اگر به مراسمی که نزدیک به نوروز و حین آن برگزار میشود، دقت کنیم، میتوانیم بنمایههای این الگوهای رفتاری را در نمادها، نمایشها و بازیهای نوروزی ببینیم. برای نمونه خوان نوروزی ازجمله این مراسم نوروزی است که با چیدن سفره معروف هفتسین شکل میگیرد.
این خوان با گردآوردن همه اعضای یک خانواده در کنار یکدیگر و القای احساس همدلی و مهربانی بین آنها از یکسو و احساس پیوند و وحدت میان ایرانیانی که همزمان در خانههای خود بر سر این سفره نشستهاند از دیگر سو، نقش بسزایی در قوام پیوند و انسجام خانوادگی و اجتماعی دارد.
در این زمینه گفتوگویی داشتیم با دکتر علی بلوکباشی، مردمشناس و استاد دانشگاه و پژوهشگر و نویسنده در قلمرو فرهنگ مردم، در زمینه سویههای مردمشناختی جشن نوروز و نقش آن در الگوسازی رفتاری و هویتی ایرانیان در راستای تاریخ.
- نوروز بهعنوان یک جشن طبیعی، اجتماعی و حتی- به گفته برخی پژوهشگران- سیاسی، درون خود نمادهایی نهفته دارد که هریک به تنهایی و یا در ارتباط با یکدیگر، بازتابگر جنبهای از الگوهای رفتاری ایرانیان در راستای تاریخ تا به امروز بودهاند. این الگوهای رفتاری به تدریج و در طول سدهها نهادینه شدهاند، بهگونهای که نوعی هویت ویژه را برای مردمان این مرز و بوم رقم زده اند. در آغاز این گفتوگو میخواهیم که نخست اشارهای به نمادهای سازنده این جشن بکنید و اهمیت آنها را در الگوسازی رفتاری و هویتیابی ایرانیان به تحلیل بگذارید؟
اگر بخواهیم به جشن نوروز از جنبه نمادین آن بنگریم، باید گفت که همه رفتارهای آیینی مردم در این جشن، از آخرین روزهای سال کهنه که نسیمی از بهار و نوشدگی سال در فضای زندگی مردم میوزد تا واپسین روز پایانی جشن، یعنی روز سیزده فروردین، جملگی صورت نمادین دارند و برتابنده معانی و مفاهیمی خاص هستند. پیش از اینکه به چگونگی شکلگیری رفتارهای نمادین مردم در ایام نوروز بپردازم، بیان مطالبی درباره پیوند رفتارهای نمادین مردم با طبیعت، ما را در دریافت این پدیده اجتماعی و فرهنگی بیشتر و بهتر یاری میکند.همانطور که میدانیم نوروز زمان نو شدن سال در باززایی و تجدیدحیات طبیعت در تکرار نوبتی آفرینش است. از این روست که دانشیمرد بزرگ ایران و جهان اسلام، ابوریحان بیرونی، نوروز را روز « نوزایی آفرینش» میخواند.
ایرانیان و همه ملتهای سرزمینهایی که در حوزه فرهنگ نوروزی زندگی میکنند و نوروز را جشن میگیرند، گردش سال کهنه به سال نو و نقش و تأثیر این تحول را در حیات اجتماعی و اقتصادی خود با واکنشهایی نمادین، در مجموعهای از رفتارهای آیینی بازمینمایانند. در این رفتارهای آیینی، مردم گذار طبیعت را از کهنگی به نوشدگی و آغاز یک دور کیهانی تازه را به صورتی رمزگونه و در یک استحاله درونی و بیرونی در حیات اجتماعی خود جلوهگر میسازند. در مفهوم جشنهای نوشدگی سال در فرهنگ مردم جهان، میرچا الیاده مردمشناس رومانیایی میگوید که مردم تقسیمبندی زمانی طبیعت را با برپایی آیینهایی که ناظر برتداوم زندگی در کل جامعه است، معین و مشخص میکنند.ایرانیان این تقسیمبندی زمانی طبیعی و گردش فصل از زمستان به بهار، یا از دوره افسردگی و خواب و مرگ ظاهری طبیعت به دوره بیداری و زندگی و شکوفایی طبیعت را در 3مرحله با آیینهایی جدا و متفاوت از یکدیگر بازنمایی میکنند: یک مرحله در روزهای پایانی سال کهنه و در پیش از نوروز، مرحله دیگر در یک دوره 12روزه آغاز فروردین و مرحله سوم در روز 13 فروردین، روز پایانی جشنهای نوروزی.
