانهای اخیر، در دفاع از انقلاب و رهبری آنطور که باید و شاید حضور پیدا نکردند، اطمینان کنیم. نمیتوانیم نمره های کم در مصلحت اندیشی برای نظام را فراموش کنیم. کسانی که مصلحت خودشان، خانواده و نزدیکانشان را بر مصلحت انقلاب ترجیح دادند.
خطوط قرمز جبهه پایداری چیست؟
در خصوص خطوط قرمز جبهه پایداری اشاره کردیم که تأکید جبهه پایداری بر این است که ما کسی را مقبول میدانیم که اولاً در دفاع و اطاعت از رهبری هیچ نقطه ابهامی نداشته باشد و مصداقاً هم در دو صحنه فتنه، موضع روشن داشته باشد که این فتنه هنوز هم ادامه دارد و تمام نشده و تکیه گاههایی داشته که آن تکیه گاهها کماکان هستند و فتنه آفرینی میکنند. اخیراً شما دیدید که بیانیه هایی دادند و صحبتهایی کردند و تلاش کردند که فضای کشور را متاثر کنند؛ البته کسی به اینها محل نمیگذارد. در همین شیراز خودمان هم چند نفری هستند که مینشینند با هم داستان میگویند و سعی میکنند که دیده شوند ولی بحمدلله مورد توجه احدی قرار نمیگیرند. بالاخره نقطه مهی است که یک نفر که میخواهد حضور سیاسی پیدا کند، باید نسبتش را با این جریان فتنه و پشتیبانان فتنه روشن کند. الان جالب است یک عده ای که آن موقع دفاعی از نظام نکرده اند، الان مدافع پشتیبانان فتنه شدند و حرفهایی میزنند که با این حرفها، افرادی را که فتنهگرها آنها را کانال خود در حاکمیت میدانند، سعی میکنند، تطهیر کنند. ما البته طرفدار این نیستم که به شخصیتهای انقلاب اسلامی چوب حراج بزنیم، بلکه باید احترام بزرگان انقلاب را حفظ بکنیم، به شرطی که خودشان هم احترامشان را حفظ کنند. مهمترین موردی که ما نمیتوانیم روی آن با احدی کوتاه بیاییم، جایی است که کسی بخواهد حریم ولایت را بشکند و در برابر ولایت از خودش حرفی بزند؛ "آقا" چیزی بفرمایند و بعد کسی بگوید بله من هم در انقلاب سابقه دارم و من هم یک چیز دیگری میگویم. اینها را نمیتوانیم ببخشیم، نمیتوانیم بپذیریم که در جمع خودیها کسی مبنا را بر تطهیر این آدمها بگذارد. این یک اشکال اساسی است و قابل بحث نیست.
دومین نکته مصداقی هم مخالفت با جریان انحرافی است ما جریان انحرافی را نه از باب اینکه چیز بزرگی است و کشور را تحت تأثیر قرار میدهد؛ چراکه در همین انتخابات اخیر به افرادی گفته اند که کاندیدای ما میشوید اما آنها گفته اند که اسم شما مثل کفر ابلیس است و اگر به کسی بخورد، نابود میشود. معلوم است که این جریان در کشور با این عنوان پشتیبان ندارد. بنابراین، اگر میگوییم یکی از مقتضیات کارمان مخالفت با جریان انحرافی است، میخواهیم بگوییم که ما در دفاع از رهبری با احدی شوخی نداریم و همانطور که گفتیم در قبال پشتیبانان فتنه کوتاه نمیآییم و نمیتوانیم تطهیر آنها را تحمل کنیم، از این طرف هم هر نوع کوتاهی در بحث رهبری را نمیتوانیم تحمل کنیم؛ بهویژه اگر این کوتاهی از جانب کسانی باشد که ما توقع آن را نداشته باشیم.
آیا افق شما با افق جبهه متحد یکی است؟
ما تلاش میکنیم که حتی الامکان در جاهایی که امکان پذیر است، کاندیداهای مشترک داشته باشیم ولی منطق ما یک منطق روشن است که از شاخص، معیارها و ارزشها نمی توانیم کوتاه بیاییم. ممکن است یک جا سکوت کنیم، چراکه مصلحت بر این است که دعوا نشود و ما سکوت کنیم ولی نمیتوانیم خلاف این شاخصها و معیارها اظهار نظر کنیم و به یک کسی که در این شاخصها نمیگنجد و خلاف آنها عمل کرده است بگوییم تو خوبی!
