بهطور خلاصه میتوان گفت که معماری ایرانی شکل گرفته در یزد، در نهایت هوشمندی با اقلیم این شهر کنار آمده است.
تجربه بهرهمندی از شرایط اقلیمی در معماری امری مهم است که در شهرهای تاریخی کشور بیشتر دیده میشود. نکته جالب اینکه بعد از گذشت چند هفته و بازگشت به تهران، آنچه در نخستین منظر به چشم میآمد ساختمانهای بلندمرتبهای بود که در شمال تهران خودنمایی میکردند. در چنین تجربهای آشفتگی معماری در پایتخت بیشتر از همیشه به چشم میآید.
ساختمانهای بلندمرتبه با نماهای شیشهای که در چند سال اخیر در تهران از رشد بالایی برخوردار بوده و اغلب نیز متعلق به نهادهای دولتی هستند هیچ سنخیتی با اقلیم تهران و نیز معماری ایرانی و اسلامی ندارند. این نکته مهمی است که اغلب معماران ایرانی به آن اذعان دارند و در گفتههای خود مدام به آن اشاره میکنند. گویا سرمایهداران شخصی علاقهای به این مهم ندارند و دولتیها نیز بیشتر دوست دارند در ساختمانی با معماری مدرن بر صندلیهای خود تکیه بزنند تا بنایی که هویت اسلامی و ایرانی را تداعی کند. اما آشفتگی معماری در تهران تا آنجا پیش رفته که شورای اسلامی شهر تهران نیز در مصوبات خود به این مسئله توجه کرده است. در چنین وضعیتی باید به فکر راهکاری جدی بود تا تهران بهعنوان پایتخت ایران اسلامی و برخوردار از سبقه غنی فرهنگی و تمدنی، بیش از این شاهد آشفتگیهای بصری در زمینه نماهای ساختمانهای دولتی و غیردولتی نباشد.
ساختمان وزارت نیرو؛ هوشمند اما غریبه
پیروز حناچی: جزو معدود ساختمانهای هوشمند و پیشرفته کشور است. تمامی تجهیزات لازم برای حداقل مصرف انرژی نیز در این ساختمان به کار رفته است؛ هر چند که شاید به اندازه کافی یا بهدرستی از آنها استفاده نمیشود. از لحاظ اقلیمی هم باید به این مسئله اشاره کرد که این بنا نیز مدرن است و هیچ تعلق خاطری به فرهنگ کشور ما ندارد.
مهرداد مالعزیزی: زمانی که اسم وزارتخانه میآید یک فضای کارکردی کلان به ذهن متبادر میشود. چنین بنایی الگوی معماری متناسب با خود را نیز میطلبد. در اقلیم ایران نیز باید معماری خاصی را رعایت کرد. ساختمانهایی که بهعنوان وزارتخانه استفاده میشوند نیازهای خاص خود را دارند اما ما نقد اساسی نسبت به این بناها داریم. حرف ما این است که چقدر خوب است فرصتهای کلانی که در مجموعه شهری ایجاد میشوند و اعتبارات کلان ملی را نیز به همراه خود دارند فرصتهای مناسبی برای تعریف الگوهای مناسب هستند که حتی میتوان آنها را در خارج از کشور نیز ارائه کرد. چه دلیلی دارد که ما ساخت یک ساختمان برای وزارتخانه را با نمادسازیهایی که عرف جامعه ما نیست تعریف کنیم؟
دلیل اینکه تا الان موفق نبودهایم این است که ساختمانهای کلانشهری را مطابق با فرهنگ خودمان تعریف نکردهایم. باید بناهای کلان را طوری بسازیم که هر گاه شخصی تصویر آن را در هر گوشه دنیا دید متوجه شود که با توجه به اجزای به کار رفته در آن، این ساختمان در ایران قرار دارد. ما مجبوریم ساختمانهای کلان بسازیم اما هنوز قادر نیستیم عناصر فرهنگی خود را در این ساختمانها به کار ببریم.
ترانه یلدا: وزارت نیرو نمونه یک ساختمان آمریکایی و بیهویت است که اصلا هم زیبا نیست.
مسعود شفیق: نمونهای از ساختوساز با فناوری مدرن و بخردانه است.
علی وجدانی: ساختمانی نسبتا معقول و متین با تکنولوژی مدرن و بدون های و هوی.
عالیه جهانآرا: بنایی ویژه که در بستر شهری پیرامون خود، شاخص بوده و نگاهها را به خود معطوف میدارد. نمادی از قدرت، تکنولوژی و مدرنیته که به استواری سربرافراشته است.
