با اینکه سطح آگاهی انسانها و نحوه ارتباط آنها با یکدیگر تسهیل شده است اما هم احساس تنهایی و هم احساس اضطراب و دلشوره روزافزون گریبان آدمی را ول نمیکند؛ به همین خاطر میتوان آرامش را گمشده انسان معاصر دانست. انسان امروز همه کار میکند تا گودال دهشتناک ناآرامیهایش را پر کند اما دریغا که هرچه بیشتر در این زمینه میجوید و میکاود کمتر مییابد! از اینرو همه هم و غم انسان کنونی بر این است که بتواند آرامش بیشتری را در حیطه زندگی فردی و اجتماعی خویش بیاورد.
زندگی در شهر تابع همین هدف است و هویت یک شهر بسته به میزان آرامشی است که شهروندان در آن دارند و به همین خاطر امروزه برنامهریزان شهری میکوشند تا فضاها و سازههای شهری را بهگونهای طراحی و اجرا کنند که بیشترین میزان آسودگی خاطر و آرامش را برای شهرنشینان به ارمغان آورد. به هر روی شهروندان باید هر عاملی را که سببساز این آرامش، آسودگی و رفاه است، تقویت کنند.
اکنون در روزهای آغازین سال قرار داریم و بهواسطه نوروز و نو شدن همه ابعاد زندگی، شهر نیز از آرامشی نسبی برخوردار شده است. دیگر کمتر شاهد رفتارهای عصبی در هنگام رانندگی و به یکدیگر پریدنها و بر چهره همدیگر چنگ انداختنها در کوچه و خیابان هستیم. هنوز در همه جا شهروندان به هم سال نو را تبریک میگویند و بهترین آرزوها را در سال نو برای یکدیگر میکنند. بیاییم قدر این لحظهها را بدانیم و در نهادینهسازی این رفتارهای مهرانگیز بکوشیم و آنها را پاس داریم. در این صورت است که میتوانیم شهری با نشاط بسازیم و هویت شهروندی خود را ارتقا دهیم.
پیامکهای مزاحم
در مطلب قبلی اشاره کوتاهی داشتیم به انقلاب ارتباطات و اثری که این انقلاب با گسترش ابزارهای ارتباطی در تسهیل روابط انسانی گذاشته است اما گاه استفاده از این ابزارها بهنحوی است که مخل هرگونه روابط انسانی میشود و آن وقت آدم از خودش میپرسد که اگر قرار است این وسایل بر رفاه و آسایش ما بیفزایند چرا نه تنها در این جهت عمل نمیکنند بلکه هرگونه آسایشی را نیز از ما سلب میسازند؟
معمولا در اینگونه موارد، انگشت اتهام را به سوی تکنولوژی و آن ابزار ارتباطی دراز میکنیم و کمتر به شیوه و نحوه استفاده خود از آن میاندیشیم. مسئله اینجاست که این ابزارهای تکنولوژیک باید در خدمت انسان باشند نه بر عکس؛ انسان در خدمت آنها. در همین زمینه میتوان به نمونههای فراوانی اشاره داشت. یکی از این موارد پیامکهای تبلیغاتی است که از طریق سامانههای پیام رسانی ویژه به تلفنهای همراه شهروندان فرستاده میشود. کسی نمیتواند منکر امتیازاتی که این نوع تبلیغات دارد بشود؛ از جمله اینکه در این شیوه از تبلیغات بر خلاف انواع دیگر تبلیغات، در و دیوار شهر از هجوم آگهیهای ریز و درشت تبلیغاتی در امان میماند و بدین طریق چشمنوازی شهر حفظ میشود.
با این حال بیشتر شرکتها و سازمانها و فروشگاههایی که مجهز به سامانههای پیامرسانی هستند، گاه و بیگاه 24 ساعته شهروندان را بمباران تبلیغاتی میکنند و به این طریق از آنها سلب آسایش میکنند. تردیدی نیست که در درجه اول این حق شهروندان است که برای دریافت یا دریافت نکردن انواع تبلیغات، خودشان تصمیم بگیرند. از همه اینها گذشته موافقت شهروندان برای دریافت این نوع تبلیغات، امری مشروط است، به این معنا که مسلما هیچ کسی راضی به این نیست که وقت و بیوقت مزاحمش شوند و حتی در خواب و هنگام استراحت، آسایش وی را به این طریق مخدوش سازند. از اینرو توصیه ما به شرکتها و سازمانهایی که این شیوه تبلیغی را برای عرضه کالاها و خدمات خود انتخاب کرده اند، این است که به حقوق شهروندان احترام بگذارند و در تبلیغات خود بهنحوی عمل کنند که مخل آسودگی خاطر آنها نشوند.