این راهبرد از آن زمان فراگیر شد که گروهی از جامعهشناسان، با آسیبشناسی ناکامروایی سیاستهای مدیریت شهری، بهویژه در پیشبرد برنامههای توسعه متوازن و همهجانبه، انتقادهایی جدی را متوجه سیاستگذاریها و رویکردهای کلان کردند.
مهمترین این نقدها، مشارکتناپذیر بودن برنامهها از مرحله طراحی تا اجرا و ارزیابی بود. تا پیش از این، شهروندان در فرایند برنامههای توسعه شهری، نه بهعنوان ذینفعانی که بایستی از آثار اجرای این برنامهها بر کیفیت زندگیشان برخوردار شوند بلکه صرفا به مثابه سوژههای منفعل و نظارهگر دیده میشدند که قرار نیست مداخلهای در هیچ کدام از مراحل یادشده داشته باشند. به علاوه ساختار ناکارآمد نظام بوروکراتیک ادارات اجرایی مربوط و نیز قالبهای کهنه فکری و ارزشی مدیران و مجریان، همپای با گسترش شهرها و پیچیدهتر شدن امورات و دگرگونیهای شتابان و روزافزون، رشد نیافته بودند.
از زمانی که سیاستهای دانشبنیان و اجتماعبنیان، بهعنوان راهبرد گذار از نظام ناکارآمد مدیریت به سوی نظامات پویا و اثربخش مطرح شد، تاکنون که دستاوردهای علمی و تجربی فراوانی این رویکرد را پشتیبانی میکند، تکاپوی جسته و گریختهای برای بهکار بستن رویکردهای مرتبط با این راهبرد در ایران صورت گرفته است اما هیچگاه به اندازه امروز، این راهبرد، در هر دو عرصه نظر و عمل، مورد توجه ویژه قرار نگرفته بود. گرچه کاربست رویکردهای «مدیریت شهری اجتماع بنیان»، از حدود 6سال پیش در شهرداری تهران عملیاتی شد اما تدوین نسخه بومی و همهجانبه این رهیافت تا همین سالهای اخیر زمان برد. هنگامی که در سال 1390 فراخوان همایش علمی «شهرداری به منزله نهاد اجتماعی» با اقبال کم سابقه جامعه علمی و پژوهشی کشور مواجه شد و مشارکت نخبگان در قالب مقالات پخته کاربردی خود را نشان داد، عزم مدیران شهری برای تداوم رهیافت مذکور راسختر شد.
اکنون آنان دریافتهاند که دانش و بینش ژرفنگر، پشتیبان عملگرایی، درک تجربی و روحیه مردممداری آنان شده است. اگر 6سال پیش فعالیتهایی همچون راه اندازی و توسعه سامانههای 137 و 1888، سنجش رضایتمندی شهروندان از تمام عرصههای فعالیتی مدیران شهری، تدوین پیوستهای ارزیابی آثار اجتماعی و فرهنگی طرحهای شهری، ناحیه محوری خدمات شهری، محله محوری فعالیتهای فرهنگی اجتماعی، توانمندسازی اقشار آسیبپذیر و توسعه مراکز کارآفرینی شهری، به مثابه رویدادهای پراکنده و نامنسجم مورد داوری نامنصفانه قرار میگرفت، اکنون روشن شده است که هر یک از این رویکردها، قطعهای ضروری از پازل جامع سیاستهای اجتماع بنیان مدیریت شهری برای پیشرفت عدالت محور بوده است.
مدیریت شهری اجتماع بنیان، بهعنوان راهبردی دانشپایه بهویژه در حوزه فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، رفتهرفته آثار مثبت خود را به نمایش میگذارد. استقبال کم نظیر انجمنهای علمی و پژوهشی، گروههای فرهنگی و هنری و اجتماعات داوطلب محلی برای مشارکت در برنامههای مختلف شهرداری تهران، جنبهای مشهود و اطمینان بخش از موفقیت راهبرد یادشده است. اگر این راهبرد در نیروی انتظامی با شعار «پلیس جامعه محور» و در شهرداری تهران تحت عنوان «مدیریت شهری اجتماع بنیان» قرین توفیق بوده است، دلیلی ندارد اجرای آن را در سطح ملی و در سایر حوزههای مدیریتی کلان کشور به تاخیر اندازیم. مهم باور داشتن به کارآمدی این راهبرد و پایبندی به شاخصهای آن است.
* مدیرکل مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران