دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۸۵ - ۱۶:۳۰
۰ نفر

سید سروش هاشم زاده : پنجمین شماره ماهنامه خردنامه همشهری (مردادماه 1385) به «ویژه نامه سنت» اختصاص یافته است.

 ویژه نامه  خرد نامه در چهار بخش به موضوع سنت در حوزه ایرانی و غربی می پردازد. مصطفی ملکیان، سیدجواد طباطبایی، محمدباقر خرمشاد، سعیدرضا عاملی، محمد ضیمران، احمد واعظی، فریتیوف شووان، فریدریش فون هایک، وینسنت برومر و دیوید وینز از جمله صاحب نظرانی هستند که در این شماره از ماهنامه خردنامه همشهری مطالبی را نگاشته اند. مطلب ذیل نگاهی است به تأملات دکتر سیدحسین نصر در باب سنت و سنت گرایی.

سابقه   تاریخی  سنت گرایی،  به  عنوان  رویکردی  آگاهانه  در مقابل  عقاید انسان  متجدد، با تلاش های  گنون، کوماراسوامی، شووان، لینگز، بورکهارت و... موجودیت  مستقلی  یافت. این  گرایش  فکری  از دهه های  1۹20 و 1۹10 با تلاش های  این  سنت گرایان  گسترش  یافت  و اینک  جریان  سنت گرایی، بالغ  بر پنجاه  اندیشمند سنت گرا را در سطوح  مختلف  در بر دارد.

 سیدحسین  نصر نیز از جمله  کسانی  است  که  با علاقه  به  آرای  این  افراد، سعی  در گسترش  جهان بینی  سنتی  دارد. بدین  منظور، سنت  در منظومه   فکری  نصر تنها یک  اصطلاح  نیست ، بلکه  اهتمام  قلبی  و ایمان  عقلانی  است.

نصر، خود را «فیلسوف  سنتی ای  که  زندگی  معنوی  را در پیش  گرفته» (پل  فیروزه: ش،5 ص۹8) می داند. وی  بر این  باور است  که  سنت  «هدیه ای  از بارگاه  الهی» است. معنایی  که  نصر از سنت  ارائه  می کند با آنچه  متعارف  است، کاملاً  تفاوت  دارد.

 برخی  از محافل  فکری، سنت  را به  عادت، الگوهای  موروثی  و امور منسوخ  و متروک  تعبیر می کنند. آنچه  از نحوه   تفکر این  افراد نسبت  به  سنت  به  نظر می رسد، مرکب  از مجموعه   باورهای  مذهبی، فرهنگی، تاریخی، رسوم  و آداب  و نگرش های  خاصی  است  که  شیوه   زندگی  حاضر را تشکیل  می دهند و حداقل  از قواعد روایی  واحدی  پیروی  می کنند.

 این  شیوه، به  اعتقاد غیر سنت گرایان، نااندیشیده  و ناآگاهانه  است. به  این  معنی  که  ساختار و اجزای  سنت  به  عنوان  وضعیتی  از پیش  فرض  شده  پذیرفته  می شوند. اما، نصر «کندوکاوی  دیگر» در این  اصطلاح  دارد.

سنتی  که  در پروژه فکری  نصر قرار دارد، سنت  جاویدان  و پایدار و آگاهانه  است و چیزی  جز سنت  خداوندی  و یا به  تعبیر قرآن  «سُنَّة  الاولین» (سوره  بقره: 135) نیست، همان  سنتی  که  تبدیل  و صیرورت  در آن  راه  ندارد و هرگز دورانش  به  سر نمی رسد و در همه دوران ها حضوری  زنده  و پویا دارد. (سوره  فتح: 23)

 توصیفی  که  نصر از سنت  ارائه  می دهد «به  معنای  حقایق  یا اصولی  است ، دارای  منشأ   الهی  که  از طریق  شخصیت های  مختلفی  معروف  به  رسولان، پیامبران، اوتاد ، لوگوس یا دیگر عوامل  انتقال، برای  ابنای  بشر و در واقع، برای  یک  بخش  کامل  کیهانی  آشکار شده  و نقاب  از چهره آن ها برگرفته  شده  است.» (معرفت  و معنویت: ،1381 ص156 - 155). به  باور نصر، سنت  حقایقی  را آشکار می کند که  دارای  ماهیتی  فراشخصی  است  که  ریشه  در ذات  حقیقت  دارد.

