این اظهارات بعد از آن عنوان شد که رهبران قبایل و سیاستمداران منطقه «برقه» آن را ایالت فدرال اعلام کردند. این منطقه با مصر مرز مشترک دارد. برخی از تحلیلگران نظامی مصر معتقدند، با توجه به اینکه دولتهای غربی درصدد ایجاد پایگاه در منطقه برقه برآمدهاند، کشورشان در محاصره کامل از شرق (اسرائیل) و جنوب (سودان دو نیمه شده) و لیبی قرار خواهد گرفت.
شاید این دیدگاه در حال حاضر قدری افراطی بنماید، ولی نگرانیها را در لیبی برطرف نمیکند که هنوز به ثبات داخلی نرسیده و شبه نظامیان بر آن حکومت میکنند و حاضر نیستند، برای تشکیل ارتش واحد، سلاح خود را به زمین بگذارند. تهدید مصطفی عبدالجلیل، رئیس شورای انتقالی لیبی،به برخورد نظامی با خواست رهبران قبایل برقه احتمال بروز جنگ داخلی را در این کشور پیش میآورد. وی طرفدران قذافی و برخی دولتهای عربی را به دامن زدن به این موضوع متهم کرده است.
اهمیت موضوع زمانی بیشتر میشود که روشن شود شهر بنغازی مرکز ایالت برقه است، شهری که مهد انقلاب برای سرنگونی حکومت استبدادی معمر قذافی نام گرفته است.
طرفدران بازگشت لیبی به مرحله فدرالی برای مشروعیت اقدام خود به قانون اساسی سال ۱۹۵۱ اشاره میکنند که در زمان پادشاه ادریس سنوسی به تصویب رسید و کشور را به ۳ ایالت ـ برقه، فزان و طرابلس ـ تقسیم کرد. این عده مصرانه میگویند که هدفشان تجزیه لیبی نیست، ولی این اصرار برای رئیس شورای انتقالی اطمینان بخش نیست. معمر قذافی نیز، بعد از به قدرت رسیدن، همین تقسیمات جدید کشوری را ادامه داد.
احمد الزبیر السنوسی، که به ریاست ایالت برقه برگزیده شده، از خویشاوندان پادشاه مخلوع لیبی است که در عراق و سوریه دوره نظامی دیده است و بعد از تلاش برای کودتا بر ضد قذافی، ۱۹۷۰، به زندان افتاد و در ۲۰۰۱ آزاد شد و باسابقهترین زندانی سیاسی در کشورهای عربی است. وی از همان ابتدا به عضویت شورای انتقالی لیبی درآمد که درخواستش از پیمان ناتو برای حمله نظامی به لیبی طومار حکومت و عمر معمر قذافی را درهم پیچید.
با اینکه از سال ۱۹۵۱ کشور لیبی به صورت دولت مرکزی و نه فدرال اداره میشود،نخبگان برقه همواره به پایمال شدن حقوق این منطقه اعتراض داشتهاند. سه ایالت برقه و فزان و طرابلس،به سبب وجود صحرای گسترده لیبی بین آنها،با یکدیگر ارتباطی ندارند و تنها یک آزادراه بین طرابلس و بنغازی کشیده شده است. مردم برقه خود را به مصر نزدیکتر از طرابلس حس میکنند. اهالی طرابلس نیز خود را به کشورهای مغرب عربی نزدیکتر میدانند. زیرساختهای اجتماعی برقه نیز با دو بخش دیگر کشور متفاوت است. محمد السنوسی، معروف به سنوسی کبیر که فردی از علمای دینی الجزایر بود، توانست در اواسط قرن نوزدهم قبایل این منطقه را با یکدیگر متحد کند. سنوسیه یکی از فرقههای تصوف است که تنها در شرق لیبی گسترش یافته است. این منطقه همواره به سیاستهای قذافی معترض بود و نخستین شرارههای انقلاب لیبی نیز در شهر بنغازی زده شد.
مدافعان فدرالی شدن برقه معتقدند که، بعد از سقوط قذافی، مرکز (طرابلس) به امکانات بیشتر نظامی دست یافته و بیشتر وزارتخانهها را به خود اختصاص داده است. طبق قانون جدید انتخابات، منطقه طرابلس ۱۰۲ کرسی از مجموع ۲۰۰ کرسی پارلمان را از آن خود میکند، حال آنکه سهم منطقه برقه تنها ۶۰ کرسی است.
شورای انتقالی در پاسخ میگوید که این سهمیهبندی براساس تراکم جمعیت صورت گرفته است و نه وسعت جغرافیایی مناطق کشور.
شورای انتقالی لیبی با انتخاب مردمی به قدرت نرسیده است و این امر ادامه کار آن را با مشکل مشروعیت داخلی روبرو میسازد. هنوز اعضای کامل این شورا برای مردم شناخته شده نیستند. برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان، ژوئن آینده، یکی از وظایف این شوراست. این مجلس منتخب باید قانون اساسی جدید را تدوین کند که نظام سیاسی کشور در آن تعریف خواهد شد.
در حالی که رئیس شورای انتقالی تهدید به استفاده از زور برای ابطال بازگشت به قانون اساسی ۱۹۵۱ و حفظ یکپارچگی کشور میکند، لحن نخست وزیر لیبی آرامتر است و راه را برای رسیدن به توافق باز نگه میدارد. عبدالرحیم الکیب عقیده دارد: «ما ناچار نیستیم تمرکزگرایی داشته باشیم، چون شیوه مردودی در قرن بیست و یکم است ... همچنین مجبور نیستیم به ۵۰ سال قبل بازگردیم که نظام فدرالی در کشور حاکم بود. طرح دولت لیبی تمرکززدایی است».
اخیرا کار تدوین منشور ملی لیبی به اتمام رسیده است که الگویی برای قانون اساسی جدید است و بر نظام تمرکززدایی و دادن قدرت به شوراهای محلی تأکید دارد.
اگر این مشکل در داخل لیبی و بین رهبران آن حل نشود، شاید رجوع به تحکیم سازمان ملل متحد در نظر گرفته شود.
سودان در همسایگی لیبی قرار دارد که سرانجام به تجزیه تن داد؛ و جنوب آن بتدریج سیاستهای خارجی خود را از بخش شمال جدا میکند و با دشمنان آن وارد همپیمانی میشود.
در کشور عقب ماندهای مانند لیبی، احتمال کشانده شدن فدرالیسم به تجزیه کشور چندان بعید نیست، بویژه که چندین بار تقسیم لیبی به ۵ منطقه مطرح شده است: برقه، طرابلس، مصراته، جبل نفوسه، فزان.
انتخابات محلی در مصراته (غرب) به انحلال شورای منصوب شورای انتقالی انجامید. در منطقه جبل نفوسه، دولت مرکزی تقریبا هیچ نفوذی ندارد. به این مسائل اگر تشدید قطببندی در جامعه لیبی و قدرتیابی سازمانهای شبه نظامی نیز افزوده شود، بدبینی را به سرنوشت فدرالیسم در لیبی و تصمیم شهر بنغازی و منطقه برقه افزایش میدهد
پرس تیوی