از 12بهمن1361 که اولین دوره جشنواره فیلمفجر آغاز شد تا امروز که میانههای بهمن 1390 شاهد برپایی سیامین دورهاش هستیم، با تمام فراز ونشیبها از اهمیت جشنواره کاسته نشده است. حالا میشود گفت جشنواره فیلمفجر صاحب هویت و جایگاهی است که دستکم به عنوان رخدادی داخلی، هیچ تغییر مسیری در راس هرمش نیز نمیتواند آن را از اعتبار تهی کند.
2 - یکی از دلایل مانایی جشنواره فیلمفجر را باید در عنوان و زمان برگزاریاش جستوجو کنیم. این جشنواره در روزهای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میشود و نام فجر روزهای پرتبوتاب بهمن57 را تداعی میکند و یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب، ایجاد سرفصلی تازه برای سینمای ایران بود؛ سینمایی که قبل از پیروزی انقلاب بر شناسنامهاش مهر «باطل شد»خورده بود. فیلمفارسی به عنوان صنعتی عقبافتاده آخرین نفسهایش را چندماه قبل از پیروزی انقلاب کشید.
با پیروزی انقلاب، روزگار عوض شد و سینما هم بیتاثیر از این تحولات نماند. یکی از مهمترین نشانههای تغییر فرهنگی، شکلگیری سینمایی متفاوت و متعالی بود. بر ویرانههای فیلمفارسی، پایههای بنایی گذاشته شد که جشنواره فیلمفجر بهترین و مناسبترین محمل را برای رونمایی از آثارش فراهم میکرد.
3 - یکسال پیش از برگزاری جشنواره فیلمفجر، فستیوال سینمایی میلاد به عنوان اولین رخداد سینمایی پس از انقلاب برگزار شده بود. دوره اول جشنواره فجر توسط متولیان این فستیوال برگزار شد و البته با گوشه چشمی به جشنواره جهانی تهران که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میشد.
زنده یاد بهرامریپور و جمالامید به عنوان کارشناسانی که تجربه مغتنمی در برنامهریزی جشنواره سینمایی در دهه50 داشتند، در دهه60 گرچه در سایه ماندند ولی تاثیری قابلتوجه بر جشنواره فجر گذاشتند. آنها مدیران پنهان جشنوارهای بودند که مسئولان سینما هم در پی برگزاری باشکوهش بودند و هم میخواستند این رونق با اعتبار فرهنگی و همسویی با سیاستهای فرهنگی رسمی کشور همراه باشد.
4 - متولیان سینمای پس از انقلاب، پس از گیجی و بلاتکلیفی حدفاصل سالهای 58 تا 62، به ثباتی دست یافتند که بهرههایی فراوان برای سینمای ایران و جشنواره فیلمفجر به همراه داشت. از دل این ثبات و داشتن برنامه بود که جشنواره فیلم فجر روندی روبهرشد را طی کرد و هرسال بهتر از سال قبل برگزار شد. نقطه آغاز این رشد کیفی از دوره چهارم آغاز شد و در دورههای دهم و یازدهم به اوج خود رسید. سینمای نظارتی- حمایتی با مدیریت باثبات سینما میوههایی داد که طعمشیریناش هنوز زیردندان علاقهمندان جدی سینماست.
5 - شرایط خاص دهه60 خود به خود بستری برای رشد و اعتلای سینمایی فراهم کرد که بیشتر محفلگرا بود تا آنکه نگاهی جدی به گیشه داشته باشد. پرهیز از سینمای آمریکا و رویکرد به سینمای متفاوت اروپا و کشورهای آسیایی موجها و جریانهای خاص خودش را به همراه داشت. در حدفاصل سالهای 65 تا 71 جشنواره فیلمفجر با آثاری درخشان روندی روبه رشد را طی کرد. البته رسانههای آن دوران را اگر مرور کنیم بیشتر با انتقاد مواجه میشویم تا تحسین. باید سالها می گذشت تا قدر دوران طلایی جشنواره و سینمای ایران دانسته شود.
6 - پایان جنگ و تغییر فضای اجتماعی- فرهنگی جامعه تقریبا با تغییر مدیریت سینما همراه شد. سینمای گلخانهای به بایگانی سپرده شد، بیآنکه سیاست مدونی جایش را بگیرد. تاثیر این بلاتکلیفی و بیبرنامگی به خوبی در دورههای دوازدهم و سیزدهم جشنواره قابل مشاهده بود. دورههای چهاردهم و پانزدهم هرچه بودند حاصل سیاستهایی مشخص از مدیریت وقت سینما به شمار میآمدند. از دوره شانزدهم باز هم تغییر فضای جامعه، جشنواره و سینما را از خود متاثر کرد. در دوران زندهیاد سیفاللهداد فضای سینما باز شد و با برداشته شدن شرط الزام حضور از جشنواره هجدهم، جشنواره فجر دیگر آیینه تمام نمای سینمای ایران نبود.با این همه دورههای پرشور اواخر دهه70، جشنواره را باردیگر به دوران اوجش بازگردانده بود.
7 - در دهه80 جشنواره فرازونشیبهای زیادی را پشتسرگذاشت. با تغییر مداوم مدیریت سینما، سیاستها هم تغییر میکردند. هر مدیری که آمد نقطه را سر خط گذاشت و همراه با آن سینمای ایران هم تغییر مسیرداد. سینمایی که به دام کمدیهای سخیف افتاد، با بحران ریزش مخاطب دچار شد و جشنواره هم در دورههایی با دستهایی تقریبا خالی به استقبال علاقهمندانش رفت. با این همه جشنواره فیلم فجر همچنان اهمیت و جایگاهش را حفظ کرد. فیلمها هرچقدر هم در دورههایی ضعیف و ناامیدکننده بودند بازهم شروع دوره بعد، بذر امید را در دل سینمادوستان میکاشت. اگر در پارسال حضور کارگردانان شاخص به رونق جشنواره انجامید، امسال سینماگران جوان چراغ این فستیوال را روشن نگاه داشتهاند و به قول علیحاتمی کارگردانی که جشنواره فجر هرگز به او اعتنایی نکرد، آیین چراغ خاموشی نیست.