تحقیقات روانشناسانه پلیس برای کشف انگیزه این قاتل خونسرد در حالی ادامه دارد که او بعد از دستگیری دایما سعی میکرد با ساختن داستانهای مختلف وانمود کند افراد دیگری عامل این قتلعام خانوادگی بودهاند.
ظهر سه شنبه اول اسفند، زمانی که مرد افغانی میانسالی در تماس با پلیس رباط کریم خبر از ناپدید شدن مرموز اعضای خانواده خواهر زادهاش در روستای ده حسن داد، تیمی از ماموران عازم این روستا شدند و به تحقیق برای یافتن ردی از خانواده ناپدید شده پرداختند.
مرد میانسال در بازجویی ها به پلیس گفت: صبح دوشنبه برای آنکه همراه خواهرزادهام به نام غلام به سر کار بروم، به خانه آنها در یک انبار متروکه رفتم، اما هر چه در زدم کسی جوابم را نداد. از آنجا که احتمال میدادم آنها شب را در جایی دیگر به سر بردهاند به طرف محل کارم به راه افتادم ولی آن روز غلام به سر کار نیامد و به همین خاطر نگرانش شدم.
وی ادامه داد: صبح امروز در حالی که احساس میکردم اتفاق بدی برای غلام و خانوادهاش افتاده است دوباره به خانه آنها رفتم، اما این بار برادر زن غلام به نام هاشم را دیدم که در حال انتقال اثاثیه خانه آنها به یک ماشین بود.
وقتی از او درباره غلام و خانوادهاش پرسیدم گفت : برای یکی از اقوامشان در کاشان اتفاقی رخ داده و غلام همراه همسر و فرزندانش به این شهر رفتهاند و او نیز قصد دارد پس از فروش مقداری از لوازمش که در خانه خواهرش بوده به کاشان برود. من که به رفتار او مشکوک شده بودم پس از رفتنش وارد خانه خواهر زادهام شده و در آنجا متوجه آثار خونی شدم که رد آن تا چاهی در 5 متری خانه ادامه داشت.
پس از اظهارت مرد میانسال، ماموران ماجرا را به قاضی جعفر فرهمند، بازپرس جنایی رباط کریم گزارش کردند و با حضور او در محل تحقیقات تخصصی برای کشف راز این معمای جنایی آغاز شد.
بازپرس جنایی رباط کریم و کارآگاهان در بررسی اتاقها متوجه آثاری از خون بر دیوار و کف خانه شدند و سرانجام با دیدن پتویی خونآلود در کنار رختخوابها دریافتند حادثه ناگواری برای غلام و خانوادهاش رخ داده است. از آنجا که تنها سرنخ پلیس برای اطلاع از سرنوشت خانواده ناپدید شده بازرسی چاهی بود که در وسط انبار متروکه قرار داشت، ماجرا به آتش نشانی اطلاع داده شد و امدادگران پس از حضور در محل به جست و جو در داخل چاه پرداختند.
با کشف اجساد خونین غلام، 3 عضو خانوادهاش و یکی از برادران همسرش در داخل چاه، به دستور دادستان رباط کریم تحقیقات ویژه پلیس برای دستگیری هاشم به عنوان تنها مظنون جنایت آغاز شد و ساعتی بعد کارآگاهان پلیس توانستند جوان 35 ساله افغان را که قصد داشت با تغییر چهره خود را از دید ماموران مخفی کند دستگیر کنند.
بیگناهم!
با انتقال هاشم به اداره پلیس، بازجوییهای تخصصی از او آغاز شد اما وی ادعا میکرد بیگناه است و نمیداند چه کسی برادر و اعضای خانواده خواهرش را به قتل رسانده است.
وی در نخستین بازجویی ها ادعا کرد روز جنایت به خانه خواهر دیگرش رفته اما وقتی که خواهرش به ماموران گفت: به خاطر اعتیاد او را از مدتها قبل طرد کرده است ، این بار داستان دیگری را پیش روی ماموران گذاشت.
او مدعی شد دایی غلام که پلیس را در جریان ناپدید شدن خانواده گذاشته بود عامل این جنایت است ، اما وقتی که مشخص شد که این ادعای هاشم نیز دروغ است، وی برای سومین بار مدعی شد عامل این قتل عام خانوادگی 3 نفر از دوستانش بودهاند که برای سرقت وارد انبار متروکه شده بودند.
پس از بازداشت این 3 مرد، در حالی که پلیس توانسته بود خریداران اموال مسروقه از خانه قربانیان را شناسایی کند، آنها را با هاشم و 3 مظنون دیگر پرونده مواجه کرد و همگی آنها در این مواجهه حضوری گفتند اموال مسروقه را از هاشم خریدهاند.
جنون مرگبار
پس از به دست آمدن این اطلاعات در حالی که هاشم راهی جز اعتراف پیش روی خود نداشت سرانجام به قتل خواهر، برادر، داماد و دو خواهر زادهاش اعتراف کرد و گفت: من و برادر کوچکترم همراه خانواده خواهرم به عنوان سرایدار در انبار متروکه زندگی میکردیم، مدتها بود که آنها مرا به خاطر اعتیاد سرزنش میکردند و چون جثه ضعیفی دارم میگفتند که دستهای تو دستهای بچه است و به درد کار کردن نمیخورد.
آنها همیشه به من میخندیدند و هر وقت میخواستم کاری کنم مسخرهام میکردند ، این اواخر مرا از خانه بیرون کرده بودند. همه رفتارهای آنها باعث شده بود از آنها کینه به دل بگیرم و بامداد دوشنبه وقتی وارد انبار متروکه شدم تصمیم گرفتم از آنها انتقام بگیرم.
برای همین ابتدا غلام و برادرم را غافلگیر کرده و به قتل رساندم و سپس به سراغ دیگر اعضای خانواده رفتم. پس از این جنایت اجساد مقتولان را به داخل چاه انداختم و چون فکر میکردم کسی از ماجرا بویی نمیبرد فردای آن روز برای سرقت لوازم خانه به آنجا رفتم.
پس از اعترافات هاشم، بازپرس پرونده برای او قرار بازداشت صادر کرد و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار پلیس قرار گرفت.