اداره پست چهارراه لشکر؛کندوی بتنی
پیروز حناچی: این هم از ساختمانهای دوران مدرن است که البته نمایی تمام بتنی دارد.
مهرداد مالعزیزی: این ساختمان متعلق به دورهای است که بتن بهعنوان عنصر قالب محسوب شده و بدون هیچ پرداختی به کار میرفت. این ساختمان نیز نمونه معماری جهانی است. دوره چنین سبک و معماری الان به پایان رسیده است. این ساختمان نیز امروز حرفی برای گفتن ندارد.
ترانه یلدا: ساختمان اداره پست چهارراه لشکر در زمان خودش ساختمان معروفی بود و آن هم باید مرمت و بهسازی شود و چنین نماهایی هم به تازگی در دنیا مد شده است.
مسعود شفیق: لشکری برای وحشت از سیمان و آهن با کندوهای ترسناک.
علی وجدانی: حجمی فانتزی برای زنبوران عسل، هرچند که همانند هیولایی ترس و اضطراب را در ذهن رهگذران تداعی میکند.
عالیه جهانآرا: این بنا، نمادی از فعالیت و تلاش است. روزنههای کندویی شکل آن رو به دنیای بیرون، بر چگونگی حیات زنده و فعال کندوی عسل تأکید دارد. شاید بدین منظور است که بر دقت، ظرافت و حجم عملکرد این مجموعه تأکید دو چندان شده است.
ساختمان هلال احمر؛ نامتجانس با شهر
پیروز حناچی: خیلی با دقت به این ساختمان نگاه نکردهام.
مهرداد مالعزیزی: این ساختمان هم با توجه به معماری خاصی که دارد مربوط به دوره مدرن است و میتوان گفت هیچ نمادی از فرهنگ و هنر ایرانی را در خود جای نداده است. استفاده از شیشه آن هم در نمای ساختمانهای ایرانی هیچ توجیهی ندارد. شیشه بهعنوان نمای ساختمان در کشورهایی مورد استفاده قرار میگیرد که از زمان کمی برای بهرهگیری از نور آفتاب برخوردارند. این امر در شهرهایی مانند لندن یا ادینبورگ مصداق دارد. نشان دادن شیشه بهعنوان مصالح غالب، آن هم در کشور ما که آفتاب زیادی داریم اصلا جایز نیست.
ترانه یلدا: ساختمان هلالاحمر هم اصلا به چشم نمیآید و ساختمان مهمی نیست.
مسعود شفیق: عمارتی بیربط که کاش وجود نداشت چرا که موجب اغتشاش بصری شده است.
علی وجدانی: بسیار حجیم، بیکاراکتر، درست همانند یک غول بیشاخ و دم.
عالیه جهانآرا: بنایی آشفته که شاید اگر تابلوهای تبلیغاتی و مجاورت آن با بیمارستان خاتمالانبیا نبود، بهعنوان بنای تازهساز دیگری، نامتجانس با بافت شهری و هویت فرهنگی آن، میشد تنها به افسوسی بسنده کرد و از کنار آن رد شد.
بانک مرکزی؛ شیشه و دیگر هیچ
پیروز حناچی: این ساختمان نیز از شرایطی که درباره وزارت نیرو گفتم برخوردار است.
مهرداد مالعزیزی: ما تقریبا هیچ نمونه محکمی نداریم که ساختمان کلانشهری باشد و معماری ایرانی و اسلامی را بروز دهد. متأسفانه تقریبا تمام این ساختمانها از معماریهای خارجی بهرهگرفتهاند. دلیل این امر نیز شاید این باشد که متأسفانه حوزه تحقیق و پژوهش در عرصه معماری و شهرسازی بسیار کم قوت است؛ یعنی زمینه و میدانی در خصوص تحقیق برای معماری ایران در عرصه کلان صورت نمیگیرد. کارفرمای دولتی که فرصت مناسبی برای تحقیق در این زمینه دارد این کار را صورت نمیدهد و بخش خصوصی نیز در این زمینه ناتوان است. تمام این موارد درباره ساختمان بانک مرکزی نیز مصداق دارد.
ترانه یلدا: ساختمان بانک مرکزی هم مورد قبول نبوده و مردود است، چراکه مصالح شیشه برای تهران و ساختمان اداری بدترین نماست.
مسعود شفیق: ناهماهنگ با فضای پیرامون و مرکز با اهمیت تپههای عباسآباد است که در چشمانداز آن قرار گرفته است.
علی وجدانی: آیینه تمامنمای تهران با تمام آشفتگیها و از هم گسیختگیهای آن است.
