اما آیا سیامین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر را میتوان نقطه عطفی در کارنامه جشنواره تئاتر فجر دانست؟ به دلایل متعدد جواب این سؤال منفی است و مهمترین دلیلش را باید خارج از جشنواره و آنجایی جستوجو کرد که شرایط بهگونهای برای این جشنواره رقم خورده تا دبیرش تنها 4ماه فرصت داشته باشد که همه کارهای این جشنواره را به سرانجام برساند و شاید از این منظر با یک مرور کمی و حتی در برخی مواقع کیفی بر جشنواره امسال باید گفت که شخص رحمت امینی بهعنوان دبیر چهارماهه یک جشنواره بینالمللی نمره قبولی از برگزاری آن میگیرد اما آیا ملاک قضاوت برای ارزیابی مهمترین جشنواره تئاتری کشور میتواند بر اساس این مقتضیات بچرخد؟ جشنوارهای که نتوانسته حتی با پشتسرگذاشتن 30دوره به یک فراخوان ثابت برسد، بخشهای مشخص و ثابتی داشته باشد و اعلام نشدن نام دبیر جشنواره سیویکم در اختتامیه هم ثابت کرد که همچنان قرار نیست این جشنواره به یک ثبات مدیریتی برسد.
اما فارغ از چنین ملاحظهای باید گفت با یک مرور بر عملکرد 2هفتهای جشنواره تئاتر فجر هرقدر جشنواره امسال توانست در بخش استانی و ورکشاپها و اطلاعرسانی گامهای موفقی را بردارد اما در بخش بینالملل و تولید تئاتر داخلی و بازار تئاتر نتوانست نظرها را به خود جلب کند.
امسال برای نخستینبار جشنواره تئاتر فجر در شکلی استانداردتر به 5 استان راه پیدا کرد؛ بهطوریکه هم ورکشاپها و هم اجراهای بعضا خارجی و همچنین اجراهای داخلی و نمایشگاههای جانبی به این استانها راه پیدا کرد و تقریبا چند روزی یک جشنواره کوچک اما گستردهتر در این استانها بر پا شد که شاید با استمرار و افزودن بر کیفیت همین شکل اجرای جشنواره در همین تعداد استان محدود بتوان در سالهای بعد به شعار «تئاتر برای همه» که چند سالی است شعار جشنواره است، نزدیکتر شد. هر چند شاید امسال این شعار چندساله جشنواره را تنها بتوان در همین زاویه نزدیک به واقعیت ارزیابی کرد؛ چرا که امسال کمتر نشانهای از عملیاتیشدن این شعار در نقاط مختلف پایتخت بهچشم میخورد. حتی اجراهای خیابانی نیز با وجود آنکه امسال پیش از اجراهای صحنهای، آغاز و پایان گرفت اما نتوانست شور یک جشنواره را در تهران به جریان بیندازد.
اما بخش ورکشاپهای جشنواره امسال تمام تلاش خود را کرد تا با دعوت از چهرههای شناختهشده و گنجاندن عناوین مورد توجه اهالی تئاتر بتواند در مدت کوتاهی که برگزار میشود تأثیرگذار نیز باشد که تا حدودی نیز توانست به این مهم دست پیدا کند و شاید اگر طبق برنامه اعلام شده دبیرخانه جشنواره، ژاکلسل هم برای سخنرانی به ایران میآمد. این مهم بیشتر به مطلوب نزدیک بود اما مهمترین عنوان سمینارهای امسال با عنوان «مدیریت تئاترچیست؟» و «میزانسن چیست؟» با عدم حضور ژاکلسل، هنرمند برجسته فرانسوی بهدلیل بیماری وی لغو شد.
ژاک لسل در سمینار «مدیریت تئاتر چیست؟» قرار بود با ارائه مثالهایی از نحوه مدیریت تئاتر در مجموعه «کمدی فرانسز» و تئاترهای دیگری همچون «تئاتر ملی استراسبورگ» که وی مدیریت آنها را بر عهده داشت، به بیان مبانی اصلی مدیریت در حوزه هنر بپردازد. هر چند در کشور ما بهدلیل عدم وجود تئاتر خصوصی شاید این سمینار چندان کارایی برای کارگردانان تئاتر کشورمان پیدا نمیکرد اما در هر صورت حضور لسل که تاکنون آثار مختلفی را در فرانسه و دیگر کشورهای دنیا به صحنه برده است، میتوانست هیجان انگیز باشد؛ هر چند تا حدودی این عدم حضور را ژانماری پرادیه، استاد ممتاز دانشگاه پاریس و مدیر دپارتمان تئاتر پرکرد و سمینار «بازی با فضا» در مکانهای غیرنمایشی توجه بسیاری را به خود جلب کرد. در کنار این، ورکشاپهای امسال با استقبال خوب دانشجویان تئاتر روبهرو شد.