غبارروبی و پاکسازی خانه یا بهاصطلاح «خانهتکانی»، سفید و نقاشی کردن در و دیوارهای خانه و سفید کردن اسباب و ظروف دودگرفته و سیاه شده آشپزخانه، کنار نهادن و نو کردن اسباب و اشیا و جامههای کهنه و فرسوده و ژنده و ناکارآمد، تطهیر سر و تن، گندزدایی فضای خانه با سوزاندن و دودکردن اسپند و کندر و مانند آنها از آدابی است که مردم در مراسم پیشواز و استقبال از سال نو و وداع با سال کهنه انجام میدهند.
- این کارها از دیدگاه مردمشناسی چه مفهوم و معنایی دارند؟ چرا همه چیز باید در پیش از نوروز و آغاز سال نو سفید، پاکیزه، تازه و نو شود؟
به باور کهن ایرانی، اهریمن و ارواح زیانکار در تاریکی و سیاهی و در شوخ و ریم و آلودگی جای و لانه میکنند. از این رو مردم برای نابود کردن اهریمنان از محیطزیست خود، با یک خیزش جمعی در روزهای پایانی سال، به پلشتزدایی قیام میکنند و سیاهی و آلودگی را از فضای زندگی و خانه و اسباب خانه خود دور میکنند و از میان میبرند. مردم با چنین کارهای نمادینی، پلشتیهای سال کهنه و ارواح زیانکاری را که در طول سال در خانه و اسباب و اشیای فرسودهشان مأوا کردهاند از خود و زیستگاه خود دور میکنند و برای گام گذاشتن به سال نو و دوره زمانی نو آماده میشوند.
مردم در دومین دوره جشنهای نوروزی که از زمان تحویل سال آغاز میشود و 12روز ادامه مییابد، معمولا از کار و فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی دوری میجویند و یک دوره انتقالی میان سال کهنه و سال نو را میگذرانند. در این دوره انتقالی و «جداگزینی» همه میکوشند تا این ایام را در جمع خانواده و با خویشان و دیدار با یکدیگر بگذرانند. گستردن خوان نوروزی یا سفره هفتسین، رفتن به خانههای خویشاوندان و آشنایان و دید و بازدید از یکدیگر، رسم نوروزانه یا عیدانه و عیدی دادن و بازیهایی ویژه از چشمگیرترین آیینها و آداب وابسته به این مرحله از جشنهای نوروزی هستند. سرانجام 13 فروردین؛ مرحله پایانی آیینهای نوروزی فرامیرسد. در این روز نظم و قرارهای زندگی اجتماعی بر هم میخورد و آشوب و آشفتگیهایی در روال معمول زندگی پدید میآید. این روز مرز میان دوره جداگزینی یا انتقال 12روزه و دوره نظم گرفتن زندگی در سال نو و بازپیوستن به کارها و فعالیتهای اجتماعی به روال عادی است. از رفتارهای نمادین این روز، همانطور که از نامش «سیزده به در» (در به معنای دشت و صحرا) پیداست، رها کردن چهاردیواری خانه و رفتن به در و دشت و گذراندن روز در طبیعت و در باغ و بوستان، استقراریافتن در کنار سبزه و آب روان و چشمهسارها، در آب افکندن سبزههای رویانده نوروزی، گره زدن سبزه به دست دختران دمِبخت، خوردن آشرشته و باقلاپلوی پخته شده در دشت و صحرا و در همان روز سیزده، پرداختن به جشن و سرگرمشدن با بازیها و نمایشهایی مانند کشتی پهلوانی، جنگ ورزا، اسبدوانی و بازیهای برد و باختی است.
- آیینها و نمایشهایی که در این 3دوره جشنهای نوروزی انجام میشوند، چه رمز و رازی را در خود نهفته دارند؟
اینها همه رفتارهایی هستند که به صورت نمادین تقسیمبندی زمان طبیعی و مرحله انتقال طبیعت از حالتی به حالت دیگر را در زندگی روزانه آنان بازمینمایند. در هر یک از این رفتارها مفهومی رمزگونه نهفته است که پیوند تمثیلی آنها را با دور کیهانی و گردش سال و اسطوره فروپاشی موقت نظم زندگی نشان میدهد. مثلا بازیهای رزمی در سیزده به در نمایشگر پویایی زندگی پس از ایستایی، پیروزی نیروی اهورایی بر نیروی اهریمنی، فروپاشی تباهی و سیاهی و بازآفرینی قدرت و روشنایی هستند.