عالیه جهانآرا: برج بلند و آبیرنگ بانک مرکزی با اقتدار در میانه این محور، قدرت خود را به رخ همجواران و همسایگان میکشد، تو گویی که سایر ابنیه در برابر عظمت آن سر تعظیم فرود آورده و عقب نشستهاند.
وزارت کشاورزی؛ یادگاری از دوران جدید
پیروز حناچی: این بنا نیز جزو آخرین مظاهر معماری مدرن در ایران است.
مهرداد مالعزیزی: این ساختمان الهام گرفته از معماری مدرن آمریکایی است. این بنا که در زمانه خود بهدلیل قرار گرفتن در کنار نخستین پیادهراه عریض شهری ساخته شد، نشأت گرفته از شیوه معماری نوین شهرسازی اروپا و آمریکا بوده که ساختمانهای بلندمرتبه در کنار خیابانهای عریض ساخته میشدند. این ساختمان هم هیچ تأثیری از معماری بومی ما نگرفته است.
ترانه یلدا: وزارت کشاورزی شاید شکیلترین برج اداری تهران و نماد یک ساختمان اداری خوب و مدرن بوده و هست.
مسعود شفیق: ساختمانی ماندگار از دوران ساخت و سازهای پرشکوه با کارکردهای مورد نظر برای نقش فراملی تهران است.
علی وجدانی: ساختمانی با سابقه نزدیک به نیم قرن که بیانگر نظم نوین و دوران جدید است.
عالیه جهانآرا: یکی از نخستین بناهای بلندمرتبه تمام شیشهای تهران و ایران که با وجود گذشت سالهای بسیار، هنوز با ابهت و استوار ایستاده و زیبایی و ظرافت ظاهریاش و همچنین توانمندیهای تکنولوژیک آن، گوی سبقت را از رقبای جوانترش ربوده است.
ساختمان آلومینیوم؛ نخستین نماد مدرنیته
پیروز حناچی: این ساختمان یکی از نخستین بناهای تجاری تحتتأثیر نهضت مدرن معماری جهانی است که در حقیقت همهجایی است. این نوع معماری خیلی اعتقاد به بومیبودن ندارد و همهچیز را در اندازه طبیعی خود درنظر میگیرد. این ساختمان در حقیقت یکی از نخستین بناهای دوره مدرن در ایران تلقی میشود. نمای ظاهری این بنا نیز تحتتأثیر معماری مدرن است که خیلی به خاک و فرهنگ تعلق خاطر ندارد و میتواند در هر جایی از دنیا اتفاق بیفتد.
مهرداد مالعزیزی: هر بنایی در هر دورهای که ساخته میشود اقتضائات زمانی خود را دارد. ساختمان آلومینیوم برای دورهای است که معماری آن نیز از وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دوره خود الهام گرفته است. بهطور کلی باید گفت بناهایی که از دورههای مختلف در شهر ساخته شده و به یادگار ماندهاند باید برای حفظ هویت دورههای مختلف شهر حفظ شوند. شاخصه هر بافت شهری بناهای ماندگاری هستند که اسلوب معماری زمان خود را دارند. برای این موضوع میتوان زندان قصر را در نظر گرفت. در حال حاضر نیز مدیریت شهری برای اینکه بخشی از خاطره شهر را حفظ کند دیوارها و برخی سلولهای این زندان را حفظ کرده است. بخشی از دیوار دور زندان نیز باقی مانده است تا خاطرهای از قدیم را برای شهر زنده نگاه دارد. ساختمان آلومینیوم نیز از همین جمله است؛ یعنی برای مرمت و احیای آن یا باید نگاه تجددگرایانه صرف داشته باشیم یا اینکه بخشهایی از نمای آن را حفظ کنیم.
این ساختمان مربوط به دوره معماری معاصر است. ساختمان آلومینیوم مربوط به دوره مدرن است که معماران با معماری آمریکایی آشنا شدند و این ساختمان را در خیابان جمهوری ساختند. این ساختمان الهام گرفته از حالوهوای دوره زمانی خود است. آن زمان سرمایهگذاران علاقه داشتند که ساختمانهایی مشابه بناهای بلندمرتبه در آمریکا بسازند. من معماری این ساختمان را نمیپسندم. اسلوب و مد در هر دوره تغییر پیدا میکند چراکه اگر این کار را انجام ندهد دیگر مشتری خود را نخواهد داشت. ریشه و بنیان فرهنگی هیچگاه نباید تغییر پیدا کند. این مسئله درباره معماری نیز مصداق دارد؛ یعنی اگر قرار است مدرنیته در معماری ما ظهور پیدا کند باید کاری کرد تا مدرنیته نیز رنگ و بوی بومی و فرهنگ ما را به خود بگیرد. سنت و مدرنیته نباید فدای معماری مدرن شود.