به  عبارت  دیگر، سنت  در آن  واحد هم  حقیقت  است  و هم  حضور. نصر معتقد است: «سنت  علمی  است  که  بیش  از اندازه  واقعی  است.» (معرفت  و معنویت: ،1381 ص156).  در نظر سنت گرایان، این  دانشِ  «بیش  از اندازه  واقعی» معطوف  به  «علم  قدسی» است  که  در گوهره سنت  قرار دارد. آنچه  سنت گرایان  سخت  بدان  می اندیشند، فواید و ثمرات  سنت  است، به ویژه  که  در دنیای  مدرن  مورد تهدید قرار گرفته اند، لذا به  این  معنا سنت گرایی، آرمانی  است  که  با سنتی  زیستن  متفاوت  است  و موضعی  بیرونی  نسبت  به  خود سنت  محسوب  می شود.

 اندیشه های  سنت گرایان  و نصر، حوزه های  مختلفی  را شامل  می شود که  از آن  جمله  می توان  از بسترهای  متافیزیکی، معرفت شناسی، انسان شناسی و اخلاق  نام  برد. لیکن  نصر در اغلب  آثارش، به  خصوص  «معرفت  و معنویت»، از بستر معرفت شناسی،  البته با تاکید بسیار بر وجودشناسی، به  تشریح  و تبیین  سنت  می پردازد. یکی  از این  مفاهیم، «حکمت  جاویدان» (Philosophia Perennia) است.

حکمت  جاویدان، نوعی  نگاه  سنتی  به  متافیزیک  است  که  در بطن  دین  قرار دارد و به  دلیل  ساحت  ذوقی ای  که  دارد برترین  انکشاف  حیات  بشری  محسوب  می شود. در منظومه فکری  سنت گرایان، «حکمت  جاویدان» نوعی  فلسفه متافیزیکی  توأم  با اسطوره، دین  و عرفان  است
 به  اعتقاد نصر، جاویدان  خرد، دارای  جان مایه ای  توحیدی  است  که  بشر بنا به  درک  و توانایی  خود از این  حکمت  الهی  کسب  فیض  می کند.

این  حکمت  همان  «الحکمه  اللدُنیه» به  تعبیر سهروردی است  که  در واقع  اشاره  به  آن  دارد که  این  حکمت  نزد خداوند است  و از طرف  او افاضه  می شود. در سنت  تعقلی  اسلامی، منبع  این  حکمت  را تعالیم  پیامبران  می دانند که  نَسب  آن ها به  «پدر فیلسوفان» (أبوالحکما) هرمس می رسد. به  باور نصر، فیلسوفانی  مانند افلاطون، فیثاغورث و امپدوکلس «موحدانی»اند که  با «حکمت  ازلی  که  مرتبط  با نبوت  است، همراه  و همگام» بودند (معرفت  و معنویت: ،1381 ص162).

 نصر برای  فهم  دقیق  معنای  سنت  به  ارتباط  آن  با دین  (religion) می پردازد. به  باور نصر، سنت  مفهومی  است  که  دین  را در پروژه خود دربردارد. او در تعریف  دین  که  با چنین  درونمایه ای  توأم  است، می گوید: «دین  چیزی  است  که  انسان  را با خدا و در عین حال  انسان ها را با یکدیگر به  عنوان  اعضای  یک  جامعه  یا ملت  قدسی  یا چیزی  که  اسلام  «امت » نامیده  است، پیوند می دهد.» (معرفت  و معنویت: ،1381 ص164 - 163)

 توصیف  نصر از دین  و رابطه آن  با سنت  از منظر حکمت  خالده، که  نصر آن  را گوهره دین  می پندارد، ضرورت  کندوکاو در مسئله کثرت  ادیان و وحدت  متعالی  ادیان را نیز ایجاب  می کند، چراکه  مهم ترین  آموزه معرفتی  سنت گرایان، «وحدت گرایی  باطنی  ادیان» یا به  تعبیر شووان«وحدت  استعلایی  ادیان» است. (گوهر و صدف  عرفان  اسلامی: ،1381 ص55) از نظر آنان  هر دینی  دو بعد ظاهری  (شریعت) و باطنی  (عرفان) دارد. گرچه  ظاهر ادیان  به  دلیل  جغرافیا و تاریخ  نزول  وحی  الهی  اختلاف  دارد، ولی  پژواک  ندای  الهی  از قلب  همه دین ها قابل  شنیدن  است. (سوره  فاطر: 24 ؛ یونس: 47)

