دستاندرکاران وزارت آموزش و پرورش با همه خوبیهایی که دارند، فقط آنچه را که خود دوست دارند و گمان میکنند مردم نیز آن را میپسندند به خانوادهها و مردم و حتی مسئولان گزارش میدهند و از آنچه باید مردم باخبر باشند و از آنچه وظیفه اصلی آنهاست، سخن نمیگویند.من عاجزانه از وزیر آموزش و پرورش خواهش میکنم اگر پاسخ این سؤالها و شبههها را نمیتوانید علنی و رسانهای بگویید و این اشکالها را وارد میدانید، حداقل آنها را به اطلاع رئیسجمهور یا نمایندگان مجلس شورای اسلامی و بالاتر از همه به استحضار مقام معظم رهبری برسانید و اگر نه، این سؤالها پاسخ دارند، برای اطمینان خاطر مردم و برای روشنساختن تعهد آینده وزارت آموزش و پرورش در فرایند اجرای سند تحول، بهاستحضار عموم برسانید و از کلیگفتن و عصبانیشدن و متهمکردن، بپرهیزید.
رابطه متناظر منطقی با اسناد بالادستی
سند تحول بنیادی برای تدوین و تصویب، تقریبا دورهای نزدیک به 8سال را سپری کرده و اسناد مالی بهجامانده در وزارتخانه، شورای عالی آموزش و پرورش و سازمان پژوهش و حتی برخی از دانشگاهها که برخی از پروژههای آن به صورت پروژه مشترک انجام شده، نشان میدهد دو، سه میلیارد تومان برای آن هزینه شده است. بر فرض اینکه این سند هیچ عیب و نقصی ندارد و همان گمشده نظام آموزش و پرورش برای تحول است، آیا گمان نمیبرید که برای اجرای آن نیز حداقل آمادگیها لازم است؟ آیا لازم نیست برای اجرای این سند دستکم به الزامات تصریح شده در خود سند پایبند باشید؟!فصل هفتم سند تحول، شورای عالی آموزش و پرورش را مسئول نظارت میداند و وزیر آموزش و پرورش و وزارتخانه را مسئول اجرای سند بعد از فراهمآوردن مقدمات لازم میشمارد. آیا شما مقدمات لازم را فراهم کردهاید؟!
به صراحت بگویید آقای معاون پژوهشی وزیر! آیا مسئولیت تبعات منفی اجرای بدون آزمایش دورههای تحصیلی را، وزیر محترم، شورای معاونان و جنابعالی به عنوان مسئول ستاد اجرایی بهعهده میگیرید؟
در بیرون وزارتخانه شنیده میشود که معاون پژوهشی وزیر گفته است اجرای ساختار آموزشی جدید، قضیه شرطیه متصله است! اگر همه امکانات فراهم شود، جواب خواهد داد. اجازه بدهید بنده به عنوان یک معلم از شما بپرسم؛ همان معلمی که وزیر محترم او را قلب تپنده تحول میداند و میخواهد شأن و منزلت او را ارتقا ببخشد؛ اجازه بدهید با کمال شرمندگی و پررویی بپرسم:
آیا سند نظام برنامهریزی درسی بهعنوان یکی از تکالیف سند تحول بنیادین که مورد اشاره رهنامه است، تدوین و تصوب شده است؟ کدام مرجع آن را تصویب کرده یا کلیات آن را تایید کرده است؟
آیا راهنمای پیشبینیشده برای حوزههای یادگیری در سند برنامه درسی ملی، که میدانیم هنوز نهایی نشده است، تدوین و تصویب شده است؟دورههای تحصیلی به 3دوره 3-3-6 معروف شده است، آیا نقشه راه و اهداف و کلیات برنامههای این سه دوره مصوب شده است؟چارچوب تدوین اهداف دورههای تحصیلی چیست؟ نیازهای دورههای تحصیلی را کدام مرجع تأیید و تصویب کرده است؟
«دستیابی به حیات طیبه و شکوفایی فطرت» با کدام رویکرد در برنامههای آموزشی و تربیتی پیگیری خواهد شد؟ نظریه حاکم روانشناختی و جامعهشناختی در تربیت معلم و تولید محتوا، کدام نظریه است؟ آن را کدام مرجع تأیید یا تصویب کرده است؟