ترانه یلدا: ساختمان آلومینیوم نخستین ساختمان تجاری تهران بوده و باید حتما مرمت شود و بهروز و اهمیت اولش بازگردد.
مسعود شفیق: این ساختمان نمونهای از معماری با سبک و سیاق جهانی و کاملا متمایز در زمان پوستاندازی تهران است.
علی وجدانی: یکی از نخستین نمونههای معماری با سبک کاملا بینالمللی است که در دوران کودکی شیفته آن بودم.
عالیه جهانآرا: نمادگام نهادن ایران در وادی مدرنیسم است. ساختمانی که در زمان ساخت و شکلگیری در یکی از خیابانهای مدرن تهران که رو به سوی جهانی شدن داشت سربرافراشت، امروز از آن شکوه قدیم جز نامی به یادگار، برپیکر آن ساختمان و این خیابان باقی نمانده است.
سینما پردیس ملت؛ امواج سازگار با طبیعت
پیروز حناچی: هر چند که نمای ظاهری این بنا تحتتأثیر معماری معاصر است اما از لحاظ عملکردی خوب تعریف شده است. به لحاظ اندیشههای جدید معماری و انطباق با یک کاربری جذاب و عمومی در این مجموعه قابل قبول است.
مهرداد مالعزیزی: سینما پردیس ملت بنایی دارد که نمونههای کاملا مشابه آن را میتوان در گوشه و کنار دنیا دید. متأسفانه در ارتباط با این ساختمان نیز نتوانستیم از موقعیت خوب پارک ملت استفاده کنیم. طراحی چنین ساختمانهایی با استفاده از یارانه و نرمافزار صورت میگیرد و نکته اینجاست که در چنین طراحیهایی شما گوشه نمیبینید و البته این امر سازگار با طبیعت و زیباست. شما در طبیعت گوشه نمیبینید بلکه همه چیز تحت فرسایش باد قرار میگیرد. میشد از امکانات موجود استفاده بهتری کرد و بتوان در موقعیت بسیار عالی، حال و هوای بومی خود را نیز نشان دهیم، این در حالی است که مانند همین ساختمان، در 2نقطه دیگر کشور ساخته شده است.
ترانه یلدا: پردیس ملت را همه دوست دارند، چون زیبا و شکیل است. مشابه این نوع خلاقیت را ما به وفور در تهران لازم داریم.
مسود شفیق: مانند شعر حافظ، شاعرانه و رمزآمیز و بسیار دوستداشتنی. این بنا مصداقی بینظیر برای یک فضای عمومی مناسب در تهران است.
علی وجدانی: حجمی برای لذت بردن بصری مردم. حرکت را هم در داخل و هم در بیرون آن میتوان حس کرد.
عالیه جهانآرا: بنایی پیشرو که چشمها را به خود معطوف کرده است. موقعیت استقرار آن در تقاطع بزرگراههای کردستان و نیایش شاید بر شاخص بودن این بنا تأکید میکند. ویژگی استقرار آن بر پیلوت و فاصلهاش با زمین، بیننده را بر آن میدارد تا با حس یافتن فضایی در آن سو، به گذار از این مجموعه بیندیشد. برای بیننده ناآشنا، کاربری آن گرچه گویا نخواهد بود، اما بهطور حتم این حس را در او بر میانگیزد تا به کشف این بنا بپردازد؛ کشفی که ابتدا با جستوجو برای چگونگی ورود به این مجموعه آغاز میشود.
تئاتر شهر؛ نگین درخشان معماری پایتخت
پیروز حناچی: این بنا یکی از ساختمانهای دوره پستمدرن در ایران است. بعد از افول دوران مدرنیته ساخت چنین بناهایی آغاز شد. در این دوره دیدیم که معماری جهانی یا همهجایی با انتقاداتی روبهرو شد مبنی بر اینکه در معماری حتی به اندازه اندک نیز باید نکات فرهنگی و بومی در نظر گرفته شود. در مورد این ساختمان هم میبینیم که مصالح بومی همچون آجر و کاشی در نمای این ساختمان مورد استفاده قرار گرفته هرچند که درون آن از معماری مدرنی برخوردار است.
