آنچه در 4سال گذشته رخ داد و تصاویر آن را در آینه زمان دیدیم در خور فوتبال ایران نبود؛ فوتبالی که گروه کارشناسی AFC در قاره آسیا از منظر نیروی انسانی و پتانسیل استعدادهای این رشته جهانی، آن را در سکوی نخست قرار داده است. این تراکم انسانی در فوتبال نیاز به امکاناتی دارد یا به تعبیری اهرمی لازم است تا این نیروی خروشان و پر از انرژی را به کار انداخته و سازماندهی کند.
عمده مشکلات ما از نگاه کارشناسان، عدم توجه به زیرساختها، نبودن امکانات سختافزاری، عدم توجه لازم به تیمهای پایهای، اهمال در بازنگری و ایجاد یک تحول اساسی در مدیریتها از صدر تا لایههای زیرین مدیریتی در جامعه فوتبال و توجه نداشتن به سرمایهگذاری و برنامهریزی بوده است. مردم در یک نظرسنجی با آرای قاطع و شجاعانه و نزدیک به 75درصدی خود تکلیف را روشن کردند. آنها با پشتکردن به سایر گزینهها بهخصوص نادیده گرفتن حضور در جامجهانی، خواستار رئیس فدراسیونی مستقل، مقتدر و غیرمطیع شدند زیرا بهخوبی میدانند یک مدیر توانمند میتواند سایر کمبودها را رفع کند یا کاهش دهد و در سایه مجموعهای توانمند به نام فدراسیون، رسیدن به جامجهانی، ایجاد زیرساختها و توجه به پایهها حاصل خواهد شد.
چند سال گذشته را میتوانیم برای فوتبال ایران «ماراتن رنج» بنامیم. زخمی که بر پیکر فوتبال ما بر اثر نابسامانیهای متعدد نشست، جامعه فوتبال را در حسرت و تأثر فرو برد تا جایی که مردم به ورزشگاهها پشت کردند. این نوعی اعتراض مسالمتآمیز به شرایط نامتعادل فوتبال بود. از سوی دیگر شاهد بودیم که پیروزیهای تیم ملی چه جاذبه پنهان و آشکاری داشت و آشتی تماشاگر فوتبال ملی را با استادیوم آزادی موجب شد به ویژه پیروزی کوبنده بر بحرین که سوای ارزشهای فنی تیم ملی ایران و سرمربی نامدارش، درهم آمیخته با نفرتی بود که در مقابل این حریف همیشه ناجوانمرد، هموطنان ما را از بار منفی روانی آن خاطره دردناک منامه رهانید و موجب شور ملی و موج شادمانی در میان آحاد مردم شد.
تلاش کردم تا نکات تاریک فوتبال کشورمان را که نگذاشت ما به آنچه استحقاقش را داشتیم و به آن نرسیدیم در مطالبم نیاورم و این نوشته را با امید به بهار فوتبال ایران به نگارش دربیاورم. ناگزیرم اینجا به صاحبان رأی که آرایشان در سرنوشت فوتبال کشور عزیزمان بسیار تأثیرگذار است تذکری دوستانه بدهم. آنچه را که شما درنظر دارید در رأیتان لحاظ کنید باید متکی بر نظرات صائب مردم باشد که در نظرسنجی خود صریح و شفاف به آن رأی دادند. هر رأی دیگری که نشأت گرفته از مصلحتاندیشی، گروهگرایی و منفعتطلبی باشد در پیشگاه مردم و بالاتر از آن خداوند بزرگ محکوم است. دهههای مختلفی را با فوتبال سپری کردهام و حالا در پیرانهسری و در هفتمین دهه از زندگی خود مثل همیشه آرزویی جز سربلندی و افتخار کشورم ندارم.
آنچه نوشتم هم کوتاه بود و هم کلی و جمله کلیدی این نوشته خطاب به رأیدهندگان بود که مسئولیتشان بسیار سنگین است. این مطلب در فاصله 9روز به انتخابات فدراسیون نوشته شده است. دلم میخواست در میان کاندیداها چهرههای امید بیشتری داشتیم، به خصوص از جامعه فوتبال که افراد تحصیلکرده و برخاسته از دل فوتبال زیاد دارد و جای خالیشان احساس میشود. اریک فروم، اندیشمند فرانسوی میگوید: «امید مانند ببر نیمخیزی است که وقتی زمان جهیدن فرا رسد خواهد جهید». منتظر این جهش هستیم.