درست است که عابران پیاده و سوارهها نباید به مسیرهای ویژهای که برای دوچرخهسواری در سطح شهر تدارک دیده شده، وارد شوند اما از دوچرخهسواران نیز انتظار میرود که تنها در مسیرهای تعیین شده و ویژه برانند تا مشکلی برای آنها رخ ندهد. در این میان برخی همشهریان بدون توجه به این مسئله در خیابانها و حتی بزرگراهها و جادههای بعضا پرتردد، به دوچرخهسواری میپردازند. از یاد نبریم که دوچرخه یا هر وسیله ایمن دیگری، اگر در جای درست خود به کار برده نشوند یا استفاده دقیقی از آنها صورت نگیرد، خطرساز میشوند و ضریب ایمنی آنها کاهش مییابد.
حال آنکه وسایل نقلیه و ابزارهای فنی و تکنولوژیک موجود در زندگی ما، بهگونهای طراحی و ساخته شدهاند که در عین افزایش آسایش و رفاه، ایمنی و سلامتی ما را نیز تضمین کنند. بنابراین اگر قرار باشد که این وسایل ما را به سمت موقعیتهای حادثهساز پیش ببرند، چه سودی میتوانند داشته باشند؟ آنچه در عکس میبینید، نمونهای آشکار از رفتارهای خطرسازی است که برخی همشهریان مرتکب آن میشوند. در این عکس نوجوانی در شب، در طول بزرگراهی و آن هم در جهت خلاف آن! در حال دوچرخهسواری است. حدس زدن اینکه چه حادثه شومی در انتظار این دوچرخهسوار است، چندان دشوار نیست!
اینجا فضای عمومی است
برخی از ما آدمها وقتی از خانه خود قدم به فضای شهر میگذاریم، همچنان در حالو هوای منزلمان سیر میکنیم و به همین دلیل گاه فراموش میکنیم که در محیطی عمومی قرار گرفتهایم و باید رفتاری متناسب با شأن شهروندی از خود نشان دهیم. اقتضای شهروندی، توانایی تفکیک میان حوزه عمومی و حوزه خصوصی است. اگر بگوییم که بخش مهمی از معضلات روزمره شهری ناشی از همین عدم تفکیک میان حوزه خصوصی و حوزه عمومی است، چندان به بیراهه نرفتهایم. فضای شهری مکانی است عمومی که همگان حق برخورداری و بهرهگیری از امکانات و تسهیلات آن را بهطور برابر دارند. از همین روست که همه شهروندان باید در نگهداری از این فضاها کوشا باشند و از هر رفتاری که پاکیزگی، زیبایی، آرامش و نظم شهری را تهدید میکند، پرهیز کنند.
یکی از مواردی که مصداق روشنی از این عدم تشخیص میان حوزه عمومی و حوزه خصوصی است، صحبت کردن با صدای بلند با تلفن همراه در مکانهای عمومی است. این معضل که متأسفانه هنوز پس از گذشت این همه سال از ورود فناوری موبایل به کشورمان، وجود دارد، یکی از مهمترین عوامل سلب آسایش و آرامش دیگران در فضاهای شهری است. در بسیاری از مواقع پیش آمده که فردی در یک مکالمه تلفنی به این شیوه، جزئیات زندگی خصوصی خود را در برابر دیگران بازگو میکند. تازه گاهی هم برخی افراد حین گفتوگو چنان عصبانی یا هیجانزده میشوند که متوجه رفتارهای خود در این مکانها نیستند. دیگران هم در این بین یکی دوبار به طرف نگاهی میاندازند و شاید هم چشمغرهای میروند تا وی از رو برود و صدایش را پایینتر بیاورد؛ اما انگار نهانگار که با او هستند!