مهرداد مالعزیزی: این بنا نمونه بسیار خوبی در ارتباط با آن چیزی است که درباره معماری ساختمان آلومینیوم گفتم. این بنا به نوعی حال و هوای تکیههای قدیمی بافت تاریخی شهر را دارد. این ساختمان الگو و نمونه بسیار خوبی برای این است که نشان دهیم چگونه میتوان از فرهنگ و هنر ایرانی و اسلامی در معماری مدرن استفاده کرد. زمانی که قرار است ساختمانی برای کارکردهای شهری ایجاد کنیم که در قدیم نداشتهایم باید تعریف جدید از به کارگیری معماری اسلامی و ایرانی در این بناها داشته باشیم. بهعنوان مثال مدرسه، مسجد و خانه از گذشته در فرهنگ ما بودهاند و نمونههای معماری فرهنگی و بومی را داریم اما در تاریخ قدیم ما سینما وجود نداشته است و باید فکری کرد تا بتوان نمونه معماری بومی را در ساختمانهای مدرن به کار ببریم. ساختمان تئاترشهر نمونه خوبی است که توانسته با استفاده از میراث گذشته، تئاتر جدید را در چنین فضایی تعریف کند؛ البته این بنا یک میراث در خطر است و باید به آن توجه جدی داشت.
ترانه یلدا: من بنای تئاترشهر را بهعنوان زیباترین نمونه معماری شهر میبینم. این بنا در یک تقاطع پرتردد ساخته شده است و نقطه عطفی در معماری ما محسوب میشود.
مسعود شفیق: بنای تئاترشهر بسیار دوست داشتنی و ارزشمند است؛ ساختمانی فاخر که هم نشانی از میراث و معماری سنتی ما دارد و هم نشاندهنده علایق ما از معماری مدرن است.
علی وجدانی: حجمی مانوس و هماهنگ با معماری سنتی ایران که میتوان آن را یک کوشک شهری بهحساب آورد.
عالیه جهانآرا:مجموعهای که نامی سنگین بر خود دارد؛ به همان سنگینی و استواری که در طول سالها بر زمین جای خوش کرده است.
وزارت کشور؛ تلاش برای بومی شدن
پیروز حناچی: با وجود اینکه این ساختمان عملکرد مدرن دارد اما تلاش شده رنگ و بویی از دوران پست مدرن و فرهنگ داشته باشد. استفاده از کاشیهای رنگی و آجر در نمای این ساختمان نمونههایی از این موارد هستند.
مهرداد مالعزیزی: این ساختمان نیز در دوره خود از معماری زمان خود الهام گرفته است. البته باید گفت که تلاش شده در ساخت ظاهر این ساختمان بهرهای از فرهنگ و معماری اسلامی و ایرانی به کار برده شود. باید به این نکته مهم نیز اشاره کنم که آجر بهعنوان اصلیترین مصالح ساختمان ایران است که سابقه استفاده از آن در چغازنبیل دیده میشود. از همینرو آجر باید در تمام ساختمانهای بزرگ و کوچک کشور ما مورد استفاده معماران قرار بگیرد. آجر باید بهعنوان مصالح ایرانی بتواند حال و هوای معماری ایرانی را القا کند. در ساختمان وزارت کشور نیز این امر مورد توجه قرار گرفته است اما متأسفانه ابعاد آجر به کار رفته در حد استاندارد ایرانی نیست.
ترانه یلدا: ساختمان وزارت کشور در زمان خودش سعی داشت ایرانی و مدرن باشد ولی من هیچوقت آن را دوست نداشتم.
مسعود شفیق: بنایی که سنگین است.
علی وجدانی: ساختمانی که نظارت حکومتی را به سبک ایرانی ولی در مقیاس بینالمللی در ذهن تداعی میکند.
عالیه جهانآرا: ساختمانی خاص و عجیب که نمیتوان بدون توجه به آن از کنارش عبور کرد. تأثیر این بنا بر محیط پیرامون تردیدناپذیر است.
پیروز حناچی
استاد دانشگاه، دکترای معماری، مرمتو مرمت شهری
مهرداد مالعزیزی
مدیرعامل شرکت مهندسان مشاور چغازنبیل، فوقلیسانس معماری و شهرسازی
مسعود شفیق
مدیر طرحهای جامع و تفصیلی تهران و مدیرعامل شرکت مشاورین پارس بوم
ترانه یلدا
معمار،دارای دکترای معماری از دانشگاه تورینوی ایتالیا
علی وجدانی
مدیر بخش معماری مشاورین پارس بوم، فوق لیسانس معماری از دانشگاه معماری لندن
عالیه جهانآرا
کارشناس معماری مهندسین مشاور پارس بوم، لیسانس معماری