هنوز انیمیشن در کشور ما هنری جوان است؛ بسیار جوان، تا آنجا که شاید مقایسه آن با دیگر تولیدات دنیا، قیاسی معالفارق باشد. اما 2نکته باعث بالا رفتن سطح توقع از هنر انیمیشن در کشورمان میشود.
یک فیلم انیمیشن مانند هر اثر نمایشی دیگر از 2جنبه مهم برخوردار است که هر کدام از این دو جنبه میتواند اندکی بر ضعفهای دیگری سرپوش بگذارد. تکنیک و محتوا 2وجه مهم یک اثر نمایشی هستند و انیمیشن هم از این مسئله مستثنا نیست. بنابراین اگر حتی تکنیک تولید انیمیشن حرفهای در کشورمان وجود نداشته باشد، میتوان از داستانهای جذاب و ادبیات غنی ایران برای تولید انیمیشن بهره برد و دیدهایم وقتی از داستانهای شاهنامه در تولید یک اثر انیمیشنی استفاده میشود چطور ضعفهای تکنیکی آن رنگ میبازد و کمتر به چشم میآید. اما متأسفانه تولیدکنندگان انیمیشن کمتر به سراغ ادبیات غنی کشورمان و بهرهبرداری از آن رفتهاند. چرا ادبیات غنی ایران و داستانهای فولکلور با آن همه تخیل که جان میدهد برای تولید انیمشن کمتر مورد توجه تولیدکنندگان آثار انیمیشنی قرار گرفته است؟ جواب این سؤال هیچ ارتباطی به ضعف تکنیک تولید انیمیشن در کشورمان ندارد. به عبارتی به خاطر محدودیتهای تولید نیست که ادبیات غنی و داستانهای فولکلور ایرانی کمتر به انیمیشن بدل میشوند چرا که آنچه بهعنوان ضعف تکنیکی در تولید انیمیشن میشناسیم نبود شیوهها و امکانات تولید انیمیشن نیست بلکه ناشی از کمتجربگی و اجرای نه چندان موفق این تکنیکهاست. اگر تولیدکنندگان انیمیشن در کشورمان کمتر سراغ قصههای جذاب، خیالانگیز و دیدنی میروند به این خاطر نیست که تکنیک مناسب برای تولید آنها در کشورمان وجود ندارد.
اگر بخشی از ضعف تولیدات انیمیشنی در کشورمان را با جوان بودن این هنر در کشورمان مرتبط بدانیم این نکته را هم باید مد نظر داشته باشیم که در طول این سالها و از زمان تولید نخستین انیمیشنها در کشورمان، تکنولوژی رشد قابل توجهی داشته و میبایست این رشد در تولیدات انیمیشنی هم دیده شود. اما متأسفانه این اتفاق هم مگر در موارد معدود، رخ نداده است و هنوز در آثار ایرانی شاهد ضعفهای اجرایی هستیم.
بنابراین سؤال اینجاست که چه چیزی باعث میشود انیمیشن در کشورمان به آن اندازه که میتوانسته رشد پیدا کند؟ بهنظر میرسد جواب این سؤال را بیش از هر چیز باید در شیوه و جایگاه عرضه این تولیدات جستوجو کرد. هماکنون در کشورما مهمترین و اصلیترین جایگاه برای عرضه تولیدات انیمیشنی، تلویزیون است. تولیدکنندگان انیمیشن و آثارشان در صنعت سینما جایی ندارند و جز تلویزیون نمیتوانند امکان دیگری برای عرضه و ارائه پیدا کنند. همین امر مسائل مختلفی را برای تولیدات انیمیشنی بهوجود میآورد و نتیجه چیزی میشود که شاهدش هستیم.
وقتی قرار باشد هر آنچه در حوزه انیمیشن تولید میشود، فقط و فقط از طریق تلویزیون به نمایش درآید، همه تولیدات انیمیشنی متاثر از قوانین و چارچوب این رسانه، تولید میشوند. در چنین شرایطی نه تنها محتوا و موضوعات این آثار به سمت سلایق مدیران تلویزیون سوق پیدا میکند بلکه مشکلات مالی، تب تند آنتن تلویزیون و حتی خاطرات و نوستالژی مخاطب تلویزیونی هم بر تولیدات انیمیشنی تاثیر میگذارد. بهعنوان مثال این روزها انیمیشنی در دست تولید است که داستانی کم و بیش خیالانگیز دارد. این انیمیشن داستان دختربچهای است که با حیوانات در ارتباط است و از طریق آنها اطلاعاتی را جمعآوری میکند.
موضوع این انیمیشن، جذاب بهنظر میرسد و درصورت پرداخت صحیح میتواند به یکی از آثار دیدنی تلویزیون بدل شود. این مجموعه انیمیشنی «رعنا دختر دهقان» نام دارد که یادآور انیمیشن «حنا دختری در مزرعه» است و اینجاست که میتوان این ادعا را ثابت کرد که خاطرات و نوستالژی مخاطب تلویزیون و حتی خواستههای مدیران سیما بر تولیدات انیمیشنی کشورمان تاثیر میگذارد، چرا که در غیراین صورت دستکم نام این انیمیشن میتوانست چیز دیگری باشد. حالا باید صبر کرد و دید آیا در تولید آن هم نگاهی به انیمیشن «حنا دختری در مزرعه» شده یا نه!
نمونه دیگری از انیمیشنهای درحال تولید «هوشان» نام دارد و داستانش شبیه به «ای کیو سان» است. البته تهیهکننده این مجموعه انیمیشنی این مسئله را تأیید کرده و علتش را ایرانی بودن داستان ایکیو سان دانسته است. به هر ترتیب این مجموعه بعد از ای کیو سان تولید میشود و زمانی برای مخاطب ایرانی به نمایش در میآید که ای کیو سان از سالها پیش در ذهن مخاطب تلویزیون جای گرفته است. حتی اگر این داستان ایرانی بوده باشد تغییر ذهنیت مخاطب ایرانی به این سادگیها نیست و با ساخت یک کپی چندان بهتر از اصل میسر نمیشود.
خوشبینانه میتوان گفت که تولیدکنندگان انیمیشن هوشان تحتتأثیر نوستالژی مخاطبان تلویزیون قرار نگرفتهاند اما این نکته را هم فراموش کردهاند که حتما در قصههای ایرانی میتوان ماجراهای جذابی پیدا کرد که شاید در آینده، یک کشور شرقی دیگر بهدلیل شباهتهای فرهنگی، مشابه آن را تولید کند و آنگاه است که سهم تولید کنندگان انیمیشنی ما تولید اثری خواهد بود که در هر صورت بهدلیل تاخیر در تولید، کپی محسوب خواهد شد.
شاید برای رهایی انیمیشن از این تنگناها، باید به دنبال عرصههای دیگری برای ارائه آنها بود. سینما، نمایش خانگی و احتمالا گزینههای دیگری وجود دارد که درصورت آماده شدن بستر آنها برای نمایش آثار انیمیشنی میتوان به تولید انیمیشنهای جذاب و دیدنی از نوع ایرانی و رشد هنر انیمیشن در ایران امیدوار بود.