امیدواریم که در خیلی جاها به نتیجه مشترک برسیم و این رویکرد را دنبال میکنیم و ناامید هم نیستیم. در بعضی جاها زمزمه های مثبتی هم میبینیم، البته بعضی دوستان تاکید دارند که یک عده ای را تطهیر کنند که اینجا محل بحث میشود و معلوم نیست به نتیجه معقول دو طرفه برسد.
آیا جبهه پایداری کاندیداهای خود را مشخص کرده است؟
مهلت تبلیغات رسمی انتخابات، یکهفته قبل از انتخابات است و ما رعایت میکنیم و قبل از آن اسمی را اعلام نمیکنیم. البته عرض کردم چیزی که برای ما مهم است، شاخصها و معیارها است. ممکن است بر اساس شاخصها و معیارها کسی را پیدا نکنیم، ولی همینی را که میفهمیم، خدمت مردم گزارش میکنیم. ممکن است یک جایی بر اساس این شاخصها به نتیجه نرسیم، یک جاهایی هم با جبهه متحد منجر به نتیجه مشترک شود، یک جاهایی هم به نتیجه متفاوت برسیم؛ هر کدام از اینها که شد، در پیشگاه مردم خوبمان چه در سطح ملی و چه در سطح استانی انشاء الله گزارش خواهیم کرد.
نظرتان در مورد رد صلاحیت شده ها چیست؟
البته مهلت قانونی دارند و میتوانند اعتراض کنند، رسیدگی میشود ولی ما هیچ ناراحت نیستم که کسانی که "پروژه بدل" در جریان فتنه ساختند، رد صلاحیت شوند. مثلاً در سال 88 دشمن در صحنه آمده و اصل نظام را زیر سوال میبرد، فلش حرکتش، کوبیدن عمود خیمه نظام و انقلاب است، یک آدم کج سلیقه ای بیاید بگوید که اینکه در بهشت زهرا خاکش کرده اند، مثل اینکه در درگیریها کشته شده، بعد هم معلوم شود که تصادف کرده و به مرگ طبیعی مرده است؛ اینها افتخار نیست.
البته برای آدمی که در این صحنه حرفهای ابهام آفرین زده و چند روزی دستمایه بوقهای فتنه گران و مستکبران شده، من اتفاقاً فکر میکنم که اینها باید بیایند در پیشگاه مردم و مردم مُهر رد صلاحیت را به آنها بزنند که این، خیلی دلچسبتر است ولی دوستان در هیئتهای اجرایی و نظارت هم به تکلیفشان عمل میکنند، تکلیفشان این است که طبق شاقول عمل کنند. یک شاقول این است که کاندیدا میگوید من التزام به ولایت فقیه دارم، اما آیا واقعاً داشته یا نداشته؟
من بیشتر خوشحال میشدم که بیایند و ببینند که مردم قبولشان ندارند. برخی متوهم شده اند و خیال میکنند که هر کسی که یک غری به انقلاب بزند، به او اقبال میشود. من اینجا با شناختی که از مردم خوب کشور دارم، بالاخره همه استانها را نه یک بار بلکه چندین بار رفتهام، آنهم نه فقط بهعنوان وزیر بلکه با عنوانهای دیگر هم در خدمت مردم بوده ام. بعد از وزارت هم خدمت مردم اغلب استانهای کشور رسیدهام، با این شرایط، عرض میکنم که ما آنچه از مردم میبینیم، اقبال به انقلاب اسلامی است. اگر کسی خیال کند که با فحاشی به انقلاب و تردید آفرینی نسبت به انقلاب میتواند اقبالی کسب کند، راه را عوضی رفته است. مطمئن باشید که اینها مورد اقبال مردمی هم قرار نمیگیرند. چیزی که فضای عمومی کشور نشان میدهد، همراهی جدی و مؤمنانه مردم نسبت به انقلاب است. سلایق ممکن است متفاوت باشد ولی چیزی که کسی از آن کوتاه نمیآید، دفاع از اصل انقلاب، آرمانهای امام و رهبر معظم انقلاب روحی فداه است.