به فرض پاسخ صحیح و مثبت شما به پرسشهای پیشین که البته میدانم انصاف خواهید داد و خواهید گفت که آنچه پرسیده شد، تصویب نشده است! به فرض پاسخ مثبت بفرمایید:
آیا فرایندهای تولید محتوا را که چندین سال است در سازمان پژوهش نهادینه شده است، قبول دارید؟آیا براساس این فرایندها، محتواهای تولید شده برای پایههای در آستانه تغییر، صورت گرفته است؟
ابلاغ مصوبه شورایعالی آموزشوپرورش مبنی بر اهداف و عناوین دروس پایه ششم، همین چند روز قبل انجام شده است(دیماه)، کارشناسان و مؤلفان چگونه میخواهند براساس جدول زمانبندی اعلام شده در راهنمای عمل شماره یک، طی 2ماه کتابهای جدید را تألیف کنند؟محتوای تولید شده در چه سطحی از کارشناسان اعتبارسنجی خواهد شد؟چگونه برای تدوین محتوای آموزشی یک پایه تحصیلی که منقطع از قبل و بعد خود است، بدون محاسبه وارد عمل میشوید؟
آموزش معلمان مربوط چگونه انجام خواهد شد؟ چه کسانی برای تدریس پایههای اول، دوم و ششم انتخاب خواهند شد؟ آنهایی که این دورهها را تدریس نکردهاند (حتی این دورهها اجرای آزمایشی نمیشود که حداقل تجربیات معلمان مجری مورد آزمایشی مورد بحث و دقت قرار گیرد) چگونه خواهند توانست بدون نگرانی از عهده مسئولیت خود برآیند؟شنیده شده است که تصمیم گرفتهاید در پایه اول راهنمایی، تکرار پایه و مردودی نداشته باشید. آمار رسمی شما الان 4درصد تکرار پایه را گزارش میدهد. چه معجزهای میخواهد در این 3-2ماه اتفاق بیفتد که در پایه اول راهنمایی مردودی نداشته باشیم؟ اگر این اتفاق بهصورت طبیعی با رعایت نصابهای آموزشی و تربیتی رخ خواهد داد، دیگر چه دلیلی برای تغییر دوره دارید؟ مگر نه این است که یکی از دلایل شما افت تحصیلی پایه اول است؟ یا اینکه نه، این معجزه از معجزههایی است که باید دانشآموز قبول شود تا پایه ششم جا بیفتد و پدر و مادرها هم بیخبر از همهجا، معترض نباشند.
فضای آموزشی را چه خواهید کرد؟ نقلوانتقال دانشآموزان از این نوبت به آن نوبت، از این شیفت به آن شیفت و از این مدرسه به آن مدرسه، راه چاره خواهد بود؟ همان نوبت دوم که به قول وزیر محترم، درس خواندن در آن نوبت ظلم به دانشآموز بود، برای این مهم مباح خواهد شد؟ همچنان که امسال اختلاط دانشآموز دختر و پسر و بالابردن تراکم کلاسها به بیش از 40نفر در برخی از استانها، برای شیفت ثابت صبحکردن، مجاز و مباح شمرده شد!
از من نپرسید که این اطلاعات را از کجا به دست آوردهام، این اطلاعات در سالنها و راهروهای ادارات کل استانها و وزارتخانه، بین کارشناسان گفته و شنیده میشود! اما فقط یک جمله بیتالغزل و ترجیعبند همه این گفتوگوهاست: «اگر در زمان آقای دکتر حاجیبابایی این اتفاق نیفتد، معلوم نیست تحول ایجاد شود!» شاید این جمله بهرهای از حقیقت را داشته باشد، ولی نمیدانم آیا بازهم به این سخن خود ایمان دارید که تحول امر فرمایشی نیست؛ اگر تحول تبدیل به یک گفتمان نشود و مطالبه همگانی نگردد ناتمام میماند؟مبادا منویات رهبری عظیمالشأن از تحول در آموزشوپرورش، به تغییر ساختار آموزشی 3-3-6 خلاصه شود و آن نیز با عملکردی شتابآلود و نسنجیده متولد نشده، خفه گردد. امروز روز گفتن و تذکر دادن به همه مسئولان آموزشوپرورش است که بشنوند فأین تذهبون... .
* کارشناس آموزش و پرورش