16 دی ماه سالجاری وقتی خانواده یک دختر 32 ساله به نام فریبا از غیبت دخترشان نگران شدند ماجرا را به پلیس اطلاع دادند. درحالیکه ماموران پایگاه چهارم پلیس آگاهی، بررسیهای گستردهای را برای پیدا کردن این دختر جوان آغاز کرده بودند خانوادهاش به ماموران گفتند که فریبا یک خواستگار داشته و این فرد آخرین کسی بوده که با دخترشان دیده شده است. با افشای این حقیقت، ماموران به سراغ خواستگار جوان رفتند اما این پسر 31 ساله به نام آرش بر اثر خوردن 100 قرص دیازپام به کما رفته و در بیمارستان بستری بود. با توجه به مرموزبودن حادثه، پلیس در برابر یک معمای پیچیده قرار گرفت. ماموران در مرحله بعدی به تحقیق از دوستان و آشنایان فریبا پرداختند اما هیچ کس خبری از او نداشت و نمیدانست فریبا دچار چه سرنوشتی شده است.
پایان کمای 15 روزه
درحالیکه تحقیقات برای پیداکردن فریبا ادامه داشت و هیچ ردی از او نبود، آرش در دوم بهمنماه پس از 15 روز از کما بیرون آمد و به طرز معجزهآسایی به زندگی بازگشت.این پسر جوان با دستور قاضی شاهنگیان، بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران تحت بازجویی قرار گرفت و راز سرنوشت دختر مورد علاقهاش را فاش کرد.او گفت: 7 سال بود که فریبا را میشناختم و به او علاقه زیادی داشتم تا اینکه مدتی قبل از او خواستگاری کردم. قرار بود با هم ازدواج کنیم و این اواخر مرتب درباره مسائل نامزدی و عروسی صحبت میکردیم. تا اینکه روز حادثه یعنی16 دی ماه به خاطر برخی از مسائل خانوادگی که پیش از مراسم ازدواج و نامزدی مطرح بود با هم جر و بحث کردیم. به همین خاطر با او تماس گرفتم و برای گفتوگو، در یکی از خیابانها قرار گذاشتم تا مشکلاتمان را حل کنیم. وقتی فریبا سر قرار آمد و سوار ماشینم شد خیلی عصبانی بود و اصلا آرام نمیشد.
آنقدر داد و فریاد کرد که من هم عصبی شدم و فقط به خاطر دارم که حوالی منطقه سرآسیاب بودیم که از شدت عصبانیت با چاقویی که همراهم بود چند ضربه به او زدم و وقتی بهخودم آمدم دیدم فریبا نفس نمیکشد و روی صندلی افتاده است. از ترس به سمت جاده ساوه رفتم و جسد فریبا را در بیابانهای این منطقه رها کردم. بعد از این حادثه نیز به خانه برگشتم و این در حالی بود که عذاب وجدان رهایم نمیکرد. نمیدانستم چه میکنم و اصلا کنترلی بر کارهایم نداشتم و از طرفی بدون فریبا نمیتوانستم زندگی کنم. به همین خاطر تصمیم بهخودکشی گرفتم تا از این عذاب وجدان رها شوم.
به داروخانه رفتم و چندین بسته قرص دیازپام خریدم و در حدود 100 قرص خوردم تا به زندگیام پایان دهم اما فکر نمیکردم هرگز به زندگی برگردم. بعد از خوردن قرصها از حال رفتم و خانوادهام مرا به بیمارستان رساندند اما به کما رفتم و بعد از گذشت 2هفته، به زندگی برگشتم. وقتی روی تخت بیمارستان بودم، به خاطر عذاب وجدان تصمیم گرفتم به قتل دختر مورد علاقهام اعتراف کنم. بعد از اعترافات این خواستگار جوان، تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت با دستور قاضی شاهنگیان به محل رها شدن جسد دختر جوان رفتند اما موفق به پیدا کردن آن نشدند. این در حالی است که تلفن همراه قربانی داخل خودروی جوان خواستگار کشف شده است و بررسیها در این پرونده برای پیدا کردن جنازه دختر جوان ادامه دارد. به گزارش همشهری، متهم با صدور قرار قانونی روانه بازداشتگاهشده و تحقیقات از وی همچنان ادامه دارد.