برخی از شهروندان دعواها و اختلافات خانوادگی خود را به بیرون از خانه خود میکشانند و با این کار دادگاههای خانوادگی در آپارتمان تشکیل میدهند. اشتباه نکنید، در این دادگاهها نه از قاضی خبری هست و نه از شاهدان عادل، تنها داد و فریاد است که حکم میراند و البته همسایگان بیچارهای که باید شنوای اجباری ریز و درشت این مرافعات باشند. کار به اینجا ختم نمیشود و با اوج گرفتن دعوا، سر و کله مشاجرهکنندگان در راهرو، راهپله و حتی کوچه هم پیدا میشود و با دادوهوار راهانداختن، کاملا مجتمع را قرق میکنند و تازه اگر زورشان برسد از میان همسایگان آپارتمان و کوچه یارکشی هم میکنند!
در این میان اگر همسایگان منصفی پیدا شوند، تلاش میکنند تا با میانداری، دوطرف دعوا را به آرامش دعوت کنند و در مواردی هم برخی همسایگان آتشبیار معرکه میشوند. البته عدهای دیگر هم با توجه به این حکم که زن و شوهر دعوا کنند و ابلهان باور کنند، ترجیح میدهند سر جای خود بنشینند و هیچ دخالتی در قضیه نکنند. به هر حال دعوا پایان میگیرد؛ اما نتیجهای که از آن حاصل میشود، آیا چیزی جز کشانده شدن مشکلات خانوادگی به حیطه عمومی و سلب آسایش دیگران و زیر سؤال رفتن حیثیت و شأن مرافعهکنندگان است؟ در این صورت آیا آتش اختلافات شعلهورتر نخواهد شد؟ این در حالی است که طرفین دعوا میتوانستند از طریق گفتوگو با یکدیگر آب سردی برآتش اختلافات خود بریزند و البته مزاحم آرامش همسایهها نیز نشوند.