دکتر مجتبی رحماندوست از جمله مسئولانی است که همواره به عنوان نویسنده نیز نامش شنیده میشود. مدیریت مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری و معاونت فرهنگی بنیاد جانبازان از جمله مسئولیتهای گذشته او و مسافر، سفر غریب، یک جفت و نیم، میل لیلی و مفتاح التفاسیر از جمله آثار مکتوب او محسوب میشوند.
رحماندوست هماکنون مشاور رئیس جمهور در امور ایثارگران و دبیرکل جمعیت دفاع از مردم فلسطین است. آخرین دلمشغولی او در ماههای گذشته مشارکت در برگزاری دومین همایش تجلیل از فجرآفرینان عاشورایی بوده است.
در این همایش که 29 بهمن در تالار وحدت برگزار شد، جواد محدثی، محمود شاهرخی و محمدرضا سرشار مورد تقدیر قرار گرفتند. گفتوگوی ما با دکتر رحماندوست در شرایطی انجام گرفت که علاوه بر این همایش تحت تأثیر سهم ناچیز ادبیات از بودجه سال 86 قرار داشت و این شد که سؤال اول به بودجه اختصاص یافت...
- بودجه فرهنگی سال 86 در زمینه نشر کتابهای انقلاب و دفاع مقدس چه میزان است؟
معادل بودجهبندیهای دولت، به شکلی نیست که مشخصاً بگویند برای کتاب دفاع مقدس در سال 86 این مقدار بودجه مقرر میشود. بلکه به مراکزی چون بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس بودجهای تعلق میگیرد و آنها در برنامههای خودشان بخشی را به انتشار کتابهای انقلاب و دفاع مقدس اختصاص میدهند. بنابراین تحت عنوان بودجه خاص کتاب دفاع مقدس در لایحه بودجه 86 سرفصلی وجود ندارد.
- در روند کاریتان آیا بخشی اختصاص به ادبیات و کتاب در حوزه ایثارگران و دفاع مقدس دارد؟
مسئولیت من ایجاب میکند که به چند اعتبار این کار را انجام دهم؛ یکی اینکه در دفتر ما به قوانین و مقررات مربوط به درمان، مسکن، تحصیلات، تسهیلات و از جمله کالای فرهنگی توجه میشود بنابراین به اعتبار اینکه مقوله کتاب و کتابخوانی جزیی از این کلیت اجرایی است باید به آن نظر داشته باشیم.
همچنین به جهت اینکه من سالها مسئولیت کتاب و کتابخوانی را در مراکز مختلف بر عهده داشتهام و نیز به جهت آسیب نرسیدن به این حوزه از فرهنگ، همیشه برای این حوزه مخصوصاً رمان و داستان تلاش کرده و آن را در دستور کارم قرار دادهام.
- برای آسیبشناسی ادبیات دفاع مقدس، تاکنون چه اقداماتی انجام شده و چه قابلیتهای نهفته این هنر ارایه نشده است؟
بخشی از قابلیتهایی که داشتیم و ارایه شده، همانی است که در قالب کتاب تألیف یافته و منتشر شده، میبینیم که در واقع این کتابها قابلیتهای تبدیل شده به فعل هستند. اما آن بخشی که به شکل نهفته باقی مانده و هنوز خروجی بیرونی پیدا نکرده، بسیار فراوان است. متأسفانه بچههای رزمنده هنوز دستشان به رماننویسی روان نشده است.
هر رمان و داستان 2 بال مهم محتوا و درونمایه و فرم و شکل دارد. خیلی از بچههای رزمنده محتوا و درونمایه را دارند اما توانمندی هنری و قصهنویسی را پیدا نکردهاند که این مشکل را میتوان به روشهای مختلف برطرف کرد.
مثلاً افرادی دیگر که توانایی این کار را دارند، میتوانند نوشتههای این عزیزان را بازنویسی، بازپروری و بازتولید کنند و دستنوشتههای فاصلهدار از رمان را به رمان نزدیکتر کنند و یا مشاور رماننویسی این عزیزان بشوند.
پتانسیل دیگری که وجود دارد و متأسفانه هنوز ظهور و بروز خارجی پیدا نکرده، نوارهای راویان جنگ است که در قالب نوارهای صوتی در اتاقهای جنگ گرفته شده است چرا که در طول زمان جنگ این نوارها توسط راویان جنگ در هزاران نوار کاست ضبط شدهاند. اینها مواد خام بسیار قوی و غنی قابل تبدیل به ادبیات داستانی امروز هستند که هنوز تولید نشدهاند.