 یکی  دیگر از مفاهیمی  که  نصر سعی  در تبیین  آن  دارد، ذات  قدسی  است. به  اعتقاد نصر، «ذات  قدسی  مبدأ سنت  است  و چیزی  که  سنتی  است  از ذات  قدسی  جدایی ناپذیر است. کسی  که  درکی  از ذات  قدسی  ندارد، نمی تواند منظر سنتی  را درک  کند و انسان  سنتی  هرگز از درک  ذات  قدسی  جدا نشده  است.» (معرفت  و معنویت: ،1381 ص16۹ - 168) نصر با ارائه چنین  مفهومی  قصد دارد، تمدن  سنتی  را متعالی  و خالی  از نقص  معرفی  کند، چراکه  تمدن  سنتی ای  که  تحت  سیطره ذات  قدسی  باشد، هرگز اجازه ظهور شکاکیت  و سکولاریسم را نخواهد داد و انسان  با معرفت  به  ذات  قدسی  می تواند تمدن  سنتی  را احیأ کند.

 سنت  و مواجهه  با دنیای  مدرن

در آستانه هزاره سوم  میلادی ، که  تأملات  مدرنیستی  با تمام  قدرت وجوه  و گستره زیستی  انسان  را تحت  سیطره  و حاکمیت  خود قرار داده  است، سخن  گفتن  از سنت  و بازیابی  سنت، مقدمات  تنش  «اندیشه ای» و «بنیادگرایی» را در جامعه  فراهم  می سازد. در اینجا با دو نحوه رویکرد مواجه  هستیم:

الف) «فکر» سنتی: در این  نحوه  از تفکر، سنت گرایان  بیشترین  دغدغه شان  بازگشت  به  مبانی  سنت  و آنچه  از آن  با عنوان  حقایق  ربوبی  یاد می کنند، است.سیدحسین  نصر، شووان، گنون، کوماراسوامی و... جزو آن  دسته  از افرادی  هستند که  دغدغه  «فکر» سنتی  را دارند. در نگاه  این  عده، «چیزی  که  از عالم  متجدد مورد انتقاد سنت  است، کل  جهان بینی، مقدمات  و مبانی  و اصولی  است  که  از نظرگاه  سنت، کاذب» است، (معرفت  و معنویت: ،1381 ص182).

در پروژه فکری  نصر، مخالفت  با مدرنیته  از «احساس  تعهد» و «ترحم  و خیرخواهی» نسبت  به  انسانی  ناشی  می شود که  در عالمی  بافته  شده  از تار و پود خطاها و حقایق  نیم بند گرفتار آمده  است، لذا نصر «بار امانتی» (معارف  اسلامی  در جهان  معاصر: ،1371 ص251) را بر دوش های  خود احساس  می کند و مخالفت  خود را با مدرنیته  به  گونه های  مختلف  فکری  بیان  می کند.

او با نقل  قول  از شاعران، فیلسوفان، مترجمان، ادیبان، اسطورشناسان  و... که  به  پژوهش  در مبانی  سنت  علاقه مند هستند، درصدد احیای  سنت  و بازیابی  امر قدسی  برآمده  است. وی  به  «شرق  شناسان»ی  که  در دپارتمان های  دانشگاه های  اروپایی  و آمریکایی  مشغول  تحقیق  هستند، چندان  مطلوب  نمی نگرد؛ چراکه  از نظر نصر اینان  به  شرق  به  عنوان  «تاریخ» و سوژه  و رشته ای  علمی  و استدلال  گرا توجه  دارند. اما شرق  رازها و مبانی  اشراقی  دارد که  مبنای  «مبدأ کلی» است .

 ب) بنیادگرایی: عنوان  بنیادگرایی  (fundamentalism) پس  از فروریختن  برج های  تجاری  نیویورک چنان  سربلند کرد که  امروزه  این  عنوان، نماد تروریسم، خشونت  و فاجعه  است. در لایه های  بنیادین  این  واژه، معرفتی  سیاه  در جریان  است. از دهه های  پیش  اندیشمندان  بسیاری  زنگ  خطر این  پدیده نوین  قرن  بیستم  را به  صدا درآورده  بودند.

حسن  حنفی، محقق  و فلسفه پژوه  معاصر مصری، یکی  از این  اندیشمندانی  است  که  در مقاله ای  تحت  عنوان  «دورنمای  انسان  از دیدگاه  اسلام» با آگاهی  کامل  از گسست  معرفتی  و تغییر پارادایم متافیزیکی که  در جهان  معاصر رخ  داده  است،  با ارزش  و اهمیت  دادن  به  جنبه های  مثبت  فلسفه های  غربی، به  طور غیرمستقیم  علیه  تفکرات  اسکولاستیکی در جهان  اسلام  مبارزه  می کرد.