اما با شروع اجراهای صحنهای، بازار تئاتر گرمتر شد ولی نتوانست به نقطه قوتی در جشنواره امسال که سیامین دوره خود را پشتسر میگذارد تبدیل شود. در بخش بینالملل با تمرکز بر دعوت از گروههایی که قرار بود اجرایی صرفا تکنیکال را به نمایش بگذارند، عملا حالوهوای بخش بینالملل جشنواره امسال تغییر کرد و البته به مذاق بسیاری از مخاطبان تئاتر خوش نیامد. اما دبیر جشنواره معتقد بود: «تماشاگری که امروز میخواهد تئاتر ببیند باید وجه دیگری از تئاتر را مشاهده کند که شدیدا با تکنیک و اجرا سروکار دارد. در جشنواره امسال کارهایی از ایتالیا و ژاپن و آلمان مشاهده کردیم که مبتنی بر تکنیک بودند و تئاتر ما هم باید برای ادامه راه، مسیر خود را عوض کند و قدم در راه این گروههای نمایشی بگذارد.»
اینگونه بود که جشنواره امسال در بخش بینالملل بیشتر قرار بود یک پیشنهاددهنده به تئاتریها باشد که راه خود را از تئاتر رئال و فرمگرایانه خاص خود عوض کنند اما چقدر این پیشنهاد را تئاتریها پذیرا خواهند بود؟ مضاف بر اینکه سؤال جدی بسیاری از کارگردانان تئاتر بعد از دیدن این اجراها این بود که چقدر این تکنیکها، نماینده تئاترهای روز دنیا در بخش تکنیکال هستند؟ هر چند بهطور خاص اجرای نمایشهای «هتل پارادیزو» از آلمان و «قصر مهآلود» از ژاپن مورد توجه بسیاری قرار گرفت که همین 2اجرا، اتفاقا در داوریها بهطور کامل نادیده گرفته شد. در حالی که 3تن از داوران امسال را خارجیها تشکیل میدادند که احتمالا بیشتر از ما با تئاتر روز دنیا در تعامل هستند. بیشترین حاشیه و حرف و حدیثها نیز در بخش اجراهای خارجی، شامل حال اجرای «ترکیب دو زمان» از کشور فرانسه شد که بسیاری آن را یک اجرای دلقکی و سیرکی نامیدند و انتقاد مهمشان اجرای این اثر در سالن اصلی تئاتر شهر بود و همین باعث شد تا بارها دبیرخانه جشنواره اعلام کند که این نمایش جایزه بیپیزوم در کن 98 را از آن خود کرده است.
اما در بخش تولیدات داخلی باید گفت جشنواره امسال را میتوان در این بخش شکستخوردهتر از هردورهای دانست. اگر از این نکته بگذریم که بیشترین توجه در داوری امسال به کاری شد که پیش از این اجرای عمومی خود را پشتسر گذاشته است(ریچارد سوم، کار آتیلا پسیانی) باید گفت جز 2 یا 3مورد اثر قابل تامل که میتوان منتظر اجرای آنها در سال91 بود، در میان آثاری که امسال برای جشنواره تولید شدند هیچ اثری که بتواند مخاطب را هیجانزده کند وجود نداشت. تقریبا نه در فرم و نه در محتوا در جشنواره امسال نمیتوان کار شاخصی را پیدا کرد. حتی تولد یک گروه یا کارگردان تازه از راهرسیده خوشفکر را نیز نمیتوان نوید داد و شاید بتوان همه اینها را به حساب بلاتکلیفی جشنواره سیام تا 4ماه مانده به جشنواره دانست.
فارغ از این مواردی که ذکر شد باقی مسائل حاشیهای جشنواره امسال هم مانند همیشه بود: عدم مدیریت صحیح توزیع بلیتهای جشنواره، عدم مدیریت صحیح خبرنگاران، عدم ارتباط درست میان گروههای خارجی و خبرنگاران، بلاتکلیفی اجراهای عمومی گروههای حاضر در جشنواره و... .
به همه اینها انصراف منیژه محامدی از اجرای عمومی و بلاتکلیفی اجرای نمایش حسین پاکدل که بارها در اجرای جشنوارهای خود و اختتامیه از آن یاد کرد را هم باید اضافه کرد که از مهمترین حاشیههای جشنواره امسال بود و شما به همه این وضعیت پیچیده تئاتر، اضافهشدن شورای حمایت از آثار که حالا خیلی از تئاتریها نمیدانند این حمایت چگونه حمایتی است را هم اضافه کنید و پرونده سیامین جشنواره تئاتر فجر را ببندید.