در کنار این موارد کتابهایی نیز وجود دارد که در قالب و ژانرهای دیگری بهنام خاطره چاپ شدهاند. این آثار بهقدری بار دراماتیک و توانمندی تبدیل به رمان را دارد که کافی است یک رماننویس حرفهای آنها را با تدوین جدید ارایه کند. این مسأله دست رماننویسان معاصر را میبوسد که متأسفانه هنوز از تبدیل کتابهای خاطرات جنگ به رمان فاصله دارند.
- چهقدر از این مشکلات به ضعف یا عدم کارکرد سازمانهای دولتی یا انتشارات خصوصی برمیگردد؟
این موضوعی نیست که به یک جای خاص برگردد. من قبول دارم که دستگاههای دولتی میتوانستند کارشناسانهتر و جاذبتر به ایفای نقش بپردازند که اگر چنین بود طی این سالها میزان رمانهای جنگ تولید شده چندین برابر میشد اما این مسأله را که ناشر خصوصی به دلیل نداشتن مخاطب کتابهای انقلاب و جنگ، از آنها استقبال نمیکند، نمیپذیرم؛ این کتابها مخاطب دارد اما بسیاری از آنها بهقدری ضعیف نوشته شدهاند که دیگر خواننده ندارند.
در صورتی که کار باید قوی منتشر شود تا خودش بازار خودش را پیدا کند نه اینکه حمایت دولتی باعث فروش کتاب شود. البته نکته دیگری هم هست و آن وجود یک ردپای مافیایی در عرصه نشر و بهخصوص در توزیع است که در سالهای اخیر شاهد آن هستیم که متأسفانه از برخی کتابهایی که حاوی و حامل هیچ پیام فرهنگی مناسبی نیست، در عرصه توزیع حمایت میشود و متقابلاً کتابهای ارزشی از جمله دفاع مقدس، انقلاب و فرهنگ دینی خوب توزیع نمیشود و این خود بیماری توزیع است که باید درمان شود.
- ادبیات انقلاب و دفاع مقدس ما در مقایسه با کتابهای جنگ کشورهای دیگر چه جایگاهی را دارند و با توجه به اینکه ما انقلاب بزرگ و جنگ عظیمی داشتیم آیا میتوانیم سردمدار آنها باشیم؟
جنگ و انقلاب ما مردمی بود و ریشههای ارتقایی داشت. مردم در عمق وجودشان عشق به شهادت داشتند و جنگ به معنای تمامعیار بود. همه این موارد پتانسیلهایی است که میتواند ما را سردمدار و پیشگام در عرصه رمان جنگ در عرصه جهانی کند.
اما در کنار این موارد ما توانمندی فوقالعاده در قلم بهدست گرفتن و رمان دفاع مقدس نوشتن را نداریم؛ چرا که سابقه رمان در ایران زیر صد سال است، در صورتی که سابقه رمان در اروپا به 3 الی 4 قرن پیش برمیگردد. بهعلاوه اینکه تعداد جنگهایی که در کل جهان درگرفته و قلم بهدستان و داستاننویسان در قالبی به نام رمان به آنها پرداختند، در مقایسه با جنگی که در ایران صورت گرفته بسیار زیاد است. به این واسطه آمار کتابهای جنگ ما و در مقایسه با آنها بسیار اندک است.
به عقیده من در ایران باید هزار رمان نوشته شود تا از این تعداد 100 تای آنها خواندنی بشود و 10 تا از آنها قابلیت ترجمه به زبانهای مختلف را داشته باشد تا یکی از اینها جهانی شود. البته کشورهای دیگر که چند کار شاخص دارند کار بزرگی نکردهاند چرا که در طول چندین دهه کار و با انتشار صدها رمان، چند کار شاخص پدید آمده است.
در صورتی که در ایران، ما سابقه چندین دهه رمان نداریم و از قبل از انقلاب نیز چیزی با عنوان رمان ایرانی هیچ جای دنیا ندرخشیده است به همین منظور انتظار اینکه رمان ما جنبه بینالمللی پیدا کند، انتظار زودهنگامی است و باید حوصله بیشتری به خرج دهیم.
- به نظر شما برپایی همایشها و اتفاقاتی مثل مسابقه و تقدیر چهقدر میتواند مؤثر باشد؟
این همایشها خوب است. اما در حفظ ارزشهایمان یکسری مسایل از جمله برگزاری همایشهای خاطره، کتاب و حماسهسرایی است که اختیارش دست ماست اما برخی دیگر مثل مطابقت محرم و بهمن از دستمان خارج است و هر 20-30 سال یکبار اتفاق میافتد.
من معتقدم که امام حسین(ع) به کمک انقلاب اسلامی ایران آمد چرا که ماه پیروزی ما را در محرم خودش انداخت بنابراین نام این همایش باید عاشوراییان فجرآفرین میشد چون مردم ما هر ساله عاشورایی بودند و در سال 56 و 57 این عاشوراییان فجرآفرین نیز شدند.