سیدحسین  نصر در کتاب  «اسلام  سنتی  در دنیای  مدرن» تمایز میان  «اسلام  سنتی» و «اسلام  بنیادگرایی» را بررسی  نموده  است. وی  بر این  باور است که «دیدگاه  سنت گرا و آنچه  بنیادگرا نام  گرفته، در قبول  سنت  و حدیث  و همچنین  در تأکیدشان  بر شریعت، با هم  تلاش  می کنند، اما حتی  در این جا هم  اختلافات  بسیار عمیق  است.

 سنت، همواره  بر تفسیرهای  خردمندانه  و سنت  دیرپای  تفسیر قرآنی  در فهم  معنای  آیات  کتاب  مقدس  تأکید دارد. درحالی  که  بسیاری  از جنبش های  بنیادگرا به  آسانی، آیه ای  از قرآن را برداشته  و معنایی  مطابق  با اهداف  و مقاصد خودشان  به  آن  می دهند؛ معنایی  که  اغلب  بیگانه  با کل  سنت  تفسیری  قرآن  است.» (اسلام  سنتی  در دنیای  مدرن: ،1۹۹0 ص18)
 قرائت  نصر از اسلام  با آنچه  پیش  از این  درباره مبانی  تفکر سنتی  مطرح  کردیم، سنخیت  کامل  دارد. اما اینک  ما در جهانی  زندگی  می کنیم  که  دو جریان  فکری  «سنت گرایی» و «بنیادگرایی» وجود دارد، لذا ابتدا بر برخی  تشابهات  و افتراقات  این  دو جریان  می پردازیم  و سپس  نتیجه گیری  کلی  از نگرش  نصر به  دنیای  مدرن خواهیم  داشت.

1 - «سنت، دین  و کتاب  مقدس»: قرائت  ایدئولوژیک از سنت  و متون  مقدس  از سوی  بنیادگرایان؛ تفسیر اسطوره ای  و نمادی  از سنت  و دین  از سوی  سنت گرایان.

2 - «معنویت  و عرفان»: نفی  معنویت  و بُعد عرفانی  دین  از سوی  بنیادگرایان؛ ترویج  و اشاعه  تفسیر معنوی  و عرفانی  از دین  و سنت  از سوی  سنت گرایان.

3 - «بازگشت  به  سنت»: سنت گرایان  و بنیادگرایان  هر دو ادعای  بازگشت  به  سنت  دارند. سنت گرایان  به  احیای  خرد جاودان  و امر قدسی  می اندیشند، اما بنیادگرایان  به  احیای  دین  ناب و ظاهر شریعت.

4 - «مخالفت  با مدرنیته»: سنت گرایان  و بنیادگرایان  هر دو تمایلی  به  فهم  چیستی  مدرنیته  ندارند و با آن  گفت وگویی  ندارند و به  مخالفت  با آن  همواره  اهتمام  دارند.

5 - «تأکید بر عمل»: سنت گرایان  اغلب  به  «فکر» سنتی  می اندیشند. اما بنیادگرایان  در قالب  حزب  و ستیزه  به  مواجهه فیزیکی  با دنیای  مدرن می روند.

اکنون  با طرح  پنج  گزاره  که  تفاوت  و تشابه  میان  سنت گرایی  و بنیادگرایی  را می رساند، این  سؤ ال  جدی  قابل  طرح  است  که  آیا سنت  در بطن  خود پتانسیل  و آموزه های  اصول گرایی را دارد که  به  بنیادگرایی  ختم  شود؟

در پاسخ  به  این  پرسش  می باید این  مسأله  روشن  شود که  ایده ها و کنش های  بنیادگرایان  در پاسخ  به  بحران  هویت  دینی  - سنتی  در عصر جهانی  شدن  به  وجود آمده  است. از نظرگاهی  دیگر بنیادگرایی  چیزی  نیست  جز عکس العملی  مبهم  در مقابل  ضروریات  عصر مدرن.

بنیادگرایان  در حسرت  این  نوستالژی به  سر می برند که  آسیب های  جدی  وارد آمده  از سوی  مدرنیته  به  دین  و سنت  را فقط  از یک  راه  می توان  درمان  و احیأ کرد و آن  «برخورد فیزیکی  توأم  با خشونت» است. این  نوع  نگرش  در طول  تاریخ  با بازتاب های  متفاوت  به  وجود آمده  است.

 سیدحسین  نصر در پروژه   «احیای  سنت» به  علاقه   غربیان  به  فلسفه  و سنت های  شرقی  اشاره  می کند، اما «احیای  سنت  در این  قرن» را چندان  ممکن  نمی داند.

کد خبر 1625

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز