زمان پیشگیری از اعتیاد نه از زمان تولد، بلکه از زمان جنینی آغاز میشود؛ در برخی موارد حتی پیش از دوران جنینی پدر و مادر می توانند در اعتیاد یک فرد نقشی کلیدی بازی کنند. در این زمینه با دکترفرید براتی سده گفتوگویی انجام دادهایم. اگر چه وی در حال حاضر مسئولیتی در سازمان بهزیستی در بحث پیشگیری و درمان اعتیاد دارد ولی در این مصاحبه بیشتر بهعنوان یک کارشناس سخن گفت.
- از چه سنی میتوان گفت یک فرد در معرض خطر اعتیاد به موادمخدر است و این سن تحت تأثیر چه عواملی ممکن است بالا و پایین رود؟
در مورد اعتیاد به موادمخدر متأسفانه سن و سال خاصی را نمیتوان بهعنوان سن شروع درنظر گرفت؛ کما اینکه اگر بانویی باردار باشد و مواد مصرف کند یا اعتیاد داشته باشد احتمال وابستگی در جنین او هم وجود دارد و نوزاد او با وابستگی به مواد یا همان اعتیاد متولد شود. البته ما در ادبیات مربوط بحثی داریم درباره میانگین سن شروع یا میانگین سنی مصرفکنندگان که منظور از این موارد سن غالب مصرفکنندگان کنونی و میانگین سن شروع مصرف است که میدانید متأسفانه در کشور ما چند سالی است کمی پایینتر آمده است.
در باره بخش بعدی پرسش، در زمینه علل و عوامل بالا رفتن یا پایین آمدن سن اعتیاد هم میتوان گفت همانطور که اعتیاد پدیدهای پیچیده و چند عاملی است و در یک فرمول اصلی، آن را پدیده یا بیماریای زیستی- روانی، اجتماعی و معنوی و اخلاقی میدانند، علل افزایش یا کاهش سن اعتیاد نیز ترکیبی و چند بعدی هستند.
- از نظر علم روانشناسی چه افرادی بیش از سایرین در معرض خطر ابتلا به موادمخدرند؟ چنانچه فردی مستعد ابتلا تشخیص داده شود چه اقداماتی در زمینه پیشگیری میتوان برای او انجام داد؟
بهطور کلی عوامل خطر اعتیاد را میتوان در 3 دسته عوامل فردی، عوامل خانوادگی و عوامل اجتماعی دستهبندی کرد. از مهمترین عوامل فردی میتوان به نداشتن یا کمبود مهارتهای زندگی، مشکلات شخصیتی، مشکلات روانشناختی و فشارهای روانی، کمبود یا نبود عزت نفس، نداشتن نگرشهای مثبت و... نام برد. از عوامل خانوادگی میتوان به زندگی در خانوادههای نابسامان، طلاق والدین (بهویژه در سنین پایینتر و سنین رشد اول نوجوانی)، عدموجود مراقبتهای والدین، آشفتگی و بینظمی در نحوه تربیت، تعارضات مداوم والدین و فرزندان و نداشتن یا نبودن حدود و ثغور و مرزهای مشخص و شفاف رفتاری و استانداردهای اخلاقی مشخص در خانواده اشاره کرد. یکی از اصلیترین و شاید بتوان گفت اصلیترین عامل خطر خانوادگی وجود والدین مصرفکننده مواد یا وجود نگرشهای مثبت در خانواده و فامیل در باره مواد و مصرف آنهاست بهگونهای که حتی وجود پدر یا مادر معتاد را عامل خطر بالایی برای اعتیاد فرزند یا فرزندان میدانند. از عوامل خطر اجتماعی میتوان به دسترسی آسان به مواد (دسترسپذیری)، وجود نگرشهای مثبت در جامعه در باره مصرف مواد، فقر و فاقه، بیسامانی اجتماعی، عدممشارکت اجتماعی یا پایین بودن سطح این مشارکتها، نبود یا فقدان قوانین مشخص و مصرح در باره برخورد با مواد و مسائل مرتبط با آن در اجتماع و... اشاره کرد. البته باید توجه داشت که در کنار عوامل خطر مورد اشاره عواملی هم داریم که از آنها با عنوان عوامل محافظ یاد میشود. اینها عواملی هستند که وجودشان از فرد یا افراد حمایت میکند و اجازه نمیدهد تا آنها به راحتی در برابر عوامل خطر بیپناه و تنها و بهاصطلاح اسیر دست و پا بسته بمانند. این عوامل را هم میتوان به فردی، خانوادگی و اجتماعی تقسیم کرد. مثلاً زندگی در آرامش و در کنار والدین یا نگرش منفی والدین و بزرگترها نسبت به مواد یا وجود حمایتها در خانواده و جامعه همگی میتوانند از جمله عوامل محافظ باشند. درباره عوامل خطر و عوامل محافظ 2نکته حائز اهمیت است؛ اول اینکه صرف وجود یک یا 2 عامل خطر به تنهایی برای اینکه فرد به سمت مصرف مواد سوق یابد کفایت نمیکند و دوم عوامل خطر را میتوان کاهش داد و عوامل محافظ را هم میتوان افزایش داد که این نکته دوم نکتهای بسیار امیدبخش است. شاید بتوان گفت بخشی از پیشگیری در همین مورد است؛ یعنی کاستن از عوامل خطر و افزودن یا تقویت عوامل محافظ. مثلاً در بحث تابآوری یا شکیبایی در برابر فشار و ناملایمات یک بحث مهم شناختن عوامل خطر و محافظ و سپس سعی در کمکردن عوامل خطر و تقویت عوامل محافظتی است.
اگر مشخص شود که فردی در معرض خطر ابتلا به مواد است با توجه به سطوح پیشگیری میتوان برای او برنامهریزی کرد. میدانید که در متون علمی، پیشگیری را به 3 سطح عمومی یا کلی، سطح انتخابی و سطح نشاندار تقسیم کردهاند. از برنامههای سطح عمومی میتوان به آموزش و اطلاعرسانی همگانی در باره مضرات مواد یا آموزش مهارتهای زندگی اشاره کرد اما درصورتی که فردی به دلایل مختلف در معرض خطر مصرف مواد بود یعنی بررسی و دیده شد که احتمالا به سمت مصرف مواد خواهد رفت یعنی در غربالگریها یا سایر فعالیتها مشخص شد که در معرض خطر بالایی هست لذا برای او باید برنامههای متناسب با شرایطش را اجرا کرد، مثلاً اگر دانشآموز است باید یک سیستم حمایتی روانی- اجتماعی در اطراف او ترتیب داد یا مواظب او بود و درباره مشکلات ناشی از سوءمصرف احتمالی مواد برایش کلاس یا آموزش ترتیب داد و... و چنانچه این فرد بعضی از نشانههای مصرف را هم دارد مثلاً گفت که چند مرتبه به صورت تفننی مصرف کرده یا حتی معتادی است که مصرف تدخینی دارد برای اینکه چنین افرادی وارد مراحل پر خطرتر نشوند (مصرفکننده تفننی به یک معتاد تبدیل نشود یا مصرفکننده تدخینی به یک معتاد تزریقی تبدیل نشود) باید برنامههای ویژهای ترتیب داد.
- در بحث پیشگیری از اعتیاد، یکی از سرفصلهای مهم، جایگزین کردن برنامههایی جهت ارضای نیازهای روحی و روانی نوجوانان و جوانان است. دراین سالها چه اقداماتی دراین زمینه انجام گرفته و آیا جنابعالی اقدامات صورت گرفته را مفید و قابل توجه ارزیابی میکنید؟
فکر کنم بخشی از پاسخ سؤال شما را در پرسش قبلی دادهام. برای تکمیل بحث باید عرض کنم که در این زمینه هر چقدر کار بشود باز هم باید کار کرد. علت نیز واضح است؛ سیستمهای اعتیاد دائم در حال نوآوری و ابداع هستند و بنابراین خانواده و مسئولان هم باید به همان ترتیب در برنامههای خود بداعت و نوآوری داشته باشند. بنده نه بهعنوان یک کارشناس یا مسئول بلکه بهعنوان یک پدر برای فرزندانم که در سنین جوانی و نوجوانی هستند نگرانم و این نگرانی باید نگرانی و دغدغه همه پدر و مادرها باشد.
- آیا امکانات موجود را در زمینه درمان معتادان برای جلوگیری از سرایت اعتیاد کافی میدانید؟
بحث درمان اعتیاد بحثی پیچیده و چندجانبه است. خوشبختانه با اقداماتی که طی نزدیک به 2دهه تاکنون در زمینه درمان در کشورمان انجام گرفته مدلهای خوبی برای درمان در کشورمان داریم و امکانات موجود هر چند تکافوی معتادان موجود را نمیکند اما آنچه هست انصافاً در این مدت به سطح خوبی از نظر بلوغ رسیده است. اما همه اذعان دارند که هنوز جای کار بسیار است ولی فراموش نشود اگر همین الان کسی متقاضی درمان اعتیاد باشد در کشور امکانات به حدی هست که معطل نماند( هر چند که شاید لازم باشد در زمینههایی از این درمان بیشتر و بهتر کار کرد). برای نمونه ما در زمینه چند گام اول درمان یعنی سمزدایی و... پیشرفتهای خوبی داشتهایم ولی باید پذیرفت که برای تداوم درمان، خاصه آن بخشهای مهمتر یعنی درمانهای غیردارویی و بحثهای توانمندسازی معتادان و... جای کار بسیار است. در مورد درمان اعتیادهای نوین هم جای کار زیادی داریم و در این زمینه نوعی سهلانگاری و تغافل غیرعمدی به چشم میخورد که باید هر چه زودتر جبران شود. اما باز هم تکرار میکنم بهرغم این ضعفها و مشکلات نباید پیشرفتهای خوبی را که تاکنون داشتهایم نادیده بگیریم.